عنوان شده که با توجه به اهمیت «ایرانیزه» شدن نیمکت تیمهای ملی و البته با توجه به حضور دو رقیب ژئوپلیتیکی در گروه جام جهانی، نگاه سیاستمداران ایرانی نه کارلوس کیروش بلکه متوجه مربی ایرانی است. اینجاست که برای چندمین بار دوباره اسم علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، به میان آمده و از او بهعنوان جدیترین گزینه نیمکت تیم ملی در جام جهانی یاد میشود.
نوشتن از ابهامات موجود درباره نیمکت تیم ملی فوتبال ایران به امری تکراری و تا حدودی خستهکننده تبدیل شده است. در شرایطی که این تیم با دراگان اسکوچیچِ کروات، موفق شد به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر صعود کند، شایعه شده که قرار است او از کار برکنار شود و سرمربی جدیدی هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد. این شایعه بعد از صحبتهای انتخاباتی مهدی تاج، رئیس کنونی فدراسیون فوتبال، قوت بیشتری به خود گرفت. او وعده داد در صورت رئیسشدن، به برکناری دراگان اسکوچیچ و بازگرداندن کارلوس کیروش بهطور جدی فکر خواهد کرد. تاج رئیس شد و حالا ثانیهشماری برای محققکردن وعده انتخاباتیاش شروع شده است.
تاج، ولی شجاعت و صراحت زمان کاندیدابودنش را کنار گذاشته و با سکوت درباره نیمکت تیم ملی واکنش نشان میدهد. اما در فضای ورزش ایران این موضوع جدی گرفته شده است. هر روز تحلیلهای مختلفی درباره بازگشت کیروش به تیم ملی ایران ارائه میشود و شایعات در این مورد رو به فزونی است. همزمان کارلوس کیروش هم رقبای دیگری هم پیدا کرده است. عنوان شده که با توجه به اهمیت «ایرانیزه» شدن نیمکت تیمهای ملی و البته با توجه به حضور دو رقیب ژئوپلیتیکی در گروه جام جهانی، نگاه سیاستمداران ایرانی نه کارلوس کیروش بلکه متوجه مربی ایرانی است. اینجاست که برای چندمین بار دوباره اسم علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، به میان آمده و از او بهعنوان جدیترین گزینه نیمکت تیم ملی در جام جهانی یاد میشود. حداقل این خواستهای است که عدهای از دولتمردان دارند و در پی محققکردن آن هستند. با وجود چنین بینشی، ولی استفاده مکرر از اسم علی دایی در موارد مشابه، بیش از آنکه واقعیت بیرونی باشد، تبدیل به یک اسم رمز شده است!
فرایند استفاده از علی دایی و پنهانشدن پشت او مربوط به این روزها نیست. پیشتر و زمانی که محمود احمدینژاد مرد اول دولت شد، تلاش کرد برای بالابردن محبوبیتش، علی دایی را سرمربی تیم ملی کند. این یکی از آن مواردی است که خود علی دایی از پذیرشش طفره میرفت، ولی با درخواست احمدینژاد، علی دایی سرمربی شد و با دستور مستقیم او، از هدایت تیم ملی کنار گذاشته شد. از آن زمان تا همین الان، دیگر فرصت به علی دایی نرسیده تا دوباره روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی بنشیند، ولی این مورد دلیلی بر مذاکره با او نبوده است؛ هرچند مذاکرات در ثانیههای پایانی به دلیل عجیب و غریبی به هم خورده است.
استفاده از علی دایی حتی زمانی که کارلوس کیروش هم هدایت تیم ملی را بر عهده داشت، رایج بود. کیروش که رابطه بسیار خوبی با علی دایی داشت، همواره با تعریف و تمجید از کاریزمای مهاجم سابق تیم ملی فوتبال ایران، او را بهترین گزینه برای جانشینی خودش توصیف میکرد. شاید کیروش در آن زمان که حس میکرد برانکو، رقیب دیرینه، قرار است صندلیاش را در تیم ملی تصاحب کند به سمت علی دایی چرخیده بود، ولی واقعیت این است که دایی برای کیروش هم گزینه جذابی بود.
بعد از کیروش، داستان سرمربیشدن علی دایی در تیم ملی مطرح شد، ولی رنگ واقعیت به خود نگرفت. برخلاف توصیه کیروش، فدراسیون که ابتدا گفته بود قصد مذاکره با علی را دارد، دوباره سراغ گزینهای خارجی رفت و این بار مارک ویلموتس بلژیکی را بهعنوان سرمربی جدید معرفی کرد. داستان عملکرد ویلموتس در تیم ملی هم به توضیح اضافهای نیاز ندارد. او دوام زیادی نیاورد، نتایج خوبی کسب نکرد، ولی پول خوبی از کنار قراردادش به تیم ملی ایران به جیب زد و رفت.
