اگر چه پدر و مادرم حق و حقوق مرا رعایت نکردند و سرنوشت من به گونهای دیگر رقم خورد، اما امروز برادرم با رفتارهای خشن و پرخاشگرانه اش روزگار همه اعضای خانواده را سیاه کرده است به گونهای که ...
به گزارش خراسان، زن ۳۳ سالهای که به اتهام تخریب خودرو و کتک کاری از برادرش شکایت کرده بود با بیان این که دیگر نمیتوانیم رفتارهای او را تحمل کنیم درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: از همان دوران کودکی چهره زیبایی نداشتم و به همین دلیل هم پدر و مادرم اهمیتی به من نمیدادند به گونهای که حتی مادرم در مهمانیها اجازه نمیداد در کنارش بنشینم. وقتی برادرم به دنیا آمد دیگر مرا به کلی فراموش کردند.
وی گفت: «فرید» همه زندگی پدر و مادرم شده بود و من هم از این همه بی توجهی زجر میکشیدم آن قدر لاغراندام بودم که هر بار پدر و مادرم با یکدیگر دعوا میکردند پدرم مرا با یک دست بلند میکرد و به زمین میزد. ۱۲ سال بیشتر نداشتم که هنگام بازی کتفم شکست و باید بنا به تشخیص پزشکان عمل جراحی انجام میدادم، ولی پدرم هزینههای عمل را نپرداخت تا این که استخوان شکسته از پشتم بیرون زد و من به دختری گوژپشت تبدیل شدم.
او ادامه داد: پدرم تاکید میکرد وقتی ازدواج کنم شوهرم هزینههای عملم را میپردازد، ولی با این شرایط کسی به خواستگاری ام نمیآمد و من هر روز بیشتر گوشه گیر میشدم و غصه میخوردم با وجود این هیچ گاه درس و مدرسه را رها نکردم چرا که علاقه عجیبی به تحصیل داشتم خلاصه ۱۷ سالم بود که فرد ناشناسی مبلغ عمل جراحی را واریز کرد و من از گوژپشتی رها شدم، اما باز هم همواره محبت را از خانواده ام گدایی میکردم.
این خانم گفت: چند سال بعد زمانی که در رشته الهیات تحصیل میکردم جوانی به خواستگاری ام آمد و ما با هم ازدواج کردیم، ولی دوران نامزدی ما فقط ۴ ماه طول کشید و او با این بهانه که رفتار پدر و مادرم با من مناسب نیست مرا طلاق داد، ولی از سوی دیگر نیز ادعا میکرد تو دختر ضعیفی هستی و من قصد داشتم با یک دختر قدر و قلدر ازدواج کنم! با آن که خوب میدانستم «محمود» مرا به خاطر رفتارهای پدر و مادرم طلاق میدهد، ولی کاری از دستم ساخته نبود بعد از این ازدواج نافرجام فقط سرگرم تحصیل و کار شدم و در رشته الهیات فوق لیسانس گرفتم.
او گفت: در این شرایط نیز همه لوازم جهیزیه ام را خریدم، اما از سوی دیگر برادرم به مواد مخدر صنعتی روی آورده بود به طوری که پدر و مادرم ناچار شدند او را در مرکز ترک اعتیاد بستری کنند. حالا او به جان پدر و مادرم افتاده بود و با توهین و فحاشی از آنها اخاذی میکرد. او که جوانی بیکار است ادعا میکند، چون مرا به دنیا آورده اید باید همه مخارجم را نیز بپردازید و با همین بهانه نه تنها به پدر و مادرم بی احترامی میکند بلکه آنها را کتک هم میزند. او مدتی قبل با دختری ارتباط داشت، اما آن دختر وقتی متوجه رفتارهای پرخاشگرانه او شد بلافاصله ارتباطش را قطع کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. حالا هم فرید مادرم را تحت فشار گذاشته است تا دختری برایش انتخاب کند، اما مادرم تاکید میکند تا زمانی که دست از این رفتارها برندارد نمیتواند دختری را بدبخت کند!
وی ادامه داد: از سوی دیگر من هم که علاقه زیادی به طراحی و عکاسی داشتم در یک شرکت مشغول کار شدم و برای خودم یک واحد آپارتمانی و یک دستگاه خودرو خریدم. در همین حال یکی از همکارانم که متاهل بود به من پیشنهاد ازدواج داد، اما من پیشنهاد او را نپذیرفتم چرا که نمیخواستم زندگی ام را روی ستونهای آشیانه فرد دیگری بنا کنم و به همین دلیل همان همکارم از من خواست تا با یکدیگر شرکتی خصوصی راه اندازی کنیم، من هم قبول کردم و همه امور اداری آن را انجام دادم، اما در آخرین لحظه برایم پیامکی فرستاد که تو را سرکار گذاشته ام! تا دیگر مرا به خاطر ازدواج تحقیر نکنی!
این زن گفت: با دیدن آن پیامک قلبم شکست و تاسیس شرکت را از ذهنم بیرون کردم چند سال بعد از این ماجرا با زن میان سالی آشنا شدم که به من کمک کرد تا آن شرکت را راه اندازی کنم در همین زمان بود که فهمیدم آن همکارم در یک سانحه دچار قطع نخاع شده و در حالی که روی ویلچر زندگی میکند برایم پیام فرستاده است که حلالش کنم و ...
او گفت: اکنون نیز مادرم اعتقاد دارد به خاطر ظلمی که در حق من کرده اند فرید آنها را آزار میدهد. آخرین بار وقتی شب هنگام به همراه برادر و پدر و مادرم از یک مهمانی به خانه بازمی گشتیم برادرم با این بهانه که صدای ضبط بلند است پشت فرمان خودرو به من حمله ور شد و من و مادرم را کتک زد و خودروی مرا تخریب کرد ...
گزارش حاکی است رسیدگی قضایی و بررسیهای روان شناختی در این پرونده آغاز شد.