محسن دیناروند؛ مدت هاست که انگیزهای برای کوچکترین حرفی ندارم چه رسد به گفتن از مولایم حسین (ع) که از بزرگترین مسائل است. آنقدر به نام حسین (ع) ضایع کرده ایم! بریده ایم! تهمتها زده ایم! غیبتها کرده ایم! دلها شکسته ایم!
ناعدالتیها کرده ایم و نا تدبیریها و نامهربانیها و تمام چیزهایی که نباید است را با همین دستهای خودمان انجام داده ایم به نام حسین (ع) که انگیزهای برای گفتن از این عظمت الهی نمانده...، اما ... نه! انگیزه به کنار واجب است که درباره مولایمان حسین (ع) بگوییم و بشنویم تا به حقیقت حسین (ع) برسیم و گرنه سکوت ما همراهی است با این ناهمواریهای فراون مسیر پیش رو!
غریبی حسین (ع) هنوز هم که هنوز است ادامه دارد و در بین ما سینه زنانش بیشتر و حتی تنهاتر و غریب تر!
مولا حسین (ع) راه را بر چه کسی بست؟ آب را بر چه کسی قطع کرد؟ که ما اینک راه را بر بر مردم میبندیم به نام حسین (ع)؟ حسین (ع) همواره راهگشا بوده و هست، ولی ما به نام او راه بند میآوریم، حسین (ع) مزاحم برای چه کسی شد که ما با نام حسین صدای طبل و بلندگویمان گوش فلک را کر میکند؟ کجای مکتب اخلاقی موایمان حسین (ع) این همه اصراف و مخارج در دستههای عزاداری را گرفته ایم؟ و این قصه کوتاهی از غریبی مولاست میان ما!
درس بزرگ حسین (ع) به ما ایستادن در مقابل ظلم است و ما پای علم حسین (ع) سینه میزنیم و بی تفاوتیم به ظلمهایی که میشنویم و میبینیم! این چیزی است که یزید هم حاضر است برایش سینه بزند!
میخواهید برایتان بگویم روضهها و سینه زنیهای ما قبول شده یا نه؟ برایمان مهم است؟ بگذار صریح و روشن بگویم اگر ظلمی دیدیم و سکوت کردیم و یا با خود فریبی خودمان را به آن راه دیگر زدیم؛ اگر گفتند ظلمی در فلسطین، یمن و افغانستان و یا هر جای دیگر این جهان رخ داده و گفتیم به ما چه؟ این یعنی بویی از حسین (ع) به خود نگرفته ایم! مگر میشود حسینی بود و در برابر ظلم گفت بیخیال؟! خنده دار نیست؟
شاید نشود در جغرافیای جهان کنونی نتوان رفت آنور دنیا تا از مظلوم دفاع کنیم، اما میتوانیم که دردش را بچشیم و غصه اش را بخوریم!
حر را ببینید از عبادات چه کم داشت؟ نماز؟ روزه؟ و یا هر چیز دیگر؟ همه چیز داشت جز ولایت حق! چه شد که به ولایت حق گروید؟ چه شد که آمد به سمت حسین (ع)؟ چه اتفاقی افتاد میان حر و حسین (ع)؟ تفاوت یزیدی که حر سردار سپاهش بود با حسین (ع) که همین حر در نهایت از سرداران ارجمند سپاهشان شد چه بود؟
حر در این ده روز از حسین (ع) چه دید که پشت پا زد به تمام دنیا و شهادت در رکاب مولای مظلوم حسین (ع) رابرگزید؟ نماز حسین (ع) یا تشنگی حسین (ع) یا مظلومیتش؟ نماز را حر که بیشتر خوانده، آب را هم که حر بر حسین (ع) بسته و تا آن زمان که حسین (ع) را محق ندانسته که بخواهد مظلوم برشمرد، نه! هیچکدام!
حر در حسین یک چیز دید که او را پسندید و آن اخلاق نیکو بود! نماز ما، روزه ما، سینه زنی ما و تمام عبادات ما یک روح دارد به نام اخلاق نیکو! اگر این عبادات ما را به روح اخلاق نیکو رساند که قبول است و ان شالله همان چیزی است که خدا از ما خواهد پذیرفت و گرنه عباداتی که ما را اخلاق نیکو نرساند از ما یک یزید یا یک شمر یا یک چیزی هم خانواده اینها خواهد ساخت.
میدانید چه میخواهم بگویم؟ میخواهم بگویم این سینه زنیها و عزاداریها و تمام عبادات باید روح داشته باشد و روح آن اخلاق نیکو است. عبادت بی روح خطرناکترین چیزی است که در جهان میتواند وجود داشته باشد و ریشه تمام ظلمها همین عبادات بی روح است!
بد دفاع کردن از دین همین است که دین را در عبادات منهای اخلاق خلاصه کنیم و تمام! اینگونه حرکت کردن برای دین خیانت به دین است. دین منهای اخلاق ترسناک است!
عزیزانم بیایید به مساله اخلاق به عنوان روح دین توجه ویژه داشته باشیم و بیاراییم خودمان را و عباداتمان و سینه زنی هایمان را به زینت اخلاق!
باید درباره مولا حسین (ع) حرف بزنیم، چراکه هر چه بیشتر بگوییم و بدانیم درباره امام حسین (ع) بیشتر به اخلاق و ولایت حسین (ع) متوسل خواهیم شد و بر عکس اگر فقط به ظاهر نام حسین (ع) تکیه کنیم نتیجهای جز دوری از معارف عاشورا و حسین نداریم!
بر ماست که از حسین (ع) حرف بزنیم و چه زیباست ازحسین (ع) گفتن....
اما نمیتوان از حسین (ع) گفت و دروغ هم گفت! نمیتوان ظلم کرد و باز از حسین (ع) گفت! نمیتوان به فکر مردم نبود و سینه چاک کنیم و از حسین (ع) بگوییم! نمیتوان حقوق اجتماعی زنان را ندید و از حسین (ع) گفت! نمیتوان از حسین بگوییم و بی اخلاق یا بد اخلاق باشیم. نمیتوان مدعی با حسین (ع) بودن باشیم و اخلاق حسینی نداشته باشیم.
از حسین (ع) گفتن یک شرط دارد و آن این است که ربط داشته باشیم به حسین (ع) و ربط ما با حسین (ع)، در اخلاق ما ظهور میکند.