
خبرنگار وقتی از کریمی میپرسد، یعنی تو بازیکن خوش شانسی نیستی؟ یعنی خدا تو را بغل نکرده؟! میگوید: «اگر خدا من را بغل کرده، دایی را یک ماچ هم کرده! شاید یک کار خیلی خوبی در زندگیاش انجام داده و طرف دعایش کرده که خدا اینقدر دوستش دارد.»
به گزارش فرارو، رضا بردستانی در روزنامه آفتاب یزد نوشت: «فوتبال هم مثل زندگی میماند. همه میدانند روزی میمیرند، اما حاضر نیستند به راحتی از آن دل بکنند.» این بخشی از مصاحبهی ۱۵سال قبلِ «علی کریمی» است که در آن مصاحبهی جنجالی، حرفی همیشه ماندگار زد. خبرنگار از او پرسید؛ «الان خیلیها معتقدند باقری از دایی خیلی کاملتر است. پس چرا به اندازه دایی موفق نشد. یا همان خدادادی که تو میگویی بهترین فوروارد ایران است، الان کجاست؟» و کریمی در پاسخ گفت: «همیشه یادتان باشد ۵۰ درصد موفقیت یک فوتبالیست ایرانی به شانس بستگی دارد ۵۰درصد به کارهای فنی. حالا خداداد از آن ۵۰درصد فقط ۱۰درصد نصیبش شده، اما دایی از ۵۰درصد، ۶۰درصد نصیبش شده. مثل اینکه خدا بغلش کرده. با قلم بند هم که میزند، توپش میرود توی گل. شاید شما شانس را قبول نداشته باشید، اما همین آقای بلاژویچ وقتی فاکتورهای موفقیت یک بازیکن را نام میبرد، روی شانس خیلی تاکید میکند.»
علی کریمی، اما در پاسخ به یکی دو سوال دیگر آن جملهی ماندگار خود را کاملتر میکند؛ خبرنگار وقتی از کریمی میپرسد، یعنی تو بازیکن خوش شانسی نیستی؟ یعنی خدا تو را بغل نکرده؟! میگوید: «اگر خدا من را بغل کرده، دایی را یک ماچ هم کرده! شاید یک کار خیلی خوبی در زندگیاش انجام داده و طرف دعایش کرده که خدا اینقدر دوستش دارد.»
این حرف را زمانی که دانشجو بودم، بیواسطه از مرحوم «ناصر حجازی» شنیدم. حوالی سالهای ۷۱ یا ۷۲ بود بازی استقلال - بانک تجارت که این بازی در نهایت با نتیجه ۵ بر یک به نفع استقلال تمام شد. او گفت: «زیرکی، هوشیاری و تبحر او در گلزنی را فقط یک دروازه بان متوجه میشود. مطمئن باشید تا سالهای سال مثل علی دایی در فوتبال ما نخواهد آمد، او آیندهی درخشانی دارد.» از آن زمان کم و بیش فوتبال و علی دایی را دنبال میکردم.
علی دایی بعدِ ۴ سال ماندن در تیم بانک تجارت راهی پرسپولیس شد (۱۳۷۳)، سال ۱۳۷۵ به قطر رفت و از همان جا راهی آلمان شد؛ نخست آرمنیا بیله فلد، سپس بایرمونیخ (تیمی که تنها سه ایرانی - دایی، هاشمیان و علی کریمی - در آن توپ زده اند)، هرتابرلین و از آن جا راهی فوتبال امارات شد و در نهایت به ایران برگشت.
علی دایی نخستین بازی ملیاش را در سال ۱۳۷۳ انجام داد و سالها بعد با ۱۴۹ بازی ملی و ۱۰۹ گل ملی توانست رکورددار بیشترین گل زدهی ملی شود که در نهایت «کریستیانو رونالدو» پرتغالی توانست با او در تعداد گلهای ملی برابر شود.
علی دایی توانست در سال ۱۳۸۲ و با زدن هشتاد و چهارمین گل ملی، رکورد «فرانس پوشکاش» مجارستانی را بشکند و حال بعد از ۱۸ سال کریستیانو رونالدوی پرتغالی که یک اسطورهی تکرار ناشدنی است به رکورد علی دایی دست پیدا میکند.
کریستیانو رونالدو فوق ستاره تیم ملی پرتغال در پاسخ به استوری علی دایی از او تشکر کرد و نوشت: «قهرمان واقعی، برای همیشه قهرمان میماند. من برای خواندن چنین کلماتی از یک اسطوره مثل شما، افتخار میکنم. ممنون علی دایی. علی دایی بعد از ۱۰۹ گله شدنِ رونالدو در اینستاگرام نوشته بود: «تبریک به کریستیانو رونالدو که حالا یک گل با شکستن رکورد بهترین گلزن فوتبال ملی جهان فاصله دارد. این باعث افتخار من است که این موفقیت قابل توجه به رونالدو اختصاص دارد - قهرمان بزرگ فوتبال و یک انساندوست دغدغهمند که الهامبخش افراد زیادی در سراسر دنیا شده و روی زندگیشان تاثیر گذاشته است.»
