چند روز پیش و در جریان دیدار بین دو تیم پیکان و شهرداری ارومیه در لیگ والیبال شاهد یک اتفاق عجیب و جنجالی بودیم؛ جایی که حمله آرمین تشکری به عادل غلامی باعث ایجاد یک درگیری بین این دو ملی پوش سابق والیبال ایران شد؛ موضوعی که نهایتاً باعث شد این دو بازیکن از سوی کمیته انضباطی تا اطلاع ثانوی محروم شوند.
به گزارش ورزش سه، به همین بهانه با عادل غلامی، ملیپوش سابق والیبال ایران و سرعتی زن شهرداری ارومیه، همکلام شدیم تا او این ماجرا بیشتر برای ما توضیح دهد.
سلام به همه شما و مخاطبان تان. ببین وقتی میگویی درگیری داری من را هم وارد داستان میکنی. درگیری نه، بگویید حملهای که به تو شد. درگیری که میگویی ماجرا را دو طرفه میکند. این داستانی است که آقایان به وجود میآورند تا بازیکن خودشان بخشیده شود. ما در زمین خودمان بودیم، ست پنجم بود. دقیقا ۲۰ ثانیه قبل از اینکه این آقا به سمت من حمله کند، در یک حرکتی مثل اینکه کمرش میگیرد؛ فیلم هم موجود است. من روی سرش دست میکشم و میگویم داداش چی شده؟ میگوید هیچی کمرم گرفته و روی نیمکت میرود. بعد یک اتفاقی میافتد و بعضی از این بچههایی که یک مقدار کوچکتر هستند که من متاسفم برای جامعه والیبال که امثال اینها هیچ قید و بندی ندارند و احترام را بلد نیستند. دیدم لیبروی آنها یک حرفی زد و من هم برگشتم و گفتم تو هنوز غوره نشده مویز شدی. این یک ضرب المثل هست و فکر میکنم فحشی باشد که مربیان شان برگشته و گفته که آنها حرفهای هستند و زیر تور کارهایشان انجام دادند و...
دیگر والیبال ایران میداند که در این زمینه چه کسانی حرفهای هستند. من دیگر نمیخواهم این مسئله را باز کنم، چون والیبال دیگر ارزش آن را ندارد که بخواهم اعصاب خود را خورد کنم و بخواهم به این قضایا فکر کنم. مدتی میخواهم از این ورزش لذت ببرم و تا بعدش هم ببینیم که چه میشود. اگر بخواهد در ادامه هم والیبال هم اینگونه باشد دیگر سمت آن نخواهم آمد.
بعد از اینکه من به لیبروی آنها گفتم غوره نشده مویز شدی؛ دیدم این آقا (آرمین تشکری) از نیمکت ذخیرهها به سمت من آمد، آمد زیر تور، حمله کرد و من اصلا او رو ندیدم. یک دفعه دیدم که یک نفر در فاصله نیم متری در سینه من است. بعد به تخت سینه من زد و من هم هیچ عکس العملی نشان ندادم و فیلمش هم موجود است.
خوب این هم برای من سوال است که اصلاً چرا پای من را وسط کشیدند. انگار شما در خیابان راه میروید و یکی همینطوری بیاید شما را بزند. بعد یکی از بازیکنانهای آنها سمت من آمد و گفت عادل چیزی نگو این اعصابش خورد است. مثل این است که در خیابان راه میروی یکی دیوانه میشود و میآید تو را میزند، آن وقت تو مقصری؟
فعلاً کمیته انضباطی تشکیل نشده، اما اگر هم بشود من قطعا نخواهم رفت. من برای کار نکرده به هیچ احدی جواب نخواهم داد.
عادل غلامی: خواهش میکنم بروید فیلم این اتفاق را ببینید. طرف به تخت سینه من زده شما میخواهید من به او بگویم دمت گرم، ممنون تو چقدر خوبی؟ چه باید بگویم من.
اینقدر حالم از این والیبال به هم میخورد که اگر میخواهند تا آخر لیگ هم محرومم کنند، اصلاً دیگر بازی نکنم. من یک تعهدی به باشگاه شهرداری ارومیه، به مربی تیم و بازیکنان تیم دارم که برای آنها کار کنم و اصلاً هم برای من مهم نیست که چه تصمیمی در سازمان لیگ گرفته میشود. اصلاً برایم مهم نیست و هر کاری دوست دارند بکنند. اینقدر والیبال لجن شده که حالم از آن به هم میخورد و هر اتفاقی هم بیفتد برایم مهم نیست. به خاطر این حرفهایی که زده میشود برایم مهم نیست. آقا یک کاری کردی، مرد باش و پای آن بایست. آقای باشگاه فلان و آقای فلان بیاید بگوید ما این کار را کردیم و اشتباه بوده. نیایید چرت و پرت بگویید که زیر تور این اتفاق افتاده است. من که نمیتوانم قسم بخورم، خودتان هستید و وجدان خودتان.
یک کلمه حرف رکیک از تیم ما به آنها زده نشد و از تیم آنها هم همینطور. من این داستانها را نمیفهمم که میخواهند توجیه کنند. بازیکن آنها یک آدمی هست که یهویی سیمش میزند، عصبی میشود و پنج دقیقه بعد هم پشیمان است. بعد مربی شان میگوید بازیکن آنها حرفهای بوده، اما بازیکن ما نه.
این حرفها چیست؟ ما دیگر میدانیم شما چقدر در این زمینهها حرفهای هستید. والیبال ایران میداند شما در این چیزها چقدر حرفهای هستید.
بله، به خاطر اینکه در والیبال دیگر هیچ چیز سر جایش نیست. ما یک نسل بودیم که والیبال را به یک جایی رساندیم. والیبال را از ۱۰ به ۹۰ یا ۱۰۰ رساندیم و متاسفانه الان داریم میبینیم که این جایگاه حفظ نمیشود و والیبال هر روز در حال افت کردن است.
