سیدمصطفی هاشمیطبا در شرق نوشت: جمعه گذشته در هفته بیستو سوم لیگ برتر تیمهای فوتبال استقلال و پرسپولیس در استادیوم آزادی نودوپنجمین شهرآورد تهران را برگزار کردند و صرفنظر از کیفیت فنی و ورزشی مسابقه، بازیکنان و کادر سرپرستی تیمها در زمانهایی از مسابقه و پس از آن اندکی از خجالت هم درآمدند و به قول مفسر ورزشی شبکه سه گاه حرفهایی زدند که نمیتوان آنها را پخش کرد.
رفتارهای ذکرشده البته در حالی است که مبارزه تنبهتن، در حالتی که فشار بدنی و روانی زیادی بر بازیکنان و سرپرستان وارد میشود، در جریان است و این رفتار شاید اندکی قابل توجیه و گذشت باشد، زیرا بازیکنی که ضربان نبض او بالای ۱۶۰ است و بدنش سراسر عرق کرده و با حرکت حریف سرنگون شده و آسیب دیده است، باید بتواند خود را کنترل کند و نه حرفی بزند و نه حرکت تندی انجام دهد و طبیعی است که همه نمیتوانند به یک اندازه کف نفس داشته باشند و صحنههای ناخوشایندی ممکن است به وجود بیاید. آدمهای کتوشلوارپوشیده و منظم و آراسته و مدعی پیروی از دین و آیین و اداره کشور که ضربان قلبشان حداکثر صد است و به لطف اتومبیلهای کولردار و تهویه مطبوع محل ثبتنام نمیاز عرق بدن هم ندارند، روزهای جمعه و شنبه، تقریبا همزمان با شهرآورد تهران، شهرآوردی زبانی را با حریفان آغاز کردند که ممکن است به درازا بکشد.
این آقایان بدون آنکه به وجه اشتراک خود بیندیشند، این حاشیههای شهرآورد را آغاز کردهاند و چنان مینمایانند که فرسنگها از یکدیگر دور هستند و هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند. برای آنکه به خاطرشان خطور کند اشتراکات آنها را که خود تصدیق کردهاند، میتوانیم یادآوری کنیم؛ نخست آنکه همه میگویند به اسلام و انقلاب اسلامی اعتقاد دارند. دوم اینکه همه معتقد به ولایت فقیه هستند، سوم آنکه همگی در طول ۴۲ سال گذشته بیکار نبودهاند و هریک در سمت و مقامی عهدهدار کار بودهاند و همواره خود، از کارهایشان در جهت اعتلای انقلاب و اسلام به نیکی یاد کردهاند.
سومین وجه اشتراک ایشان تحصیلات عالی در دانشگاه یا حوزه است و در کنار آن از تعلیم و تربیت اسلامی بهرهمند شدهاند؛ صفاتی که معمولا بازیکنان فوتبال در حد ایشان از آن برخوردار نیستند. جالب است که همه این آقایان وضع فعلی کشور را نامناسب بیان میکنند و آن را حاصل کار رقیبان میدانند.
این در حالی است که به قول معروف نه به دار است و نه به بار و معلوم نیست صلاحیت کدامیک از ایشان مورد تأیید شورای نگهبان قرار میگیرد. حال در مناظرههای بعدی پس از تأیید صلاحیت چه خواهد گذشت، معلوم نیست. در دوره گذشته دیدیم حضراتی که هماینک سکان سه قوه را به دست گرفتهاند، چه نظراتی راجع به رقیبان دادند و مردم هم از صدا و سیما آنها را بهخوبی دریافت کردند و بعد هم مثل گل و بلبل سکان سه قوه را در اختیار گرفتند و برای حل مسائل کشور جلسات تصمیمگیری تشکیل دادند و معلوم نشد آن حرفها درست بوده است یا غلط.
ما همواره گفتهایم مبارزات انتخاباتی غربیها فارغ از روح انسانی است و دستهای کارتلها و شرکتهای بزرگ نامزدها را بزک میکنند، ولی میبینیم آنها که مدعی داشتن آموزههای اسلامی و ایمان و اعتقاد هستند، چگونه با یکدیگر برخورد میکنند. البته نامزدهای انتخابات باید حرفی برای گفتن و برنامهای برای اجرا داشته باشند و طبیعی است در فقدان این دو امر به حرفهای کلی، اتهام به دیگران و مقصرشناختن همکاران روی بیاورند. خلاصه اینکه بیانات آقایان در هنگامه ثبتنام مأیوسکننده و خالی از جهتگیری بود و بیشتر برای خالینبودن عریضه، سخن گفتند.
شاید در پاسخ بگویند که ما برنامه خود را پس از تأیید صلاحیت خواهیم داد؛ بسیار خب حرف درستی است، اما باید بگویند که این برنامه آیا متضمن حرفهای بزرگ و وعدههای مانند گذشته و به دور از واقعیت است یا آنکه بررسی میدانی کردهاند و درباره واقعیت سخن میگویند. در این مجال به برخی واقعیتها اشاره خواهد شد که نامزدهای تأییدصلاحیتشده لازم است درباره آن اعلام نظر کنند.
درباره تحریمهای آمریکا: البته جناب آقای رئیسی حدود سه هفته قبل گفتند که برطرفکردن تحریمها یک راهبرد ملی است. با توجه به این سخن باید یادآوری شود که تحریمها منبعث از پنج قانون آمریکایی است که تحریمهای مربوط به برجام دربرگیرنده بخشی از آن است. به فرض که فعالیتهای مذاکراتی وین به نتیجه برسد؛ نهایتا بخشی از تحریمها باقی میماند، از جمله تحریمهایی که تحت عنوان «قانون تحریم جامع ایران» صورت گرفته و نهایتا فقط کنگره آمریکا میتواند این تحریمها را بردارد.
