bato-adv
کد خبر: ۴۹۳۲۵

رضایی: بیت امام(ره) به رهبری وفاداراند

تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹


دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: برخي نخبگان كشور كه متعهد به حضرت امام (ره) بودند نتوانستند تفسير مناسبي از انديشه‌هاي حضرت امام براي پاسخ به شرايط جديد ارائه دهند.

محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام نظرات خود را در خصوص انديشه‌هاي حضرت امام(ره)، فرزندان و اعضا بيت ايشان و نيز آموزه‌هاي 15 خرداد مطرح كرد. 

متن اين مصاحبه به شرح ذيل است: 

با توجه به اينكه در آستانه سالگرد ارتحال امام (ره) قرار داريم اين سؤال را مطرح مي‌كنم كه در آستانه بيست و يكمين سالگرد ارتحال امام چه كارهايي بايد در جامعه انجام شود تا آرمان‌هاي حضرت امام (ره) در جامعه پياده و دنبال شود؟

رضايي: اولين مسئله‌اي كه در اين خصوص وجود دارد اين است كه به نظر من بايد در خصوص وصيت‌نامه امام بازخواني درستي صورت بگيرد و بايد قبول كنيم كه در وصيت‌نامه امام مسائل بسيار مهمي وجود دارد كه بايد مورد توجه فعالان سياسي و دولتمردان بيشتر از گذشته قرار گيرد تا ما را در بيمه كردن نظام جمهوري اسلامي و همچنين منافع ملي كمك ‌كند.
 
مسئله دوم بازخواني انديشه‌هاي سياسي اجتماعي حضرت امام در شرايط امروز جامعه است چرا كه جامعه ما دچار يك سري تغييرات نسبت به 20 سال پيش شده است. بازخواني انديشه‌هاي حضرت امام(ره) در شرايط امروز به ما كمك مي‌كند كه ما از ظرفيت فكري و انديشه‌اي ايشان بهتر استفاده كنيم. 

مسئله سوم مسئله ارزش‌ها و اصول انقلابي است كه امام(ره) آن را بنيانگذاري كرده است. اين ارزش‌ها در شرايط امروز نياز به تقويت بيشتري دارد. دهه اول انقلاب نشان داد كه ما با كمك ارزش‌هاي انقلاب و اصول امام توانستيم گام‌هاي بسيار بلندي برداريم لذا تمسك مجدد به اين اصول امروز براي ما راهگشاست. 

فكر مي‌كنيد تا چه حد همه اجزاي جامعه در مسيري كه امام (ره) ترسيم كرده بود حركت كرده‌اند؟

رضايي: طبيعي است كه بعد از پيروزي هر انقلابي يك سري فراز و نشيب‌ها در ادامه آن انقلاب به وجود بيايد و جامعه ما هم از اين مسئله مستثني نبوده است. در برخي از مقاطع تاريخي به افكار و انديشه‌هاي حضرت امام (ره) نزديك شده و در برخي مواقع نيز از آن فاصله گرفته‌ايم. نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه بين نسل سوم و چهارم و نسل اول و دوم انقلاب يك گسستي به وجود آمده كه اين گسست باعث شده انديشه‌ها و افكار امام بازتوليد نشود و به نسل‌هاي بعدي منتقل نشود. 

بنابراين امروز ما حتي در بين نيروهاي انقلاب نوعي استحاله را شاهد هستيم در اين راستا بايد گفت مفاهيم ارزشي امروز با مفاهيم ارزشي دهه اول انقلاب فرق كرده است. 

در حقيقت دو نوع انحراف در جامعه بوجود آمده است يكي ظاهرگرايي كه خود را به متن ارزش‌هاي حضرت امام(ره) نفوذ داده است و از طرف ديگر هم برخي فاصله خود را با ارزش‌هاي انقلاب زياد كرده‌اند كه اين دو انحراف يعني ظاهرگرايي و فاصله گرفتن از ارزش‌هاي امام به عنوان دو پديده نسل سوم و چهارم انقلاب را تهديد مي‌كند كه بايد براي اين موارد چاره‌اي انديشيد.