من دلیلش را نمیدانم، چون از والیبال دور هستم. خیلی دلایل میتواند داشته باشد. کاری هم دیگر با والیبال ندارم. من فقط، چون این ورزش را دوست دارم، دارم بازی میکنم، همین؛ یعنی هیچ کاری با هیچ چیز آن ندارم. آنقدر چیزهای زشت و زننده در این والیبال میبینیم که آن سرش ناپیدا است. طرف به زمین ما آمده و به تخت سینه من میزند بعد مربیشان میگوید به کار من عکس العمل نشان داده است. وجدان خیلی چیز خوبی است. به من چه بازیکن آنها عصبی است. اصلاً آن بازیکن تعویض شده بود و روی نیمکت نشسته بود. من فقط به حضرت پور گفتم که تو غوره نشده مویز شدی همین.
اگر ویدیو چک باشد، این اتفاقات کمتر رخ میدهد. اگر در ایران ویدیو چک باشد، این اتفاقات کمتر رخ میدهد. متأسفانه داوران ما با نوع قضاوتشان بازی را به این سمت میکشانند. با نوع قضاوت مستأصلی که دارند، بازی را به این سمت میکشانند. مگر میشود که در یک بازی به این مهمی ۳، ۴ بار داور رأی داوران خط را در پوئنهای حساس بشکند؟ آیا شائبه پیش نمیآید؟ من در زمین خودم بوده ام و او به من حمله کرده، اما داور به من کارت قرمز نشان میدهد و از تیم من امتیاز کم میکند. از همه این مسائل مهمتر، بازی به این مهمی چرا نباید ناظر داوری داشته باشد؟
اصلا این اتفاقات جز اینکه شائبه ایجاد کند، چیز دیگری هست؟ چرا شائبه ایجاد میکنید که حساسیتها بیشتر شود؟ آیا در لیگ ایتالیا این اتفاقات رخ میدهد؟ حالا نه فقط ایتالیا، در تمام دنیا. تعارف که نداریم، کل جامعه از لحاظ این داستانها پذیرشمان کمتر از اروپایی هاست. آنها که پذیرششان بیشتر، امکاناتی نظیر ویدیو چک دارند، ولی ما نداریم. بعد اینگونه داستانها را قبل از بازی ایجاد میکنیم و ناظر داوری انتخاب نمیکنیم. بعد میخواهیم شائبه و حساسیت ایجاد نشود.
من به کمیته انضباطی نمیروم. خود باشگاه میتواند تصمیم بگیرد کسی را به نمایندگی بفرستد یا خیر، ولی من قطعا نمیروم، چون برای کار نکرده به هیچ احدی جواب نمیدهم. هر تصمیمی که دوست دارند، بگیرند. من هیچ تصمیمی را از سوی آنها قبول ندارم و هیچ احترامی هم برای تصمیم آنها قائل نیستم.
قدری این والیبال زشت و زننده شده که امثال ما باید کم کم در زندگیمان به چیزهای دیگری جز والیبال فکر کنیم. احترام نگه داشته نمیشود. ماها از روزی که والیبال را شروع کردیم یاد گرفتیم که به بزرگترانمان احترام بگذاریم. هنوزم که هنوز است با وجود جایگاهی که در والیبال به دست آورده ایم، یک بزرگتر از خودمان را که میبینیم، به او از آقا کمتر نمیگوییم. ولی بیاید ببینید بازیکنان کوچکتر از ما که هنوز در والیبال جایگاهی پیدا نکرده اند، به بزرگترشان احترام نمیگذارند. نه فقط در والیبال در جامعه هم اینگونه شده است.
اینها دارند والیبال را به سمتی میبرند که به خودشان لطمه میزنند. ما که خواسته هایمان را از والیبال به دست آورده ایم. حتی ۱۰۰ سال دیگر هم بگذرد، نه نسل ما و نه خاطرات خوبی که از ما به جا مانده فراموش نمیشود. این خاطرات نه برای خودمان، نه اهالی والیبال و نه برای مردم کشور فراموش نمیشود. شما بروید بازی را نگاه کنید. حرکات زشت و زننده لیبروی آنها را در کل بازی نگاه کنید. ببینید چه کارهایی در کل بازی انجام میداد. در زمینی که امیر حسینی در آن حضور دارد، نمیتواند گوش این بازیکن را بگیرد و بگوید بچه این کارها را نکن؟ چطور در زمین ما علی بهبودی میگوید این رفتارها را انجام ندهید و به ماهایی که فقط چند سال از او کوچکتریم اینها را میگوید. ولی کسی که شاید ۲۵ سال از لیبروی آنها بزرگتر است، نمیتواند بگوید این کارها را انجام نده؟
برد به هر قیمتی قشنگ نیست. این والیبال زشت، زننده و کثیف شده است که اگر امثال من اکنون در آن بازی میکنند بخاطر عشق و علاقهای است که به این ورزش داریم و آن حال خوبی است که از آن میگیریم. قسم میخورم قراردادهایمان اصلا آنطوری نیست که بخواهد زندگیمان را متحول کند که به پول آن نیاز داشته باشیم.
اگر قرار باشد چند روز حال من و خانواده ام بد باشد، برای چه چیزی در این ورزش بمانم؟ به راحتی آن را کنار میگذاریم و زندگی و آرامش خودمان را خواهیم داشت. من در این رده سنی متوجه شدم که چرا خیلی از ورزشکاران بزرگ دنیا سراغ مربیگری نمیروند. بخاطر اینکه ظاهرا باید تن به یک سری کارهایی بدهند که زشت است.