مطمئن بودم دیر یا زود رکورد گلزنی علی دایی شکسته خواهد شد، ذات رکورد در بیثباتی و ناپایداری است، اما همیشه نگران این مسئله بودم که نفر بعدی که نامش به عنوان آقای گل جهان ثبت میشود کیست؟ بله! نگران بودم، چون شکسته شدن چنین رکوردی برایم مهم بود که به کدام بازیکن و با کدام ملیت تعلق خواهد گرفت.
در آن سالهایی که علی دایی با زدن گل در بازیهای ملی، کشوری را دچار شادیهای زودگذر و افتخاراتی تمام ناشدنی میکرد به این مسئله توجه نداشتیم که هر گل ملی در سالیانی دراز تا چه اندازه میتواند مهم باشد و تا کجا میتواند نام ایران را در کنار افتخارات بینالمللی ثبت کند، اما این روزها، وقتی همه در کنار تبریک به رونالدوی پرتغالی، علی دایی؛ شهریار ایرانی را نیز تحسین میکنند پی به این مهم میبریم که شکسته شدن رکورد اگرچه امری ذاتی و طبیعی است، اما شکسته شدن رکورد توسط چه کسی و در چه موقعیتی میتواند مهمتر از اصل ماجرای رکورد و رکوردشکنی باشد.
سالها قبل در خلالِ مراسم جشنی که برای رکوردشکنی یکی از قهرمانان روسی برپا شده بود به او خبر میدهند چند صد کیلومتر آن طرفتر، شخصی رکورد او را شکسته است و او میگوید: «ذات رکورد در همین بیثباتی و ناپایداری است.» هم او بود که گفت: «فقط خدا کند این رکورد را شخصی شکسته باشد که لیاقتش بیشتر از من باشد!»
یک بار دیگر حرفهای علی کریمی، زندگی فوتبالی علی دایی و حرفهای مرحوم ناصرحجازی را مرور میکنم و به این حرفِ علی کریمی که «خدا علی دایی را بغل کرده»، چون «یک جایی، کار خوبی در حق کسی انجام داده و او علی دایی را دعا کرده» باور بیشتری پیدا میکنم که اگر خدا، علی دایی را دوست نداشت و او را در آغوش پرمهر خود قرار نمیداد، یا هرگز رکورد او دست یافتنی نمیشد یا اگر میشد، بازیکنی کم اهمیت، رکورد گلزنی علی دایی را جابهجا میکرد و، اما وقتی همهی جهان در کنار تحسین گلزنیهای کریستیانو رونالدو از اسطورهی بیبدیل ایرانی سخن میگویند؛ بعدِ گذشت ۱۸سال تازه میفهمیم به دست آوردن رکورد گلهای ملی توسط علی دایی چقدر اهمیت داشته است و این اهمیت وقتی بیشتر میشود که نفری که به این رکورد نزدیک شده و جاودانگی علی دایی را رنگ و بویی جهانی میبخشید شمارهی۷ دوست داشتنی جهان یعنی رونالدوی پرتغالی است.
کم و بیش علی دایی و رونالدو را میشناسیم. دو شخصیت برجسته در ابعاد ملی و بینالمللی که روحیهی حساس و تفکراتی مردم محورانه دارند، اصلاً مردمی بودن وجه مشترک دو آقای گل جهان است و این یعنی برای آقایی کردن در جهان باید «مردمی» بود، از جنس مردم، برای مردم و در کنار مردم. هم علی دایی با خوی و خصلتی ایرانی و هم کریستیانو رونالدو با روحیاتی اروپایی، اما حرفهای و نجیب؛ همواره حواسشان به مردم به هواداران و به تمامی کسانی است که در به دست آوردن موقعیت فعلی آنها را یاری داده و حمایت کرده اند و شاید این تنها راز موفقیت علی دایی و رونالدوی پرتغالی است.
این دو بازیکن ارزشمند بینالمللی که یکی در اوج قرار دارد و دیگری در اوج با فوتبال خداحافظی کرد برای به دست آوردن موقعیت فعلی، سختیهایی کشیدهاند که حتی نمیتوانیم به آن فکر کنیم. خوب است در کنار پرداختن به ثروت افسانهای علی دایی و کریستیانو رونالدو، اندکی هم از آنها یادبگیریم. با مداقهای هوشمندانه باور کنید مسائل بسیار مهمتری از ثروتمندی در زندگی دایی و رونالدو یافت میشود.
در ضمن نویسنده هم خیلی متن خوبی نوشته است جای تشکر دارد