زمينه‌هاي استحاله نسل اول انقلاب از نظر شما چه مواردي است؟
رضايي: مهمترين مسئله‌اي كه جامعه ما امروز با آن مواجه است اين است كه برخي نخبگان كشور كه متعهد به حضرت امام (ره) بودند نتوانستند تفسير مناسبي از انديشه‌هاي حضرت امام براي پاسخ به شرايط جديد ارائه دهند. مثلا در مورد مسائل سياسي چون الگوهاي فراواني در زمان امام ساخته شده اين الگوها هنوز هم كاربرد دارد و نسل اول و دوم انقلاب به خوبي اين الگوها را مي‌شناسد و آن را به كار مي‌گيرد. 

اگر جامعه ما با شرايط امنيتي و دفاعي مواجه شود نسل اول و دوم انقلاب به راحتي از آن الگوها استفاده مي‌كنند اما اگر در شرايط ما پديده‌هاي غير سياسي و غير امنيتي شكل بگيرد چون تفسير كارآمدي از انديشه‌هاي امام(ره) براي پاسخ به شرايط اجتماعي يا شرايط فرهنگي به وجود نيامد لذا مي‌بينيم كه جامعه ما دچار يك خلاء ارزشي مي‌شود و بعد از آن افكار مختلف اين خلاء را پر مي‌كنند. مثلا افكار ليبرالي و تكنوكراتي و تحجرگرايانه وارد عرصه مي‌شوند و پاسخ‌هايي به شرايط اجتماعي و فرهنگي ايران مي‌دهد كه اين پاسخ‌ها با انديشه‌هاي امام (ره) متفاوت است.

به نظر شما در حال حاضر مرجع تفسير انديشه‌هاي امام (ره) در جامعه چه كسي است؟

رضايي: مباحث ايدئولوژيك و تئوريك را نمي‌توان به صورت حزبي و جناحي و يا حكومتي دربياوريم. چرا كه اين مسائل ريشه در انديشمندان و نخبگان جامعه و همچنين ريشه در پژوهش و مباحثات علمي دارد. مسئله‌اي كه وجود دارد اين است كه نخبگان كشور و مراكز پژوهشي كشور نتوانسته‌اند تفسير روزآمدي از انديشه‌هاي امام (ره) در خصوص مقابله با سؤالات و مشكلات غير سياسي جامعه ما پيدا كنند.
 
در گذشته‌ هم ديديم جامعه مدني با يك قرائتي مطرح شد و امروز نوعي گرايش به جامعه دولتي در اداره كشور مشاهده مي‌شود كه هيچ يك از اين دو رويكرد قادر نيستند تفسيري از انديشه‌هاي امام(ره) براي اداره جامعه ارائه دهند در عين حاليكه نخبگان در هر دو تفكر مدعي پيروي از انديشه‌هاي امام(ره) بوده و هستند. البته دلسوزي اين افراد را هم همه احساس مي‌كنند ولي قرائت‌هاي مختلفي كه در ابعاد اجتماعي و فرهنگي از انديشه‌هاي امام(ره) ديده مي‌شود با واقعيت فاصله زيادي دارد و دليل اين موضوع وجود نوعي ضعف در مباحثات علمي و پژوهشي مربوط به تفكرات امام است كه نمي‌توان اين موضوع را ناشي از كم‌كاري آنها قلمداد كرد و يا آن را يك وظيفه حكومتي قرار داد و بگوييم كه حكومت وظيفه خود را در اين خصوص انجام نداده است. 

در واقع اين مسئله بايد درون جامعه نخبگان چاره سازي و چاره‌انديشي شود. حوزه‌هاي علميه در اين مسئله موثرند و دانشگاه‌ها هم در اين خصوص نقش دارند و مراكز پژوهشي هم در اين زمينه تأثيرگذار هستند. بالاخره ما بايد از درون انديشه‌هاي امام (ره) و اسلام پاسخي براي مسائل اجتماعي و فرهنگي پيدا كنيم همانطوري كه براي مسائل سياسي پاسخ‌هايي را پيدا كرديم. ما براي مسئله انتخابات پاسخ پيدا كرديم و پاسخ ما از درون اسلام بوده است. 

