فرارو- تریتا پارسی؛ از بنیانگذاران شورای ایرانی – امریکایی (نایاک) که هدف خود را بهبود روابط ایران و ایالات متحده امریکا اعلام کرده است. او معاون فعلی رئیس بنیاد کوئینسی است.
به گزارش فرارو به نقل ازفارین افرز، با ادامه جنگ در اوکراین، دیپلماسی در وین در آستانه به نتیجه رسیدن است. مذاکره کنندگان آماده هستند تا توافق هستهای ایران را احیا کنند.
به گفته مقامهایی که با پیش نویس این توافق نامه که در نیمه دوم آگوست در اروپا و تهران منتشر شد آشنا هستند ایران یک بار دیگر از ذخایر اورانیوم غنی شده خود به غیر از ۳۰۰ کیلوگرم غنی شده در سطوح پایینتر چشم پوشی خواهد کرد. هم چنین، قرار است ایران تمام غنی سازیهای بالای ۳.۶۷ درصد را متوقف کند و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را غیر فعال سازد.
پیامدهای خروج دونالد ترامپ از توافق اولیه ۲۰۱۵ میلادی زمانی که ایران به توسعه سریع برنامه هستهای خود بازگشت و بیش از هر زمان دیگری به داشتن مواد لازم برای ساخت سلاح هستهای نزدیک شد به وضوح نشان میدهد که وضعیت ایالات متحده با توافق بهتر از بدون توافق خواهد بود. با این وجود، واقعیت آن است که تکرار تازه برجام در بهترین حالت متزلزل خواهد بود.
منتقدان ادعا خواهند کرد که قرارداد جدید کوتاهتر و ضعیفتر است و نه طولانیتر و قوی تر. برخی از این استدلالها ارزش بحث را دارند و معتبر هستند. توان ایران برای رسیدن به آستانه ساخت سلاح هستهای یعنی مدت زمانی که تهران برای جمع آوری مواد به منظور ساخت بمب هستهای نیاز دارد به جای ۱۲ ماه اولیه ۶ تا ۹ ماه خواهد بود.
با این وجود، از منظر عدم گسترش تسلیحات کشتار جمعی حتی شش ماه نیز نسبت به ظرفیت فعلی تهران که تقریبا چند روز است برتری دارد. در حالی که برجام اولیه شامل محدودیتهایی تا ۲۰ سال بر برنامه هستهای ایران بود توافق احیا شده ممکن است تنها تا زمانی که یک دموکرات در کاخ سفید حضور داشته باشد ادامه یابد، زیرا رهبران کلیدی جمهوری خواه پیشتر متعهد شده اند که اگر یک جمهوری خواه در سال ۲۰۲۴ میلادی رئیس جمهور بعدی امریکا شود توافق را از بین خواهند برد.
با این وجود، دلایل اصلی آن که توافق هستهای جدید شکنندهتر است به مفاد درون توافق مربوط نمیشود بلکه دلایل خارجی دارد. اکنون بی اعتمادی عمیقی هم در تهران و هم در دیگر پایتختهای دیگر کشورهای جهان در مورد توانایی واشنگتن برای حفظ توافق نامههای بینالمللی وجود دارد.
رهبران سیاسی فعلی ایالات متحده و ایران نیز انگیزههای داخلی کمی برای عبور از دشمنی مشترک خود دارند. در نتیجه، توافق جدید ایران ممکن است در بستری استراتژیک حاصل شود که به جای افزایش طول عمر بقای آن را کاهش دهد.
با این وجود، هر دو طرف میتوانند برای رفع این نگرانیها و دوام بیشتر توافق گامهایی را بردارند. اگر دو طرف این کار را انجام ندهند حتی این پیشرفت تاریخی نیز میتواند صرفا پیش درآمدی برای یک بحران خطرناکتر باشد.