بعد از ویلموتس، اسم علی دایی بهعنوان گزینه سرمربیگری با جدیت بیشتری دنبال شد. فدراسیون فوتبال خبر داد که سرمربی بعدی تیم ملی ایران قطعا یک ایرانی خواهد بود. آن روزها از این گفته میشد که قرار است از بین علی دایی و امیر قلعهنویی یکی بهعنوان سرمربی انتخاب شوند. علی دایی بعدها عنوان کرد که حتی مهدی تاج مذاکراتی با او برای قبول هدایت تیم ملی داشته، ولی درست در لحظات نهایی ناپدید شده و مذاکرات ناقص مانده است.
آن روزها درست مثل همین روزها، شایعه ممنوعالفعالیتی علی دایی در فوتبال ایران وجود داشت و بسیاری از این میگفتند که به همین دلیل اسم علی دایی مطرح شده، ولی روند مذاکرات با او خوب پیش نرفته است؛ اما فدراسیون در تصمیمی بحثبرانگیزتر و برخلاف وعده ۱۰۰ درصدیاش نه یک مربی ایرانی بلکه دراگان اسکوچیچ را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران معرفی کرد. دایی که از این انتخاب حیرتزده شده بود، به مسئولان وقت فدراسیون فوتبال ایران تاخت و چنین انتخابهایی را به آقازادههای ورزشی مرتبط کرد. دایی بعدها گفت تا زمانی که این آقازادهها در فوتبال ایران باشند، به او فرصت مجددی نخواهد رسید.
علی دایی نه در تیم ملی و نه در تیم باشگاهی، گزینه جدیدی برای سرمربیگری نداشت تا اینکه استوری جنجالی تعدادی از بازیکنان تیم ملی منتشر شد؛ همان استوریای که خبر میداد کاپیتانهای تیم ملی، دراگان را در حد ایران نمیبینند و میخواهند مربی جدیدی جای او را بگیرد. این استوری که حکم بیانیهای جدی داشت، اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال را کنار هم نشاند و آنها هم رأی به برکناری دراگان اسکوچیچ دادند؛ موضوعی که بهصورت رسمی از سوی سخنگوی این کمیته مطرح شد. جالب اینکه خروجی دوباره این کمیته و البته تصمیم ناقص تعدادی از اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال برای جانشینی دراگان اسکوچیچ در تیم ملی یک اسم آشنا داشت؛ علی دایی!
انگار قرار است هر بار که هر رئیس و سرپرستی قصد دارد دست به کاری غیرعادی بزند با استفاده از اسم علی دایی، کارش را توجیه میکند و بدون انتقاد پیش میبرد. آن زمان شایعه شد که میرشاد ماجدی، سرپرست ریاست فدراسیون فوتبال، با علی دایی مذاکره کرده، ولی با پاسخ منفی روبهرو شده است؛ موضوعی که البته بعدها از سوی میرشاد درست یا غلط تکذیب شد.
اسم رمزی که هربار توانسته مدیر یا مسئولان ورزشی ایران را نجات داده اینبار هم مطرح شده است. حالا که مهدی تاج ریاست فدراسیون فوتبال ایران را بر عهده گرفته و تا حدودی برای بازگرداندن کارلوس کیروش به مشکل برخورده، دوباره اسم علی دایی مطرح شده است. همین یکی دو روز گذشته شایعاتی مطرح شده که خبر میدهد بازیکنان تیم ملی هم با انتخاب علی دایی موافق هستند و او میتواند هدایت تیم ملی را در جام جهانی بر عهده بگیرد. اسم علی دایی اینبار هم اسم خوبی برای پنهانشدن پشت تصمیمات عجیب است؛ او کاریزمای لازم برای متحدکردن بازیکنان تیم را که در داستان دراگان دودسته شدهاند، دارد. از طرفی برای مهدی تاج که وعده برداشتن دراگان را داده هم گزینه خوبی است و سیاستمدارانی که میخواهند یک ایرانی روبهروی انگلیس و آمریکا روی نیمکت در جام جهانی بنشیند هم راضی میشوند.
با وجود چنین مسائلی، ولی به نظر میرسد علی دایی در این گمانهزنیها دوباره فقط یک اسم رمز است! اسم او نقش آلترناتیو برای آرامکردن بحران را دارد، وگرنه بعید است که با توجه به رفتاری که در فوتبال ایران با علی دایی شده و بهنوعی او را از ورزش موردعلاقهاش دور نگه داشتهاند، بهاینراحتی حاضر شود هدایت تیم ملی در جام جهانی را بگیرد. هرچقدر هم که نشستن روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی در جام جهانی برای یک مربی جذاب باشد، ولی انتخاب احتمالی دایی در این مقطع فقط او را تبدیل به سپر بلایی میکند که قرار است بر سر فوتبال ایران و با مدیریت بحثبرانگیز عدهای مشخص نازل شود. گو اینکه هنوز هم مشخص نیست آیا واقعا علی دایی مجوز کارکردن در فوتبال ایران را دارد یا نه. از طرفی تجربه سالهای اخیر هم ثابت کرده هربار که اسم علی دایی مطرح شده، فقط اسم رمزی برای انتخاب یک سرمربی دیگر بوده است!