همچنين ما براي اداره حكومت پاسخ پيدا كرده‌ايم و نظريه ولايت فقيه و مردم‌ سالاري ديني در واقع پاسخ‌هايي است كه امام (ره) به شرايط سياسي ايران دادند اما اين پاسخ‌ها در زمينه اجتماعي و فرهنگي وجود ندارد و دليل آن مربوط به ضعف و ناتواني مجامع علمي و نخبگي كشور ما است. 

به نظر شما انديشه‌هاي امام (ره) در مجامع بين‌المللي چه بازتابي داشته است؟

رضايي: انديشه‌هاي امام(ره) به عنوان يك نظريه سياسي توانست ابعاد گسترده‌اي را به خود بگيرد يعني بازگشت دين به سياست و بازگشت اخلاق به سياست يك انقلاب بزرگي را در نظريات سياسي بعد از سه قرن وارد كرد چرا كه نظريه پردازان عرصه سياست براي هميشه با دين خداحافظي كرده بودند، ولي امام (ره) دوباره دين را وارد عرصه سياست كرد و انقلاب بزرگي را در حوزه نظريه پردازي سياسي ايجاد نمود. 

روابط بين‌الملل هم تحت تأثير انديشه‌هاي حضرت امام (ره) بود يعني جهان اسلام به عنوان يك بلوك جديد جان تازه‌اي به نگاه بلوك‌هاي ديگر قدرت مانند بلوك شوروي و بلوك غرب بخشيد و در حقيقت امام اعتبار تازه‌اي به جهان اسلام در سطح بين‌الملل داد. 

هر چند كه انحرافاتي در بيداري اسلامي وجود داشت كه تلاش مي‌كرد كه به نهضت امام آسيب وارد كند به طور مثال در اين زمينه مي‌توان به گروه‌هاي تندرو و ماجراجويي كه در جهان اسلام ساخته شد تا بلكه يك چهره بدي از انقلاب ديني و سياست ديني در دنيا نشان داده شود اشاره كرد، ولي هنوز هم انديشمندان بزرگ جهان به تأثيرگذاري انديشه‌هاي امام(ره) در حوزه‌هاي مختلف معترفند. 

بابي سعيد در كتاب هراس بينادين خود اين نظريه را مطرح مي‌كند كه نظريه خمينيزم جايگزين نظريه كماليزم در جهان اسلام شده است. نظر شما در اين خصوص چيست؟

رضايي: نمي‌توان كماليزم را يك نظريه سياسي دانست چرا كه اين نظريه تقليدي از نظريه‌هاي سياسي در جهان غرب بود كه در حقيقت گسترش سكولاريسم از غرب به شرق را شامل مي‌شد. بنابراين بايد گفت كماليزم بيشتر يك پل بود ولي امام (ره) انديشه ولايت فقيه را مطرح كردند كه اين انديشه ريشه در اسلام دارد و ريشه و پشتوانه آن بسيار قوي است كه توانست به عنوان يك نظريه سياسي به مصداق عملي تبديل شود.
 
امام (ره) نظام سياسي در ايران را كاملا درست كرد و يك الگوي كاملا جديد را بنا نهاد در حاليكه كماليزم اين طور نبود البته غربي‌ها قصدشان همين است كه نوعي اسلام هراسي و ايران هراسي در جهان به وجود آورند با وجود اينكه در اين زمينه تلاش‌هاي زيادي انجام مي‌شود اما ايران تاكنون به خوبي توانسته با منطق انقلابي خود در دنيا تأثير گذارد و به عنوان يك نيروي مقاومت در مقابل نيروي ظلم و استثمار جهان غرب ايستادگي خود را نشان دهد.

