bato-adv
کد خبر: ۵۶۹۹۷

نوزاد نارس نتیجه تجاوز شوم

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۱ - ۳۱ شهريور ۱۳۸۹


 مادرم هر روز مي پرسيد چرا پريشان و بهم ريخته شده اي و حال و حوصله نداري؟ نکند اتفاقي افتاده است؟ اما من خجالت مي کشيدم به او بگويم چه بلايي سرم آمده است و باردار هستم.

«زينت» در دايره اجتماعي کلانتري شهيد فياض بخش مشهد افزود: « ۷ ماه در بدترين وضعيت گذشت و به هيچ کس چيزي نگفتم تا اين که چند روز قبل متوجه شدم دردهايم طبيعي نيست و حس مي کردم زمان زايمانم نزديک شده است، براي همين هم از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم، نمي دانستم به کجا بروم و چه خاکي بر سرم بريزم، توي خيابان ناگهان حالم خراب شد و توسط چند فرد ناشناس به بيمارستان انتقال پيدا کردم و زايمان کردم، زماني که به هوش آمدم به من گفتند بچه نارس است و او را توي دستگاه گذاشته اند، با دلهره به خانم دکتر گفتم اين بچه، طفل نامشروع است و آن ها موضوع را به پليس اطلاع دادند و ماموران انتظامي نيز خانواده ام را در جريان گذاشتند.» 

او ادامه داد: « ۶ سال قبل پدرم فوت کرد، برای اين که دستمان جلوي کسي دراز نباشد در يک کارخانه کارگري مي کردم، اما حدود ۹ ماه قبل يک روز که براي خريد داروهاي مادرم به شهر آمده بودم چون عجله داشتم و مي خواستم زودتر به سر کار برگردم يک خودروي سواري پيکان کرايه کردم، راننده جوان خودرو گفت: اگر ايرادي ندارد يک مسافر ديگر هم سوار کنيم که سهم کرايه شما کمتر شود، من که نمي دانستم او چه نقشه اي برايم کشيده است قبول کردم و پس از چند دقيقه جوان ديگري نيز سوار پيکان شد، اما متاسفانه وقتي از شهر خارج شديم اين ۲ جوان حيوان صفت با توسل به زور و تهديد مرا در بياباني پرت و خلوت مورد آزار و اذيت قرار دادند و سپس در نزديکي جاده اي فرعي رهايم کردند.»

زينت با چشماني اشک بار گفت: «چون از نظر ترکيب بدني و ظاهري ام تغيير چنداني نکرده بودم مشکلم زياد به چشم نمي آمد و فقط مادرم متوجه حالت هايم شده بود و بيچاره فکر مي کرد به دليل کار زياد در کارخانه خسته و کوفته هستم، با اين وضعيت و مشکلي که برايم به وجود آمده است نمي دانم چه خاکي بر سرم بريزم. کاش آن روز سوار تاکسي يا ميني بوس شده بودم و اين همه بدبختي و روسياهي برايم به بار نمي آمد.» 

ماموران کلانتري مشهد اقدامات قانوني و حمايتي لازم را در اين باره آغاز کرده اند و تحقيقات پرونده هم چنان ادامه دارد. 

برچسب ها: تجاوز