یکی از تفاوتهای اساسی بین توافق هستهای اولیه و نسخه احیا شده فعلی آن فضای دیپلماتیکی است که در آن این توافق حاصل میشود. زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ منعقد شد بیش از دو سال مذاکرات مستقیم و رو در رو بین ایالات متحده و ایران مقدار کمی از اعتماد را بین دو دشمن ایجاد کرده بود.
در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، "جان کری" وزیر امور خارجه امریکا وقت بیشتری را با همتای ایرانی خود "محمد جواد ظریف" وزیر امور خارجه سپری کرد تا با هر مقام خارجی دیگری. آن دو پس از اولین ملاقات خود در سپتامبر ۲۰۱۳ میلادی شماره تلفنهای شان را رد و بدل کردند و پس از آن به طور مرتب به یکدیگر پیامک ارسال نمودند.
این ارتباط فراتر از مذاکرات هستهای مفید بود. برای مثال، زمانی که چندین ملوان آمریکایی در ژانویه ۲۰۱۶ میلادی به طور تصادفی به آبهای ایران وارد شدند ظریف و کری تنها با پنح بار تماس تلفنی و کمتر از ۱۶ ساعت به طول انجامیدن زمان آزادی ملوانان را تضمین کردند. اگر این حادثه پیش از اجرایی شدن برجام رخ میداد میتوانست تبدیل به بحرانی بزرگ شود.
از سوی دیگر، اکنون برجام تمدید شده نه توسط دیپلماتهای ارشد ایالات متحده و ایران بلکه توسط نمایندگان منتخب هر دو طرف که هنوز با یکدیگر صحبت نکردهاند مورد مذاکره قرار گرفته است. ایران مذاکره مستقیم را رد کرده است. به جای ایجاد اعتماد مذاکرات غیرمستقیم ۱۶ ماه گذشته اغلب آن اعتماد اندک پیشین را نیز از بین برده است.
عدم تطابق انتظارات دلیل اصلی وضعیت ایجاد شده است. اگرچه ایران در تلافی خیانت ترامپ به توافق بخشهایی از برنامه هستهای خود را گسترش داد، اما هرگز از توافق خارج نشد به این امید که پس از خروج ترامپ از کاخ سفید ایالات متحده به آن بازگردد.
قمار ایران مبتنی بر آمال و آرزو نبود. بایدن به عنوان یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری خروج ترامپ از توافق را "یک فاجعه خود ساخته" خواند. او با تعهد به بازگشت سریع و بدون قید و شرط به توافق به همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ میلادی به جز یکی از آنان پیوست. پیوستن مجدد امریکا به توافق هستهای حتی در پلتفرم حزب دموکرات در سال ۲۰۲۰ میلادی نیز قید شده بود.
با این وجود، از زمانی که بایدن به قدرت رسید نشان داد که عجلهای برای بازگشت به توافق هستهای ندارد. او به جای صدور فرمان اجرایی برای بازگشت به توافق در روز اول خود برخلاف کاری که در مورد توافق آب و هوایی پاریس و تعامل ایالات متحده با سازمان بهداشت جهانی انجام داد تحریمهای ترامپ علیه ایران را حفظ کرد.
سپس بایدن ماههای ارزشمندی را صرف مشاوره با اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی کرد که مخالفان سرسخت توافق هستهای هستند. در آوریل ۲۰۲۱ میلادی "ژنرال تال کالمان" رئیس ستاد نیروی هوایی و رئیس اداره ایران ارتش اسرائیل از دولت بایدن به دلیل "پایبندی به وعدههای خود (به اسرائیل) " تمجید به عمل آورد.
او به خبرنگاران اسرائیلی گفت که بایدن تصمیم گرفته تا به نظرات دیگران گوش دهد و عجلهای برای یک توافق تازه با تهران ندارد. تاخیر بایدن تا حدودی برای از بین بردن ترس در میان متحدان امریکا مبنی بر این که تجدید برجام منجر به گرمتر شدن روابط بین امریکا و ایران شود طراحی شده بود. برخلاف اوباما که ماهها به دنبال بهبود وضعیت روابط ایران و آمریکا بود بایدن برای اعتمادسازی میان ایران و امریکا هیچ زحمتی به خود نداد.