شما در مباحث مطرح شده گفتيد كه مرجع واحد براي تفسير انديشه‌هاي امام(ره) وجود ندارد. يكي از آسيب‌هاي اين موضوع استفاده ابزاري از انديشه‌هاي امام (ره) است به نظر شما چگونه مي‌توان جلوي اين آسيب را گرفت؟

رضايي: اين مسئله سابقه تاريخي دارد، حتي بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) عده‌اي راه افتادند و از احاديث پيامبر اكرم(ص) سوء استفاده نمودند و آنها را تفسير به راي كردند ولي از اين حركات با اقدام علما و پايه‌ريزي منطق و اصول در حوزه‌هاي علميه جلوگيري به عمل آمد. 

ما نياز به ورود جدي انديشمندان اسلامي در اين حوزه داريم كه با منطق و قواعد خاصي بتوانند از مصادره انديشه و افكار امام(ره) به نفع جناح يا اشخاص خاص جلوگيري كنند كه اين مسئله توجه ويژه نخبگان و انديشمندان كشور را مي‌طلبد تا اين عده با بازخواني درست براساس اصول و قواعد منطقي اين كار را انجام دهند. اگر اصول و قواعد منطقي در كنار فقه درست نمي‌شد امروز ما نمي‌توانستيم به خوبي احكام الهي را استنباط كنيم در حقيقت مرجعيت و اجتهاد روشي است براي درك منطقي و آگاهانه از احاديث و روايات پيامبر و معصومين؛ نمي‌خواهم بگويم كه بايد چنين كاري در رابطه با امام (ره) صورت گيرد ولي بالاخره ما نياز به يك روش قاعده‌مند در برداشت از انديشه‌هاي امام(ره) نياز داريم.
 
مثلا اينكه صحبت‌هاي امام(ره) در چه شرايطي بيان شده است و شأن نزول صحبت‌هاي امام چه بوده است چرا كه اگر شأن نزول سخنان حضرت امام(ره) رعايت نشود اتفاق ديگري مي‌افتد ولي اگر آن شرايط را در نظر بگيريم بهتر مي‌شود. 

خط اصلي امام (ره) و اهدافي كه ايشان دنبال مي‌كردند از نظر شما دقيقا چه مواردي است؟ چرا كه امروز شاهديم برخي افراد با منتسب كردن خود به خط امام برخي حركات برخلاف انديشه‌هاي امام(ره) را دنبال مي‌كنند؟

رضايي: به نظر من بايد وضع حال افراد را ملاك قرار داد و بايد ديد كه آيا وضعيت حال افراد با انديشه‌ها و تفكرات امام فاصله گرفته يا خير؟ مشكل ما اين است كه نياز به يك شاقول در جامعه داريم كه در سطح كلان اين شاقول رهبر انقلاب است ولي در سطح خرد هم نياز به شاقول‌هايي داريم كه رفتار و گفتار آن بر محور انديشه هاي امام باشند. 

با كمك اين شاقول‌ها مي‌توان حقانيت در جبهه باطل و باطل بودن در جبهه حق را دريافت. مشكل ما اين است كه شاقول‌هايي از انديشه امام(ره) در سطح جامعه وجود ندارد در اين راستا افراد با گفتار و رفتار و اعمال خود بايد شاقول انديشه‌هاي حضرت امام (ره) باشند. در حقيقت با كمك اين شاقول‌ها مي‌توان فهميد كه چه درصدي از حق در جبهه باطل وجود دارد و يا در جبهه حق چه درصدي از باطل وجود دارد و با كمك اين شاقول‌ها است كه مي‌توان راه امام (ره) را در جامعه نشان داد. 

پيشنهاد من به نيروهاي انقلاب اين است كه قبل از اينكه وابستگي‌هاي سياسي و جناحي داشته باشند، خود را با انديشه‌ها وافكار امام (ره) در جامعه تطبيق دهند تا جامعه با كمك اين شاقول‌ها بتواند حق را از باطل تشخيص دهد. كساني كه به دنبال منافع شخصي و حزبي باشند و يا به دنبال پست و مقام باشند و از راه چاپلوسي و فردگرايي بخواهند نمي توانند شاقول انقلاب باشند.

