پس از انقلاب تفکر تأسیس یک مرکز هماهنگی انجمنهای اسلامی قوت گرفت. بر این اساس هیئت مؤسسی متشکل از پنج نفر، حبیبالله بیطرف، محسن میردامادی، ابراهیم اصغرزاده، محمدعلی سیدینژاد و محمود احمدینژاد، مأمور تشکیل اتحادیه شدند. رهبر فقید انقلاب در دیداری که با این هیئت در اردیبهشت ۵۸ داشت، بر مسئله تأسیس اتحادیه تأکید کرد و گفت: «بروید و تحکیم وحدت کنید».
پس از تهیه اساسنامه و مرامنامهای اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان در شهریور ۱۳۵۸ نشست ۱۰روزهای را برگزار کردند و موارد تهیهشده را به تصویب رساندند؛ سپس باز هم در 29 شهریور همان سال نزد امام رسیدند تا بعد از آن «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور» با نام تحکیم وحدت تأسیس شود.
محسن میردامادی درباره دیدار با امام و زمینههای شکلگیری دفتر تحکیم گفته بود: «با توجه به وضعیت دانشگاهها و تحرکاتی که دانشجویان جبهه مقابل در برابر انقلاب اسلامی داشتند، نوعی نیاز به کانونی برای تمرکز فعالیت دانشجویان مسلمان احساس میشد که با فراگیربودنش به تجمیع توان نیروهای انقلابی، در راستای دفاع همهجانبه از انقلاب اسلامی بپردازد. البته علاوه بر این مسائل، ضعف عملکرد دولت موقت نیز عاملی برای تشکیل دفتر تحکیم وحدت بود؛ زیرا سبب پدیدآمدن جریانهای افراطی در سطح جامعه و نیز در دانشگاهها میشد که عمده علل آن عدم توانایی دولت موقت در برآوردن خواستههایشان بود... فعالیت تشکلهای دانشجویی معاند به همراه ضعف دولت موقت در برآوردهکردن خواستهای دانشجویان، دست به دست هم داده و نوعی نیاز برای تشکیل تشکلی فراگیر و دانشجویی را پدید آورده بودند. برای مقابله با این وضعیت، دانشجویان درصدد برآمدند که یک جریان متشکل دانشجویی ایجاد و به نحوی خود را با امام مرتبط کنند، از امام رهنمود بگیرند و آن را در دانشگاهها دنبال کنند. در حقیقت گمشده خودشان را در ارتباط با امام و پیادهکردن نظرات ایشان در دانشگاهها میدیدند و فکر میکردند با این روش از اثرات سوء عملکرد دولت موقت در میان قشرهای جوان جامعه و دانشگاهیان که نوعا جمعیتهای پرشوری بودند و نگرش و دیدگاههای امام را میپسندیدند، میتوان جلوگیری کرد. این مسئله منجر به انتخاب نمایندگانی از طرف انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور شد که خدمت حضرت امام برسند و مسائل را طرح کنند».
حتما مهمترین اقدام دفتر تحکیم وحدت بعد از انقلاب تسخیر سفارت آمریکا بود که به دانشجویان پیرو خط امام معروف شدند. اقدامی که البته حالا موافقان و مخالفان زیادی دارد تا حدی که شخصیتی همچون ابراهیم اصغرزاده آن عمل را نادرست میداند. باری، اکثریت تحکیم در انتخابات مجلس دوم به سمت جناح چپ که بعدها شاخص آن مجمع روحانیون مبارز شد، سمتگیری کرد. اقلیت نیز حامی جناح راست بود. اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به صورت سالانه با رأی نمایندگان انجمنهای اسلامی دانشجویان کل کشور انتخاب میشدند. از اعضای شاخص دفتر تحکیم وحدت جناح اکثریت (چپ) در سالهای اولیه بعد از انقلاب میتوان به ابراهیم اصغرزاده، عباس عبدی، علی صفاریان، شمس وهابی، محسن میردامادی و در جناح راست محمود احمدینژاد، هاشمیثمره، علی سیدنژاد و حشمتالله طبرزدی و در جناح میانه به علی مقاری اشاره کرد.
این تشکل دانشجویی با پایان جنگ و شروع به کار دولت سازندگی نسبت به این دولت نگاه انتقادی یافت و با همین رویکرد در انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶ شرکت و از سیدمحمد خاتمی حمایت کرد. دفتر تحکیم وحدت از سال ۱۳۷۰ تغییرات و انشعابات زیادی به خود دید. با شکلگیری بسیج دانشجویی در سال ۱۳۷۰ عدهای از اعضای دفتر تحکیم وحدت از این تشکل جدا شده و به عضویت بسیج دانشجویی درآمدند. در سال ۱۳۷۸ و پس از قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه تهران، انجمنهای اسلامی مستقل دانشجویان نیز از این تشکل جدا شد. اما مهمترین انشعاب در دفتر تحکیم وحدت تشکیل طیفهای شیراز و علامه در سال ۱۳۸۰ و غیرقانونی دانستهشدن طیف علامه در تاریخ پنجم بهمن سال ۱۳۸۷ از سوی دبیرخانه هیئتهای مرکزی نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت اول محمود احمدینژاد بود. این تشکل دانشجویی از این تاریخ به بعد در قامتی یکدست تحت مدیریت جریان اصولگرا به فعالیت خود ادامه داده است.