در عوض، برای جلوگیری از دامن زدن به نگرانیهای شرکای واشنگتن او اصرار داشت که ایران اولین گام را بردارد. این در حالیست که ایالات متحده پیشتر از توافق هستهای خارج شده بود.
تصمیم بایدن مبنی بر عدم بازگشت سریع به توافق هستهای مقامهای ایرانی را متحیر ساخت. آنان نتیجه گرفتند که بایدن قصد دارد تا به تحریمهای ترامپ برای مجبور کردن ایران به پذیرش شرایط سخت گیرانهتر واشنگتن ادامه دهد.
در ژانویه ۲۰۲۱ میلادی "ناصر هادیان" از مشاوران دولت سابق ایران به "نیویورکر" گفت که اگر بایدن اقدامی انجام ندهد و به وعده اش مبنی بر بازگشت به برجام عمل نکند همه جناحهای سیاسی در ایران برای تشدید همه جانبه برنامه هستهای آن کشور فشار خواهند آورد. این دقیقا چیزی است که اتفاق افتاد.
پس از آن که مشخص شد بایدن به برجام باز نمیگردد تهران به سرعت شروع به گسترش برنامه غنی سازی اورانیوم کرد. تا ماه مه سال ۲۰۲۱ میلادی ایران تقریباً دو هزار سانتریفیوژ پیشرفته نصب کرده بود و از مفاد ذکر شده در برجام فراتر رفت. یک ماه بعد، پس از حمله صورت گرفته به تاسیسات هستهای نطنز که گمان میرفت کار اسرائیل باشد ایران برای اولین بار سطح غنی سازی را به ۶۰ درصد افزایش داد و آن را به طرز خطرناکی به تولید اورانیوم با درجه کافی برای ساخت سلاح اتمی نزدیک کرد.
این حرکات بدان معنی بود که هنگام آغاز مذاکرات در تاریخ ۶ آوریل سال ۲۰۲۱ میلادی جو ایجاد شده از پیش مسموم شده بود. علاوه بر این، ایران وارد فصل سیاسی خود شده بود و کمتر از سه ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده بود. خودداری ایران از مذاکرات مستقیم با ایالات متحده نیز باعث شد دیپلماسی کمتر موثر به نظر برسد.
ابراهیم رئیسی رئیس جمهور اصولگرای ایران گفت که توافق هستهای برای آن دولت اولویت محسوب نمیشود و او قصد نزدیکی به غرب را ندارد. او "علی باقری کنی" یکی از مخالفان برجام را به عنوان مذاکره کننده هستهای دولت خود انتخاب کرد.
ماهها بررسی مذاکرات قبلی به طول انجامید و این موضوع باعث ایجاد این ظن در واشنگتن شد که ایران در حال خرید زمان است تا به یک قدرت هستهای تبدیل شود. در اکتبر ۲۰۲۱ میلادی "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه امریکا هشدار داد که امریکا آماده است در صورت عدم تغییر رویکرد ایران گزینههای دیگر را در نظر گیرد که اشارهای ضمنی به تهدید ایران به اقدام نظامی بود.
در کمتر از یک سال به نظر میرسید که امید به توافق نامه جدید ایران از بین رفته است. در اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی بایدن روند کار را کُند کرد و ایرانیان را ناامید ساخت و سوء ظنهای آنان را تقویت کرد. در سه ماهه سوم آن سال ایران روند دیپلماسی را کاهش داد. به طور قابل پیش بینی، تعلل تهران تنها اعتماد و حسن نیت را کاهش داد.
اکنون که مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن است باید پرسید آیا این دستاورد میتواند دوام داشته باشد؟ در سال ۲۰۱۵ میلادی ظریف گفته بود که برجام کف است نه سقف و این نشان میداد که برجام میتواند باعث گرمتر شدن روابط دو کشور شود. با این وجود، اکنون به نظر میرسد نقش برجام احیا شده در روابط میان ایران و ایالات متحده سقف است و نه کف و چشم انداز روابط چندان روشن به نظر نمیرسد.