مشاهده مي‌شود كه برخي خود را با انديشه‌هاي امام(ره) تطبيق مي‌دهند و بيان مي‌كنند كه تطبيق خودشان حق است و تطبيق ديگران باطل است. به نظر شما معيار حق و باطل در اين خصوص چيست؟

رضايي: مشكل ما اين است كه افراد انقلابي زيادي وجود دارند كه از تبديل شدن به اين شاقول پرهيز مي‌كنند و خلاء‌ اين افراد را ممكن است كساني پر كنند كه در حقيقت ادعاهاي بي‌مدعا دارند. اگر نيروهاي انقلاب به معناي واقعي كلمه شاقول‌هاي جامعه را پر كنند فكر نمي‌كنم كسي بتواند انتصاب‌هاي غيرواقعي نسبت به تفكرات حضرت امام (ره) از خود نشان دهد.بالاخره بايد اين خلاء توسط نيروهاي انقلاب كه تعلق به امام(ره) را مهمتر از تعلق به منافع جناحي براي خود مي‌دانند پر شود. 

به نظر شما همراهي با امام (ره) در يك مقطع مي‌تواند به عنوان شاقول و معيار قرار گيرد؟ چرا كه شاهد هستيم عده‌اي كه در زمان حيات امام(ره) به ايشان نزديك بودند خود را مرجع تفسير افكار امام مي‌دانند؟

رضايي: همراهي با امام براي تفسير افكار ايشان لازم است ولي كافي نيست.به دو دليل همراهي صرف با امام (ره) براي تفسير آراي ايشان كفايت نمي كند، يكي اينكه كسي كه همراه امام‌(ره) بوده تنها در يك بعد ايشان را همراهي مي‌كرد و در همه ابعاد به همراه ايشان نبوده مثلا يك شخص در بعد سياسي و شخص ديگر در بعد فرهنگي و يك شخص ديگر در بعد فقهي امام (ره) را همراهي مي‌كرده است.
 
ولي در ابعاد ديگر چنين تخصصي در افراد وجود نداشته. بنابراين كساني كه در يك بعد همراه امام (ره) بودند، و بخواهند در تمام ابعاد از انديشه امام(ره) دفاع كنند، كفايت نمي‌كند. مسئله دوم مسئله وضعيت خود افراد است كه آيا اين افراد همان افراد قديم هستند يا اينكه تغيير پيدا كرده‌اند. يعني تطبيق واقعيت با حقيقت در اين موضوع بسيار مؤثر است. 

سال گذشته بعد از 20 سال از رحلت امام(ره) براي اولين بار شاهد بوديم كه به عكس ايشان بي‌احترامي شد. به نظر شما چه چيزي باعث وقوع اين حادثه شد؟

رضايي: در زمان خود امام (ره) هم زماني كه آيت‌الله طالقاني قهر كردند و از تهران خارج شدند، شعارهايي عليه امام(ره) داده شد كه اين مسئله در اسفند ماه سال 1357 اتفاق افتاد. بنابر اين بايد گفت اگر يك عكس پاره شود يا شعاري عليه امام(ره) سر داده شود، دليل نمي‌شود كه بگوييم در جامعه يك تغيير و تحول اساسي نسبت به امام (ره) صورت گرفته است. البته عكس‌العمل مردم در رابطه با اين مسئله ثابت كرد كه مردم با امام(ره) هستند و امام(ره) در قلب ملت ايران جاي دارد. 

يكي از مباحث مطرح امروز جامعه مسئله بيت امام(ره) است. با توجه به اينكه شما نزديكي خاصي به بيت امام (ره) داشتيد و داريد، نظر خود را در خصوص بيت حضرت امام مطرح بفرماييد؟

رضايي: من با شناختي كه از بيت حضرت امام (ره) دارم بايد بگويم بيت ايشان در مسير امام(ره) حركت مي‌كند و نسبت به مقام معظم رهبري هم كاملا وفادار هستند. از مرحوم احمد آقا تا فرزندان و نوه‌هاي امام همه نسبت به ولايت فقيه كاملا وفادار هستند و آن را جدي مي‌دانند و اين مسئله را در واقع ميراث امام(ره) قلمداد مي‌كنند و به نظر من همه گروه‌هاي سياسي بايد به بيت حضرت امام(ره) احترام بگذارند. 

