استاد محمداسفندیاری گفت: طلحه وزبیر فرمانداری بصره و کوفه را میخواستند علی کسی که قدرت طلب بود را منصوب نمیکرد، دلخور شدند، خواستند جنگ جمل را راه بیاندازند اجازه گرفتند که برای عمره به مکه بروند، علی به یارانش گفت اینها میخواهند خدعه کنند نه حج وعمره، اما انها را ممنوع الخروج نکرد و رفتند از کوفه وجنگ راه انداختند.
شخصی از خوارج در مسجد به علی (ع) گفت کافر! یاران علی خواستند او را بکشند علی گفت دست نگهدارید فحشی داده یا بایست بخشیده شود یا مثل همان دشنام به او گفته شود و مااهل بخششیم..