بی ثباتی سیاسی و دو قطبی شدن فعلی در فضای داخلی ایالات متحده باعث میشود تا هر وعده امریکا در بهترین حالت غیر قابل اعتماد به نظر برسد. این موضوع به روالی معمول تبدیل شده که دیگر نمیتوان انتظار داشت روسای جمهور ایالات متحده به توافقات امضا شده توسط اسلاف خود احترام بگذارند.
چنین وضعیتی نگرانی تهران نسبت به احیا و تمدید برجام را افزایش داده است. دولت بایدن درخواستهای ایران را برای گنجاندن سازوکارهای الزام آوری که میتواند از خروج غیرقانونی دوم آمریکا از برجام جلوگیری کند رد کرد و تاکید کرد که در یک دموکراسی رئیس جمهور نمیتواند دست جانشینان خود را بندد.
در پایان، تغییرات ایجاد شده در برجام به منظور پاسخگویی به تقاضای ایران مانند تمدید دوره مهلت برای شرکتهای خارجی به منظور پایان دادن به تجارت خود با ایران در صورت اعمال مجدد تحریمها بسیار کمتر از انتظارات تهران است.
اکنون چالش پیش روی مقامهای ایران آن است که از خود بپرسند آیا تنها دو سال فروش نفت آن کشور ارزش کنار گذاشتن عناصر حیاتی برنامه هستهای ایران را دارد یا خیر. در صورتی که امریکا در سال ۲۰۲۵ میلادی از توافق هستهای خارج شود آنان از اهرم فشار خود بی بهره خواهند شد.
شرایط ژئوپولیتیک کنونی به چالش اضافه میشود. تهاجم روسیه به اوکراین ترجیح دولت رئیسی برای نگاه به شرق و نه غرب را تقویت کرده است. از نقطه نظر تهران جهان اکنون به طور غیرقابل برگشتی چندقطبی شده است و فضایی را ایجاد میکند که در آن چشم اندازهای ژئوپولیتیکی ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای بهبود مییابد.
بر اساس این تفکر اروپا به شدت به گاز ایران نیاز دارد. درگیریهای فزاینده چین و روسیه با ایالات متحده نیاز هر دو را به تقویت روابط با تهران افزایش داده است؛ و دو پاره شدن اقتصاد جهانی بین غرب و شرق راههای جدیدی را برای فرار از تحریمهای آمریکا برای ایران فراهم میکند.
زمانی که حتی برخی از نزدیکترین شرکای واشنگتن از جمله عربستان سعودی و امارات به دنبال یافتن راههای تازه برای تضمین امنیت خود هستند ایران نیاز چندانی به تلاش برای نزدیکی با ایالات متحده در حال زوال و غیرقابل اعتماد نمیبیند.
تردیدهای مشابه در واشنگتن فراوان است. دولت بایدن که در زمان ریاست جمهوری روحانی اشتهای زیادی برای تعامل گستردهتر با ایران نداشت حتی با در قدرت بودن رئیسی ولع کم تری دارد. انتشار اخباری، چون تلاش برای ترور "جان بولتون" مشاور امنیت ملی دولت ترامپ و یا تلاش برای ترور "سلمان رشدی" توسط یک امریکایی لبنانی الاصل رویدادهایی نیستند که باعث افزایش تمایل کاخ سفید برای تعامل با تهران شوند.
با این وجود، شاید مهمترین مسئله تمرکز فعلی واشنگتن روی چین باشد. در رقابت ژئوپولیتیکی که بایدن در نظر دارد سیستم اتحاد گسترده ایالات متحده یک مزیت مهم نسبت به پکن است. حفظ دوستان در کنار واشنگتن ضروری است.
