
اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی چندی پیش نامه مهمی را خطاب به دبیر کل جبهه مشارکت نوشت و طی آن پاسخ برخی انتقادات را داد.
این نامه تاکنون منتشر نشده بود و امروز «فرارو» برای نخستین بار به انتشار آن می پردازد.
سخنگویی اعتماد ملی در این نامه با لحن تندی جبهه مشارکت را به باد انتقاد گرفته و این حزب را عامل اصلی شکست اصلاحات دانسته است.
در بخشی از این نامه با اشاره به انتقادات محمد رضا خاتمی و شاخه جوانان جبهه مشارکت از مهدی کروبی آمده است:« آيا مراد از اين اهانتها سرپوش گذاردن بر سهم بزرگ و انكارناپذير اين حزب در به شكست كشاندن اصلاحطلبان در انتخابات شوراي دور دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم نيست؟»
گرامی مقدم در بخش دیگری از این نامه با اشاره به مصاحبه های میردامادی که طی آن تاکید شده بود:« مشي حزب مشاركت را از مسير اعتدالگرايانه حزب اعتماد ملي جدا می دانیم».ادامه می دهد:« آيا چشمها را ، بر عقلانيت به كار رفته در رفتار سياسي تمام كساني كه هم خود را براي متلاشي نشدن اصلاحات و تفكر اصلاحطلبي به كار گرفتهايد بايد بست؟»
این نماینده مجلس همچنین پیشنهاد کرده است:« خوب است حال كه حزب مشاركت استراتژي ائتلاف را پذيرفته و عملا قصور و ناكاميها رابر عهده گرفته است صادقانه اقدام به برپايي همايش آسيبشناسي شكست اصلاحات نمايد.»
آنچه در پی می آید متن کامل این نامه است:
دبیرکل محترم جبهه مشارکت ایران اسلامی
مدتي است به بهانه پاسخ به برخي نظرها، ـ فارغ از اينكه از جانب كدام جايگاه حزبي صورت گرفته باشد، در اكثر موارد از جمله سخنراني جناب آقاي دكتر محمدرضا خاتمي عضو محترم شوراي مركزي حزب مشاركت ـ شاهد ايراد برخي اتهامات ناروا به جناب آقاي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي هستيم كه بيشترين بهره از اين ماجرا را صداوسيما در جهت بهرهبرداري خاص سياسي از آن خود كردهاست.
چگونه ميتوان پاسخهاي غيرمتعارف را در مقابل بيان نقدهايي كه در برابر فشارهاي متراكم اما مخرب به منظور تحميل نظريه ائتلاف بدون هرگونه پشتوانه سياسي به حزب اعتماد ملي وارد شد و دربرابر آن دبيركل حزب اعتماد ملي نيز به برخي از دلايل اين اتخاذ موضوع اشاره كرد، توجيه نمود؟ در حاليكه باز گويي دلايلي از قبیل راهبرد سياست تحريم انتخاباتي، جايگزين ائتلاف شود كه به نظر ميرسد كه با كاركرد حزبي، سازگاري ندارد وكمكي به نهادينه شدن فرهنگ حزبي نميكند، تمام ماجرا است.
جايي كه اين اظهارات حداقلي، دبيركل سابق حزب مشاركت و شاخه جوانان كه مريد ايشان هستند را عصباني كرده و با نسبتهاي ناروا در محافل سياسي پاي را فراتر از حد گذارده و به طور علني و با لحني دور از نزاكت، مطالبي را نسبت به شخصيتهاي برجسته نظام و اصلاحات نشر ميدهند. آيا مراد از اين اهانتها سرپوش گذاردن بر سهم بزرگ و انكارناپذير اين حزب در به شكست كشاندن اصلاحطلبان در انتخابات شوراي دور دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم نيست؟
حضرتعالي واقفيد كه شكست خوردهايم و علم به آن، گامي عالمانه است و اما قبول بفرماييد كه غفلت از اين مهم، قافله اصلاحات را در غايت به سرمنزل مقصود نخواهد رساند.
آيا به ياد داريد تندرويهای خارج از ظرفيت جامعه، از سوي حزب مشاركت و برخي احزاب همسو با شما، نتايج كنوني را براي اصلاحطلبان و كشور به وجود آورد؟ آيا به خاطر داريد كه مبدع "ترازوي وزنكشي" در انتخابات شوراها شما بوديد؟ و بدينترتيب 300 رأي را بين سه ليست تقسيم كرديد و رقيب ناشناس و تازه ازراهرسيده (حداكثر براي نفر اول ليست) توانست با 200 هزار رأي تمام كرسيهاي اداره پايتخت را تصاحب كند.
