سازمان صداوسیما در دوران مدیریتی جدید سعی کرده تصویری از خودش ارائه بدهد که حاکی از پیگیری مطالبات مردمی است. شاید یکی از بارزترین جلوههای این تغییر، بازتاب اعتراض اخیر مردم اصفهان به خشکی زایندهرود در بخشهای خبری و تحلیلی تلویزیون بود. به این ترتیب به نظر میرسد قرار است تحولات مدیریتی نمودهای عینی هم پیدا کند و این مساله هواداران فوتبال را خوشبینتر از قبل کرده تا عادل فردوسیپور هم روی آنتن زنده تلویزیون برگردد. در دوران هجر و فراق عادل که حالا از دو سالونیم هم تجاوز کرده، بارها شایعه بازگشت او مطرح شده است، اما اینبار این خود پیمان جبلی، رئیس صداوسیما است که این چراغ سبز را نشان میدهد.
جبلی دهم مهرماه در واکنش به درخواست یک شهروند برای بازگشت فردوسیپور گفته بود مجری نود منعی برای کار ندارد. دیروز هم در اظهاراتی که از او در خبرگزاری خانه ملت منعکس شده، جبلی موضعش را تکرار کرده و افزوده: «در دوره جدید ما سعی میکنیم از هیچ ظرفیتی در حوزه توانمندی، استعداد، محتوا، ژانرهای برنامهسازی در حوزه نیروی انسانی غافل نشویم و همه را به رسمیت شناخته و از تک تک آنها صیانت کنیم.»
هنوز نمیدانیم این «صیانت» وعده داده شده از سوی نفر اول جامجم شامل بهترین گزارشگر فوتبال و برنامهساز ورزشی تلویزیون هم خواهد شد یا نه، اما در این دو سال به وضوح روشن شد جای عادل فردوسیپور در صداوسیما پر نشده است. او مهارت خیرهکنندهای در گزارشگری داشت و با وجود همه تلاشهای سازمان برای کشف استعدادهای جدید در این زمینه، هیچکس هنوز به نزدیکیهای کیفیت عادل هم نرسیده است. جای خالی فردوسیپور، مخصوصا در مسابقات ملی و باشگاهی مهم و حتی بازیهای بزرگ اروپایی حس میشود.
او قریحه نابی داشت که در تلفیق با علاقه شدیدش به فوتبال، منجر به ارائه گزارشهایی شنیدنی و پر از فکت میشد. آدمی که روزی ۱۰ ساعت فوتبال میبیند و گاهی سه مسابقه را بهطور همزمان از سه تلویزیون دنبال میکند، از هیچ رویداد و حاشیهای عقب نیست. او همه اتفاقات را میفهمد و گاهی حتی حوادث بعدی را به درستی پیشبینی میکند. منصفانه بگویید چه کسی را الان با نیمی از این تواناییها در تلویزیون داریم؟
در بخش برنامهسازی هم فردوسیپور چهرهای ممتاز در تلویزیون بود. او زمانی که تهیه ویژهبرنامههای پخش زنده مسابقات جامجهانی یا جام ملتهای اروپا را بر عهده میگرفت، محصولی با بهترین کیفیت ممکن را در اختیار مخاطب قرار میداد. در غیاب او، اما تلویزیون چه کرد؟ ویژهبرنامه یورو ۲۰۲۰ متهم شد به ارائه ترجمههای غلط از فوتبالیستها و مربیان.
گل سرسبد تولیدات عادل هم «نود» بود؛ برنامهای که باکس مخصوص آن در دوشنبهشبها به فوتبال برتر هبه شد، اما مدتها پس از این حاتمبخشی بزرگ به جرات میتوان گفت محمدحسین میثاقی هرگز جای خالی فردوسیپور را پر نکرد. گروهی از ابتدا این میز و صندلی را حق او ندانستند و دل به دلش ندادند، آنهایی هم که پیگیر کار ماندند، به تدریج نومید شدند. میثاقی آن زبان بران و بیواهمه عادل را ندارد و شاید از نظر شخصیت حرفهای هم مثل استاد سابقش «مستقل» نیست.
همینهاست که به فوتبال برتر لطمه زده و باعث شده این برنامه حتی اعتمادبهنفس لازم برای ترتیب دادن یک مسابقه پیامکی را نداشته باشد. داریم از محصولی حرف میزنیم که در تازهترین نظرسنجی خود سازمان، حتی به اندازه مستند حیات وحش هم مخاطب نداشته است! این اتفاق در حالی رخ میدهد که مواد اولیهای به جذابیت «فوتبال» در اختیار میثاقی و شرکاست؛ کالایی که نهتنها انواع و اقسام برنامههای زنده و ضبطی رادیو و تلویزیون از آن ارتزاق میکنند، بلکه صدها سایت و خبرگزاری و صفحه اینستاگرامی و توییتری هم با استفاده از همین ابراز بازار گرمی پیدا کردهاند.
کار به جایی رسیده که آن طرف دنیا شبکههای ماهوارهای فارسیزبان با مانور روی مسابقات لیگ فوتبال ایران مخاطب جمع میکنند. اینکه چطور «فوتبال برتر» با چنان الماسی چنین ورشکسته شده که صدای خود سازمان را هم در آورده، جای بحث جدی دارد. کاش عادل برگردد و باکس خودش را بردارد، تلویزیون هم فضایی متفاوت در اختیار محمدحسین میثاقی قرار بدهد تا بین دو طرف رقابت در بگیرد. فرآیند این کورس و نتایج نهایی آن بسیار جذاب خواهد بود. به راستی چرا تلویزیون این فرصت را از خودش میگیرد؟