بایدن این موضوع را در سفر جولای خود به عربستان سعودی نشان داد. با توجه به نگرانی ریاض از نزدیکی بیشتر ایالات متحده و ایران بعید است واشنگتن خطر نزدیکتر شدن عربستان سعودی به پکن را به خاطر گشایشی بزرگتر با تهران بپذیرد. برای بسیاری از ناظران در واشنگتن، ایران یک جایزه ژئوپولیتیکی جذاب برای توجیه پذیرش چنین خطری نیست.
دقیقا به همین دلایل، استراتژیستهای هر دو طرف بر این باورند که احیای برجام احتمالا پس از ریاست جمهوری بایدن ادامه نخواهد داشت. بی اعتمادی متقابل و تنشهای فزاینده ایران و امریکا در سایر جبههها و تهدید خروج دوباره امریکا از توافق در صورت قدرت گیری جمهوری خواهان توافق تازه را بسیار شکننده میسازد.
در نتیجه، واشنگتن و تهران احتمالا دو سال آینده را صرف آماده سازی برای یک بحران جدید در سال ۲۰۲۵ میلادی خواهند کرد. تهران به دنبال آن خواهد بود که اقتصاد خود را در برابر تحریمها مصون سازد و واشنگتن به دنبال معتبر ساختن گزینه نظامی خود خواهد بود. با این وجود، اقداماتی وجود دارند که میتوان با رعایت آن توافق هستهای تازه را تقویت نمود و با دوامتر ساخت.
برای ایران، یکی از آسانترین گامهای تقویتی، دیپلماسی مستقیم است. با تمدید برجام و لغو تحریمها امتناع تهران از مشارکت در گفتگوی مستقیم با واشنگتن به طور فزایندهای بی اساس به نظر خواهد رسید. علاوه بر این، مذاکرات ایران و آمریکا نباید به "راب مالی" فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران و "علی باقری کنی" همتای ایرانی او در مورد توافق هستهای محدود شود.
گفتگو بین دو کشور باید تا حد امکان با برقراری تماس مستقیم بین "آنتونی بلینکن" و "حسین امیر عبداللهیان" وزیر امور خارجه ایران و همچنین بین "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی آمریکا و "علی شمخانی" دبیر شورای عالی امنیت ملی عادی شود. منافع هیچ یک از این دو کشور طی دههها بدون گفتگو تامین نشده و پرداختن به پرونده هستهای به روشی محدود و حداقلی کمک چندانی به ایجاد اعتماد گستردهتر بین دو طرف نخواهد کرد.
با برقراری مجدد کانالهای دیپلماتیک هر دو طرف میتوانند هزینه آغاز مذاکرات را برای دولتهای آینده به طور چشمگیری کاهش دهند. اگرچه این موضوع تضمین نمیکند که یک رئیس جمهور جمهوری خواه در آینده از توافق خارج نشود با این وجود، تعامل مستقیم بین دو طرف ممکن است به متقاعد کردن رئیس جمهور آینده جمهوری خواه برای پایبندی به توافق کمک کند.
مشکل در این مورد در طرف ایرانی است. ایران ممکن است متوجه شده بود که خودداری از گفتگو با واشنگتن اشتباه است. مقامهای ایرانی در سال ۲۰۱۹ میلادی به من گفتند که معتقدند اگر در اوایل سال ۲۰۱۷ با ترامپ وارد تعامل میشدند ممکن بود او در وهله نخست از توافق هستهای خارج نمیشد.
قویترین راه برای اطمینان از پایبندی پایدار آمریکا باز کردن در تجارت مستقیم میان امریکا و ایران است. برجام تنها از تحریمهای آمریکا علیه کشورهای ثالث چشم پوشی کرد و اجازه تجارت بین ایالات متحده و ایران را نمیداد. محدودیتهای طولانیتر بر برنامه هستهای ایران در ازای لغو تحریمهای اولیه ایالات متحده قابل مذاکره است.
این امر درهای اقتصاد ایران را به روی شرکتهای امریکایی باز میکند و باعث ایجاد زمینهای میشود که برجام فاقد آن بود زمینه قدرتمندی که میتواند به جلوگیری از تکرار حماقت ترامپ توسط امریکا کمک کند.