اما مرور سرنوشت شخصیتهای هسته اولیه این جریان دانشجویی بسیار جالب به نظر میرسد؛ زیرا هریک از آنها حالا و بعد از بیش از 40 سال رویه متفاوتی از یکدیگر دارند که در مجال پیشرو به تعدادی از آنها میپردازیم.
ابراهیم اصغرزاده توانست در سومین دوره به مجلس راه یابد. او در دوران حضورش در مجلس سوم با ایراد نطقهای پیشازدستور، مخالفت خود را با سیاستهای دولت هاشمیرفسنجانی از قبیل برقراری رابطه دیپلماتیک با عربستان سعودی و پیروی از سیستم سرمایهداری غرب اعلام میکرد. او هنوز هم پای نقدهایش ایستاده است و در شرایطی که عموم اصلاحطلبان جزء حامیان هاشمیرفسنجانی به شمار میآیند، هنوز یک منتقد هاشمی محسوب میشود. شورای نگهبان صلاحیت او را همچون بیشتر اعضای جناح چپ برای نمایندگی در مجلس چهارم رد کرد. اصغرزاده ۲۴ ساعت پس از پایان دوره نمایندگیاش دستگیر شد. او پس از آزادی از زندان مهندسی را رها کرد و به همراه تعدادی از دوستانش همچون سعید حجاریان تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران را آغاز کرد. پس از آن نیز برای انتخابات میاندورهای مجلس پنجم، مجلس هفتم و سه دوره انتخابات ریاستجمهوری هفتم (۱۳۸۰)، هشتم (۱۳۸۴) و نهم (۱۳۹۲) نامزد شد که برای هیچکدام تأیید صلاحیت نشد. او پس از انتخابات دوم خرداد برخلاف انتظار وارد حزب تازهتأسیس جبهه مشارکت نشد. اصغرزاده در انتخابات شورای اول شهر تهران (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱) شرکت کرد و به عضویت این شورا انتخاب شد و مدتی نایبرئیس آن بود. آنچه از دوران حضور اصغرزاده در شورای شهر در خاطره سیاسی وجود دارد، انتقادات شدیدش به شیوه مدیریت شهری است.
عباس عبدی هم مانند اصغرزاده نیرویی کاملا اصلاحطلب شناخته میشود که معمولا نقدهایش به مذاق اصولگرایان خوش نمیآید. او که یکی از پایههای اصلی تشکیل دفتر تحکیم وحدت بود، در رشته مهندسی نساجی از دانشکده پلیتکنیک فارغالتحصیل شد و سپس تحصیلات خود را در رشته مهندسی پلیمر در دانشگاه امیرکبیر ادامه داد. او مدتی در بخش اطلاعات خارجی دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری مشغول به کار شد و مطالعات سیاسی-اجتماعی خود را در آن مقطع آغاز کرد. چندیبعد مسئولیت دفتر پژوهشهای اجتماعی در معاونت سیاسی دادستان کل کشور را عهدهدار شد و به مطالعات میدانی اجتماعی پرداخت. از دیگر فعالیتهای او میتوان به مسئولیت معاونت فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری و عضویت ارشد شورای سردبیری روزنامه سلام اشاره کرد. عبدی از مؤسسان مؤسسه پژوهشی آینده و عضو مؤسس جبهه مشارکت و سپس شورای مرکزی و دفتر سیاسی حزب و همچنین عضو هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بوده است.
محسن میردامادی در سال ۱۳۵۲ برای تحصیل در رشته «راه و ساختمان» وارد دانشگاه پلیتکنیک شد. پس از پیروزی انقلاب در رشته مطالعات استراتژیک، فوقلیسانس خود را از دانشگاه «قائد اعظم» پاکستان دریافت کرد. او در مرکز تحقیقات استراتژیک و روزنامه سلام همراه با سیدمحمد موسویخوئینیها به کارهای تحقیقاتی و پژوهشی و ارتباط بیشتر با جامعه پرداخت و در این مدت، دوره عالی دفاع در دانشگاه قائد اعظم پاکستان را گذراند. او در سال ۱۳۷۵ با مدرک دکترای روابط بینالملل از دانشگاه کمبریج انگلستان در رشته روابط بینالملل فارغالتحصیل شد. او همچنین مدیرمسئول روزنامه «نوروز» بوده است و نیز در سال 78 توانست نماینده مجلس ششم شود.
محمود احمدینژاد نیروی راستگرای دفتر تحکیم حتما پرحاشیهترین عضو این تشکیلات دانشجویی است. او توانست هشت سال سکان اجرائی دولت را در اختیار بگیرد. احمدینژاد از سوی اصولگرایان در انتخابات سال 84 حاضر شد اما در دوره دوم حتی اصولگرایان هم منتقد او شدند. مواضع خاص او در حوزه سیاست خارجی و وضع شدیدترین تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل از مهمترین یادگارهای دوران ریاستجمهوری او است.
حبیبالله بیطرف در کابینه اول و دوم سیدمحمد خاتمی وزیر نیرو بود. حسن روحانی در دولت دوازدهم او را بهعنوان وزیر پیشنهادی نیرو به مجلس معرفی کرد اما نتوانست رأی اعتماد نمایندگان مجلس را به دست بیاورد. او بیشتر یک مدیر اجرائی شناخته میشود و آنچنان در فعالیتهای سیاسی حضور ندارد و در حال حاضر نیز بیشتر به فعالیتهای دانشگاهی مشغول است.
منبع: شرق