جنابعالي در چند شماره آخر روزنامه شرق در مصاحبهاي اعتراف به اقدامات تندروانه كرديد و در قبال آن، تندروها را مانع عملي شدن اهدافي نظير رفراندوم خوانديد و مشي حزب مشاركت را از مسير اعتدالگرايانه حزب اعتماد ملي جدا دانستيد.
اما آيا چشمها را بر عقلانيت به كار رفته در رفتار سياسي تمام كساني كه هَمِّ خود را براي متلاشي نشدن اصلاحات و تفكر اصلاحطلبي به كار گرفتهاند، بايد بست؟
اگر نبود آن دورانديشيهايي كه شيخ اصلاحات در اين سه سال به خرج دادند، در مجلس هفتم نيز سويي از اصلاحات نبود و اين همه با مواضع اعتدالگرايانه جمعيت حامي دبيركل آن روز مجموع روحانيون مبارز بود و بس كه امروز همفكران محترم شما درصدد بازگشت مجدد به عرصه قدرت و در قالب ائتلاف هستند.
خوب است حال كه حزب مشاركت استراتژي ائتلاف را پذيرفته و عملا قصور و ناكاميها رابر عهده گرفته است، صادقانه اقدام به برپايي "همايش آسيبشناسي شكست اصلاحات" نمايد. كاري كه ميبايست به پيشنهاد آقاي كروبي، آقايان خاتمي و موسوي خوئينيها ميكردند كه آنگاه معلوم شود، مقصد كيست و مشكل كجاست؟ و براي حل مشكلات خودساخته چه بايد كرد؟ آيا با روشن شدن پاسخ به اين پرسشها مشخص نخواهد شد كه چه بايد كرد؟
اينكه راهبرد ائتلاف، گامي است براي پاك كردن صورت مساله، آيا طرح اين ناسزاگوييها براي دادن يك آدرس نادرست است؟
جناب آقاي ميردامادي، برادر بزرگوار
دو فرض را ميتوان متصور شد؛ نخست اينكه شما از اين گستاخيها و توهينها اطلاع داشتهايد؛ كه حتما دلايلي بر آن مترتب است ـ ازجمله بهزعم ما آن را بايد در عكسالعمل و همراهي نكردن رئيسمجلس ششم با رفتارهاي تند و تيز و نوع طرز تفكر شما تعريف كرد و شايد تلاشي ديگر در جهت انتقامگيري از انتخابات نهم رياست جمهوري كه امروز هنوز آتشهاي پركينه شعله بر شرارتهاي وسيع ميكشاند ـ ، و يا اينكه شما هم تصديق ميكنيد كه اينگونه رفتارها و سخنان، مصداق همان شعارها و عملكردهاي نسنجيدهاي است كه دائما محافظهكاران بر عليه اصلاحطلبان از آن سود ميجستند؛ به همين گواه، ما براي عدم سوءاستفاده و بهره نگرفتن رقيبان در باب مواضع جبهه مشاركت در انتخابات رياست جمهوري نهم، سكوت اختيار كرديم.
نكته دوم: اگر از خبر منتشرشده توسط شاخه جوانان خود اطلاع نداشتهايد كه براي حزب مشاركت جاي بسي تأمل و تأسف است كه توان كنترل يك جزء از شاخههاي خود را ندارد و آن وقت مدعي است.
جناب آقاي ميردامادي
شخصيت جناب آقاي سيدمحمد خاتمي محبوب همه ايرانيان است و هواداران اعتماد ملي افتخار آن را دارند كه نه در قدرت از خاتمي عبور كردند و نه در خارج از قدرت؛ و مفتخرند براي جان گرفتن اصلاحات، ورود آقاي خاتمي به عرصه انتخابات مجلس هشتم را خواستار باشند، اما متأسفانه برخي مدعيان اصلاحات و مغزهاي مغرض نميتوانستند تحمل كنند كه خاتمي نبايد در ابتكار عمل باشد.
انتظار اين است كه حال كه اعضاي 53 نفره شوراي مركزي حزب اعتماد ملي، براي همگرايي در درون طيف اصلاحات از مقابله به مثل ولو اميدواري هواداران امتناع ورزيدهاند و به همين قلم قاصر حقير اكتفا نمودند، بيش از اينكه به نقاط افتراق پرداخته شود، به تقويت اشتراكات در راستاي منافع ملي كه امروز بيش از هر چيزي نياز مبرم جامعه است، بپردازيم و جنابعالي بهعنوان دبيركل حزب مشاركت اقدامي جدي در زدودن رفتارهاي تند و پرخاشگرانه نمايند.