تندروها در تهران احتمالا در برابر چنین اقدامی مقاومت خواهند کرد، اما تجربه ایران در مورد برجام بیهودگی اتکای صرف بر کاهش تحریمهای ثانویه را ثابت کرد. تا زمانی که شرکتهای امریکایی در بازار ایران حضور نداشته باشند خروج از برجام تاثیر اقتصادی چندانی بر اقتصاد امریکا نخواهد داشت.
گام بعدی به متحدان اروپایی واشنگتن مربوط میشود. دیپلماتهای اروپایی با ایفای نقش میانجی بین ایالات متحده و ایران نقش مهمی در اصلاح توافق هستهای ایفا کردند. دولتهای اروپایی میتوانند با گنجاندن ایران در سیاست بلند مدت امنیت انرژی خود نقشی به همان اندازه مهم را در حفظ توافق هستهای ایفا کنند. تهران اکنون برای وعدههای اتحادیه اروپا ارزش چندانی قائل نیست، زیرا اروپا به سرعت تجارت خود با ایران را پس از اعمال مجدد تحریمهای ترامپ کنار گذاشت.
با این وجود، مذاکره کنندگان اروپایی تاکید میکنند که تهاجم روسیه به اوکراین محاسبات ژئوپولیتیکی آنان را برای همیشه تغییر داده است: ایران میتواند به دور کردن دائم اروپا از گاز روسیه کمک کند و هیچ رئیس جمهور جمهوری خواهی در امریکا نمیتواند اروپا را مجبور به بازگشت به انرژی روسیه کند.
فارغ از صحت یا عدم صحت این ارزیابی ایجاد روابط استراتژیک انرژی اتحادیه اروپا و ایران به افزایش شانس ادامه برجام کمک میکند و در عین حال نفوذ اروپا بر تهران و نقش آن در توافق هستهای را تعمیق میبخشد.
با این وجود، مانع بزرگتر برای یک توافق هستهای با دوام استفاده واشنگتن از فروش تسلیحات به متحدان خاورمیانه برای حفظ نفوذ در منطقه است. تا زمانی که اتحاد نظامی ضد ایرانی در منطقه و ارائه سیستمهای تسلیحاتی پیچیدهتر امریکا به رقبای منطقهای ایران ادامه یابد شکافهای منطقهای و تشدید سوء ظن ایران نسبت به امریکا و متحدان اش نیز پابرجا باقی خواهد ماند و امکان سرپیچی ایران از توافق هستهای را فراهم میسازد.
راه دیگری نیز وجود دارد. قدرتهای منطقهای در چند سال گذشته دیپلماسی تنش زدایی خود را آغاز کرده اند که تا حد زیادی توسط دولت عراق در به اصطلاح گفتگوی بغداد تسهیل شده است.
تهران و ریاض چندین دور مذاکرات را برگزار کرده اند که به برقراری آتش بس در یمن کمک کرده است. با پشت سر گذاشتن این روند و با تشویق تلاشهای منطقهای برای حل مناقشات منطقهای و هم چنین تلاشها برای تقویت روابط اقتصادی بین کشورهای خلیج فارس و ایران، ایالات متحده میتواند به پیوستن بیشتر تهران به توافق هستهای تمدید شده کمک کند. چنین تحولی میتواند نشان دهنده تغییر قابل توجه وضعیت در مقایسه با وضعیت سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی باشد زمانی که امارات و عربستان سعودی ترامپ را تحت فشار قرار دادند تا برجام را کنار بگذارد.
ایران و امریکا هر دو در برابر بسیاری از گامها مقاومت خواهند کرد. با این وجود، اگر گامهای ذکر شده برداشته نشوند بعید به نظر میرسد که توافق هستهای تازه دوام بیاورد. زنده ماندن برجام اولیه پس از خروج امریکا از آن چیزی جز یک معجزه نبود. با این وجود، غلبه بر وضعیتی تکرار شونده و ثانویه احتمالا غیر ممکن به نظر میرسد.