حضور افراد منتسب به بيت امام (ره) در برخي مجامع به طور مثال در عروسي پسر ميردامادي در كنار برخي افراد مانند موسوي و كروبي بازتاب‌هايي در جامعه ايجاد كرد. به نظر شما حضور افراد منتسب به بيت امام (ره) در چنين مجامعي درست است؟

رضايي: آن چيزي كه براي ما مهم است اصول مي‌باشد. فرزندان امام(ره) در مسير امام(ره) هستند و ولايت فقيه و رهبر انقلاب را قبول دارند، اين شاخص،‌شاخص مهم و تعيين‌كننده اي است. 

به نظر شما كساني كه ادعاي حركت در خط امام(ره) را دارند، واقعا در خط امام(ره) حركت مي‌كنند يا اينكه اين مسئله ادعايي بيش نيست؟

رضايي: متاسفانه هم اكنون چند انحراف در سطح جامعه وجود دارد كه ما را از مسير امام دور كرده است. امروز بعد از حدود 20 سال از رحلت ايشان بايد يك بازخواني نسبت به انديشه‌هاي ايشان در شرايط امروز داشته باشيم كه اين بازخواني به نظر من بايد صادقانه و به‌دور از حب و بغض‌هاي گروهي باشد تا نوعي انتقاد از خود باشد. البته اين موضوع مي تواند بدون محكوم كردن يكديگر صورت گيرد. اگر صادقانه بتوانيم يك انتقاد از خود نسبت به افكار امام داشته باشيم و ببينيم كه هر كدام چه انحرافاتي از خط امام(ره) پيدا كرده‌ايم، بزرگترين خدمت به انقلاب و ملت ايران خواهد بود. 

من لزوم ايجاد چنين حركتي را در نيروهاي انقلاب ضروري مي‌دانم و به نظر من بايد همه خود را با شاقول امام (ره) صادقانه و به دور از مباحث سياسي بسنجند كه شايد بتوان اين مسئله را نوعي انتقاد از خود با محور انديشه‌هاي امام(ره) نامگذاري كرد. اگر اين كار را انجام دهيم تبديل به يك بازگشت مجدد به خود خواهد شد كه اين مي‌تواند به نوعي يك راه مثبت‌انديشي باشد. 

با توجه به اينكه در آستانه 15 خرداد قرار داريم، نظر خود را در خصوص اين واقعه تاريخي بيان نماييد؟

رضايي: 15 خرداد در واقع سرمنشا انقلاب اسلامي است. هر چند كه درجريان مشروطه و ملي شدن صنعت نفت روحانيت نقش فعالي داشت و نهضت مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت بدون حضور اسلاميون و روحانيت به نتيجه نمي‌رسيد اما ما سرآغاز انقلاب اسلامي را نهضت 15خرداد مي‌دانيم و دليل اين موضوع هم اين است كه در 15 خرداد روحانيت و مرجعيت و نيروهاي انقلاب اسلامي با تمام توان وارد صحنه شدند و رهبري مبارزه را كاملا در اختيار گرفتند و شعارهاي انقلاب اسلامي هم در واقع از نهضت 15 خرداد شروع شد. به طور مثال مسئله استقلال از آمريكا و طرد صهيونيسم در 15 خرداد مطرح شد. نظريه ولايت فقيه بعد از حوادث 15 خرداد تدوين شد و حضرت امام (ره) آن را ارائه نمودند. 

