این جوان که در یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور درس خوانده، در یک دیدار خداحافظی باعث مرگ دوستش شده است. او مدعی است مرگ دوست صمیمیاش اتفاقی رخ داده و او در این مرگ نقشی نداشته است. رسیدگی به این پرونده با تماس پسر جوانی بهنام سامان با اورژانس آغاز شد. سامان که هراسان بود، گفت حال دوستم به دلیل خوردن محلول شیمیایی بد شده است.
وقتی مأموران اورژانس به خانه سامان رفتند، با جسد دوست ۲۵ساله او به نام شهاب روبهرو شدند. با مرگ مشکوک شهاب، پلیس تحقیقات خود را در این رابطه آغاز کرد. سامان در بازجوییها گفت: من و شهاب از دوره دبیرستان با هم دوست صمیمی بودیم. ما هر دو با هم در دانشگاه درس خواندیم و در مقطع لیسانس با هم بودیم و دوستی ما بسیار عمیق بود.
در مقطع فوقلیسانس و دکترا بهدلیل اینکه رشتههایمان فرق داشت از هم جدا شدیم؛ من دانشجوی دکترا در معتبرترین دانشگاه فنی ایران بودم و بهتازگی شهاب بورسیه دانشگاه بوستون آمریکا شده بود و قصد مهاجرت داشت. چون راه زندگی من و شهاب از هم جدا شده بود، کمتر همدیگر را میدیدیم، اما خیلی همدیگر را دوست داشتیم.
متهم ادامه داد: من بهتازگی نامزد کرده بودم و شهاب وقتی فهمید او را برای مراسم عقد دعوت نکردهام از من دلخور شد. به همین خاطر مدتی بود رابطهمان با هم قطع شده بود، اما وقتی فهمیدم قصد مهاجرت دارد بار دیگر با او تماس گرفتم و رفتوآمد ما با هم شروع شد. ما رابطه خیلی خوبی با هم داشتیم.
متهم گفت: قرار بود شهاب بهزودی ایران را ترک کند. من تصمیم گرفتم او را ببینم و در واقع یک دیدار خداحافظی با هم داشته باشیم. به دلیل شیوع کرونا نامزدم قبول نکرد که میهمانی بگیریم و روز حادثه، چون پدر و مادرم در خانه نبودند، تصمیم گرفتم بگویم شهاب به خانه والدینم بیاید. من محلول شیمیایی اعتیادآوری را تهیه کرده بودم و خودم سالها بود به آن اعتیاد داشتم. این محلول را با آبمیوه مخلوط میکردم و میخوردم. وقتی او به خانه ما آمد، آبمیوه را که در یخچال بود سر کشید و حالش بد شد. بعد از اینکه حال شهاب بد شد، متوجه شدم او آبمیوه حاوی آن ماده را خورده است. میخواستم او را به بیمارستان برسانم، اما حالش خیلی بد بود. وقتی فهمیدم دیگر نفس نمیکشد با اورژانس تماس گرفتم. این جوان ادامه داد: من هیچ انگیزهای برای قتل دوستم نداشتم. احتمالا، چون خودش میدانسته محلول اثر مسکری مانند مشروب دارد، آن را سر کشیده است. به دنبال اظهارات این جوان برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه، وکیل اولیایدم در جایگاه ویژه ایستاد و درخواست قصاص را مطرح کرد. او گفت: متهم عمدی و احتمالا بهخاطر حسادت دوستش را با خوراندن محلول شیمیایی کشته است.
وقتی متهم در جایگاه ایستاد، منکر قتل عمدی شد و گفت: من از دوران دبیرستان، چون زیاد به آزمایشگاه میرفتم و محلولهای شیمیایی را با هم ترکیب میکردم به این محلول اعتیادآور دست پیدا کردم و از همان موقع به آن معتاد شدم. خودم همیشه محلول را در خانه درست میکردم و آن را میخوردم. آخرینبار هم آن را با آبمیوه ترکیب کرده و در یخچال گذاشته بودم که دوستم آن را سر کشید. یکدفعه حالش بد شد. من او را روی پتو گذاشتم تا سوار ماشین کنم و به بیمارستان ببرم، اما وقتی مقابل در خانه رسیدم، دیدم نفس نمیکشد؛ به همین دلیل سریع با اورژانس تماس گرفتم. متهم ادامه داد: وقتی دوستم سر یخچال رفته بود، من متوجه او نشدم. اگر متوجه شده بودم اجازه نمیدادم محلول شیمیایی را بنوشد. من هیچ خصومتی با او نداشتم و ما رابطه خوبی با هم داشتیم. همانطور که قبلا گفتم ما از دوران دبیرستان با هم بودیم. خیلی دوست بودیم و حتی در دانشگاه در دوره لیسانس همه کلاسهایمان با هم بود. در فوقلیسانس کمکم به دلیل اینکه رشته تحصیلیمان با هم متفاوت شد، رابطه ما کمرنگ شد؛ ضمن اینکه در این مدت دوستان صمیمی که دوست هر دو ما بودند مهاجرت کردند و فقط من و شهاب مانده بودیم. وقتی فهمیدم او هم میخواهد از ایران برود، خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم مدتی که در ایران است با او بیشتر رفتوآمد کنم. روز حادثه بهخاطر کرونا نامزدم اجازه نداد به خانه او برویم و من شهاب را به خانه پدر و مادرم دعوت کردم که این اتفاق افتاد.
سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت با توجه به آنچه پزشکی قانونی اعلام کرده است و روند پرونده، به نظر نمیرسد قتل عمدی اتفاق افتاده باشد و خطای محض رخ داده است. هیچ مورد مشکوکی که نشان دهد موکل من به عمد ماده را به مقتول خورانده باشد، وجود ندارد. موکل من به لحاظ مالی، تحصیلی و زندگی شخصی چیزی کم نداشته که بخواهد با مقتول رقابت یا به او حسادت کند؛ بنابراین درخواست صدور حکم برائت از قتل عمدی را برای موکلم دارم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.