با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری که گفتند فرض باید بشود که تحریمها ۱۰ سال ادامه خواهد داشت، باید به این نتیجه رسید که زدودن تحریمها با حداقل بخشی از تحریمها ممکن نخواهد بود؛ بنابراین رئیسجمهور باید برنامه خود را درباره تحریمها بازگویی کند. فراموش نکنیم که سیاست مبارزه با آمریکا هم یک سیاست راهبردی جمهوری اسلامی است و این دو سیاست راهبردی ضد یکدیگر هستند و به قول علما جمع ضدین ممکن نیست.
حال کدام را باید برگزید؟ با توجه به قانون مصوب مجلس و لزوم خروج از NPT و تبعات آن، رئیسجمهور آینده برنامه خود را درباره خروج از NPT و احتمال طرح مجدد مسائل ایران در شورای امنیت و صدور قطعنامههای ضد ایران اعلام کند. نظر به ادامه سیاست ضدیت با امپریالیسم آمریکا و مبارزه با آمریکا طبعا هیچگونه سازشی با آمریکا وجود نخواهد داشت و بههمیندلیل به هر طریقی که فکر کنیم، محدودیتهای صادرات نفت و تجارت به جهان خارج کماکان ادامه خواهد یافت.
رئیسجمهور بعدی بگوید که نظرش در این خصوص چیست؟ همینطور بگوید که نظرش درباره مقررات FATF و پیوستن به آن چیست. با توجه به محدودیت مالی دولت، در فروش نفت و درآمد ارزی و تلاش برای ثابتکردن نرخ ارز از طریق فروش ارز در بازار آزاد (به نفع قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه) و محدودیت ارزی کشور، دولت آینده منابع مالی مورد نیاز را چگونه فراهم میکند. همانطورکه مقام معظم رهبری فرمودند، سیاست خارجی کشور دست وزارت خارجه (یا دولت) نیست و بعید است در سیاست خارجی ما حداقل در میانمدت تغییری ایجاد شود و طبعا فعالیتهای اقتصادی بستگی بسیار به سیاست خارجی دارد.
رئیسجمهور چه روشی را در پیش خواهد گرفت و مردممان چگونه باید زندگی کنند. یک زندگی انقلابی همراه با محرومیت یا زندگی فراخ و راحت؟ و چگونه میتوان تولید ناخالص ملی را بههمراه جاریکردن عدالت ارتقا داد؟ و چگونه عقبماندگی کاملا مشخص از سند چشمانداز ۱۴۰۴ را میتوان جبران کرد. البته این نکات را شاید بتوان سیاستهای کلیدی نامید و طبعا اگر همه اینها به شکل کنونی ادامه یابد، باید برویم به سوی کار در داخل و سیاستهای جدید داخلی و بهعبارتی کار بیشتر و بهرهمندی کمتر و محدودیتهای جدید برای مردم، زیرا نمیتوان با این سیاستها وعده معیشت بهتر به مردم داد. علاوه بر نکات بالا خوب است نامزد ریاستجمهوری نظراتش را درباره موارد زیر بگوید. البته برای حل بسیاری از موارد نیاز به قانونگذاری دارد، اما موضعگیری رئیسجمهور و اعلام نظرات او درباره راهحل بسیار ضروری است. بهویژه آنکه مقام معظم رهبری بر توجه به محدودیت امکانات کشور تأکید کردند و اینکه وعدههای اجرانشدنی داده نشود.
موضوع بانکداری کشور، رشد نقدینگی، تورم و رشد جهشدار قیمتها و راههای مبارزه با آن، فروش ارز و سکه در بازار آزاد و مکانیسم قیمتگذاری ارز و اینکه سیاستهای ارزی براساس سیاست شکستخورده یکسانسازی نرخ ارز است یا خیر؟، کولبری و سوختبری و قاچاق، افزایش فاصله طبقاتی و بروز مظاهر این پدیده، مجوزهای مسکن بدون محدودیت کیفی و کمی، افزایش تعهدات بیمههای اجتماعی، بیمه سلامت و تأمین هزینههای آن از سوی دولت، سرمایهگذاری خارجی، تشکیل سرمایه داخلی، محیط زیست، آب، زمین، جنگل، دشتها، بازسازی روستاها و شهرها برای مقابله با زلزله، واردات کالای کشاورزی و چگونگی تداوم آن برای سالهای آینده، چگونگی کشاورزی نوین برای مقابله با واردات و تدوین الگوی کشت برای جلوگیری از واردات محصولات کشاورزی و مصرف آب، حل موضوع رشد بیرویه مصرف انرژی در داخل، آینده انرژی اتمی در کشور، حل یارانههای پنهان و چگونگی ادامه آن، چگونگی یارانههای نقدی و حجم مورد نظر، حل مسئله بیکاری و سایر مسائل اجتماعی. نامزدهای ریاستجمهوری لازم است موضع خود را به تفکیک و بهروشنی برای همه مسائل ذکرشده اعم از اینکه در صدر مقاله آمده است یا ۲۰ مورد ذکرشده بیان کنند و بهجای ملکوککردن آدمهای حال و گذشته به برنامه بپردازند. یادشان باشد که همه و همه درباره وضع فعلی مشترکالعمل و مشترکالخطا هستند.