سارا خادمالشریعه، برترین شطرنجباز زن ایران، برای دومینبار از حضور در تیم ملی خداحافظی کرده است. برخلاف بار اول، این بار دلیل او شخصی است و آنطور که خودش در پستی اینستاگرامی نوشته، به دلیل مادرشدن ترجیح داده در این مقطع از حضور در تیم ملی شطرنج ایران خداحافظی کند. «دوستان عزیزم، بسیار هیجانزدهام که به شما بگویم که پسرم در تاریخ ۱۹ فوریه به دنیا آمد. مادربودن با اختلاف مهمترین نقش من در زندگی است. من در شرایطی که باردار بودم، در جام جهانی بازی کردم و همیشه سعی کردم تا بیشترین حد ممکن فعال باشم، اما در حال حاضر قصد دارم مدتی از ورزش حرفهای فاصله بگیرم تا زمانی که مجددا احساس کنم دوست دارم بازی کنم. از تمام کسانی که پیگیر غیبت من بودند و از برگزارکنندگانی که من را دعوت میکردند تشکر میکنم».
این برای دومین بار است که سارا خادمالشریعه با انتشار پیامی در صفحه اینستاگرام خداحافظی میکند. پیشتر در دیماه ۱۳۹۸ او با انتشار پستی جنجالی، خداحافظیاش از تیم ملی را اعلام کرد. خداحافظی سارا مصادف با روزهایی بود که علیرضا فیروزجا، نابغه شطرنج ایران پناهنده فرانسه شد و بسیاری میگفتند او هم قصد مهاجرت دارد؛ اما خادمالشریعه همان زمان با انتشار پستی، شایعه پناهندگیاش را تکذیب کرد و نوشت: «در ایران هستم و قصد مهاجرت ندارم. چند سالی است که به صورت انفرادی و با هزینه شخصی در مسابقات مختلف بینالمللی به عنوان یک ایرانی شرکت میکنم و این روال ادامه خواهد داشت. تعدادی از این مسابقات به صورت ملی است و این اعزامها زیر نظر فدراسیون و وزارت ورزش صورت میپذیرد که از این پس از حضور در هرگونه مسابقه ملی که تحت نظر فدراسیون، وزارت ورزش یا کمیته المپیک باشد، به عنوان ملیپوش یا نماینده یا هر چیز دیگری که بنامند، انصراف میدهم. این به معنای تغییر ملیتم نیست. شطرنج یک ورزش فکری است و دنیای عجیبی دارد. من میخواهم در فضایی آرام، بدون فشار و استرس و تهدید، فقط و فقط روی کارم تمرکز کنم. نمیگذارند، نمیفهمند و نخواهند فهمید. دلایل تصمیمم برای کسانی که باید ببینند روشن است، شاید نمیخواهند ببینند و این تصمیم آنهاست نه من! من فعلا قصد مهاجرت ندارم و کسی هم حق ندارد من را وادار به ماندن یا رفتن کند».
در بازگشت او به تیم ملی، سارا در گفتوگویی که با «شرق» داشت، دلیل خداحافظی موقتش را اینطور بیان کرد: «دلیل اینکه من در آن مقطع نخواستم در تیم ملی باشم یکسری مشکلات بود که با فدراسیون وقت داشتم. متأسفانه فدراسیون قبلی اصلا پشت بازیکنان نبود. هر افتخاری که ما به دست میآوردیم به نام فدراسیون تمام میشد، اما در مقابل هیچگونه حمایتی از ملیپوشان نمیکردند. ضمن اینکه همه حرفهایشان دروغ بود و من هم نمیتوانستم با این دروغها کنار بیایم. برای همین ترجیح دادم از تیم ملی کنارهگیری کنم و در هیچکدام از اعزامها نباشم. دوست ندارم وارد جزئیات شوم و دربارهاش صحبت کنم، اما نمونه بارزش این بود که ما اصلا فراموش کرده بودیم مربی خارجی چیست. تیم ملی اصلا مربی نداشت. در گذشته اینطور بود که حداقل به صورت مقطعی برای تیم ملی مربی خارجی استخدام میکردند. متأسفانه در شطرنج بار همهچیز روی دوش خود بازیکن است؛ از مربی گرفته تا هزینه اعزام به مسابقات. مثلا به ما میگفتند در فلان مسابقه شرکت کنید، هزینهاش را میدهیم، اما به حرفشان عمل نمیکردند. خود من از چند مسابقه مختلف و حتی رقابتهای قهرمانی جهان که مدال گرفتم، از فدراسیون طلب داشتم که طلبم را ندادند، در آخر هم تصمیم گرفتم بیخیالش شوم. همه فکر میکنند، چون جوایز رقابتهای شطرنج به دلار یا یورو است، بازیکنانش وضع بسیار خوبی دارند، اما نمیدانند که همه هزینهها در این رشته بر عهده خود ورزشکار و خانوادهاش است نه فدراسیون. خود من در رقابتهای قهرمانی جهان ۷۰ هزار یورو جایزه گرفتم، اما این اتفاق که همیشه در زندگی من تکرار نمیشود. اینطور نیست که هر بار در مسابقات جهانی شرکت کردم، قهرمان شوم که این مبلغ جایزه را بگیرم. ما اگر جایزهای هم میگیریم، حقمان است، چون برایش زحمت کشیدهایم. نباید برداشت دیگری از آن شود. مشکل دیگر فدراسیون قبلی این بود که اصلا شایستهسالاری در آن وجود نداشت. همهچیز بر محوریت یک نفر میچرخید. در نهایت همه این اتفاقها باعث شد تا خیلی از ما بیانگیزه و دلسرد شویم».