امام (ره) در ابتداي امر سعي مي‌كرد با نصيحت كردن شاه وي را اصلاح كند اما حادثه 15 خرداد امام(ره) و نيروهاي انقلابي را به اين نتيجه رساند كه كار نظام شاهنشاهي تمام شده است. در حقيقت مي‌توان گفت اگر 15 خرداد نبود نظريه ولايت فقيه تدوين نمي‌شد و 22 بهمن هم شكل نمي‌گرفت بنابراين بايد گفت اين حادثه نقش محوري در جريان انقلاب اسلامي داشت. 

به نظر شما استفاده از آموزه‌هاي 15 خرداد چه كمكي مي‌تواند به ما براي ادامه حركت در مسير انقلاب كند؟

رضايي: يكي از اين آموزه‌ها مسئله ارتباط نيروهاي انقلاب با روحانيت و مرجعيت بود، يعني نهضت 15 خرداد با محوريت روحانيت شكل گرفت و در 22 بهمن هم ديديم كه امام (ره) با كمك روحانيت و مرجعيت توانست انقلاب اسلامي را به نتيجه برساند. 

امروز هم نياز داريم كه نيروهاي متدين و انقلابي رابطه خود را با روحانيت و مرجعيت ضعيف نكنند و مرجعيت همچنان در اداره جامعه نقش‌آفرين باشد و حضوري پررنگ داشته باشد و به حاشيه رانده نشود. 

نكته دوم تكيه بر اسلام است يعني اگر ما به اسلام تكيه نمي‌كرديم نمي‌توانستيم نيروهاي شهادت طلب را در 15 خرداد يا 22 بهمن و دفاع مقدس داشته باشيم. آن چيزي كه باعث پيروزي ما در انقلاب شد تكيه بر اسلام بود. در حوادث بعد از انتخابات هم شاهد بوديم آن چيزي كه ما را نجات داد، حادثه عاشورا بود.
 
يعني توسل مجدد مردم ما به مراسم حسيني در مقابل اهانتي كه به مراسم حسيني صورت گرفت، ملت ما را به جوش آورد و باعث به وجود آمدن تحول و راهپيمايي 9 دي در كشور شد. در اين راستا بايد گفت كه موثرترين وقايع تاريخ صد ساله اخير ريشه در اسلام دارد و 15 خرداد هم ريشه در اسلام دارد بنابر اين بايد اين آموزه را در همه امور زندگي حفظ كنيم تا بتوانيم به پيشرفت دست يابيم. مسئله سوم هم آموزه مردمي بودن است. آموزه مردمي بودن 15 خرداد يك آموزه بسيار بزرگ است. مردم نبايد ارتباط ضعيفي با حاكميت داشته باشند و اگر اين ارتباط ضعيف باشد، قطعا آسيب مي‌بينيم.

فكر مي‌كنيد در حال حاضر ارتباط مردم با حكومت و مرجعيت در سطح مطلوبي قرار دارد؟

رضايي: نمي‌توان گفت اين ارتباط در سطح مطلوب وجود دارد به طور مثال در دوره‌هاي گذشته فضاي آزادي كه در كشور بوجود آمد، باعث شد كه به مقدسات اهانت شود. در حالي كه آزادي و دين بايد در كنار هم باشند .امروز هم ارتباط با توده‌هاي مردم بيشتر شده ولي از آن طرف ارتباط با نخبگان كاهش يافته است.در اين راستا بايد گفت كه در اين عرصه ما فراز و نشيب داشتيم ولي مهم اين است كه بتوانيم در اين مسير تمام ابعاد را با هم داشته باشيم. يعني ارتباط با روحانيت و مرجعيت و نخبگان و مردم و اسلام و آموزه‌هاي اسلامي در كشور وجود داشته باشد. 

متاسفانه طي يك دوره از تمام آموزه‌هاي ياد شده در كشور استفاده نمي‌شود و تنها از برخي از اين آموزه‌ها استفاده مي‌شود و در بخش‌هاي ديگر ضعيف عمل مي‌شود لذا اگر بتوانيم به يك استفاده متوازن از آموزه‌هاي 15 خرداد برسيم ايده‌آل ما همين است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین