امضای سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین بازتاب گستردهای میان افکار عمومی و نخبگان سیاسی و اقتصادی به دنبال داشت. موضوعی که باعث شد محمدجواد ظریف توضیحات مهمی درباره آن ارائه کند. به گفته وزیر خارجه، این سند، قرارداد و معاهده نیست، هیچ تعهدی هم برای هیچیک از طرفین ایجاد نمیکند و بدون تصویب لوایح مرتبط با FATF و احیای برجام نیز قابلیت اجرایی ندارد. وی تاکید کرد که اسنادی از این دست، در اغلب کشورها محرمانه است و این موضوع مسالهای متداول است.
دنیایاقتصاد در ادامه نوشت: شروط برد ایران در توافق با چین محور گفتوگویی تفصیلی با دکتر محمدمهدی بهکیش است. به گفته این اقتصاددان، اولین اقدام دولت باید ابهامزدایی از مفاد این توافق باشد. در عین حال، مهمترین عامل در فراهم آوردن شرایط رشد اقتصادی کشور این است که روابط بینالمللی متعادلی با کشورهای مختلف (هم شرق و هم غرب) ایجاد کنیم؛ در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید.
تنها یک هفته از سال ۱۴۰۰ سپری شده بود که خبر رسید سند نسبتا جنجالی همکاری ۲۵ساله ایران و چین روز ۷ فروردین به امضای طرفین رسید؛ سندی که پیشنویس آن به گفته سخنگوی دولت در سوم تیر تصویب شده بود و به گفته مقامات دولتی ماهیت قرارداد یا موافقتنامه ندارد.
این سند همکاری از ابتدا موافقان و مخالفان خود را داشته و دارد؛ به طور خلاصه موافقان آن را فرصتی برای احیای دیپلماسی چندوجهی، ابزارسازی در مقابل تحریمها و فشارهای آمریکا، ابزار چانهزنی و امتیازگیری در برابر غرب و باز شدن فضای تنفس برای اقتصاد کشور میدانند. اما مخالفان مدعیاند که بر اساس این سند ایران امتیازات زیادی به چین خواهد داد و میگویند چون ایران خود در وضعیت تحریمی به سر میبرد به ناچار به چنین همکاریای روی آورده است. برخی نیز با در نظر گرفتن سابقه تاریخی ایران در اوایل قرن بیستم بر این تصورند که ایران قرار است بار دیگر به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شود.
مسالهای که بین افکار عمومی و در فضای مجازی بسیار سوالبرانگیز شده است. این پرسش افکار عمومی با واکنش مقامات دولتی مواجه شد و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران یادآوری کرد که چین جزئیات توافقهای مشابه با کشورهای دیگر را هم منتشر نکرده است. در عین حال رضا زبیب، دستیار وزیر امورخارجه ایران در امور آسیا و اقیانوسیه نیز گفت که انتشار اسناد غیرتعهدآور چندان متداول نیست و انتشار سند همکاری «الزام قانونی» ندارد. سیدکمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی هم در این خصوص گفته است کشورهای دیگری هم هستند که مشابه این سند را با چین امضا کردهاند و ابدا آن را منتشر نمیکنند؛ زیرا اسناد همکاری راهبردی مرتبط با امنیت ملی کشورهاست و این یک پروتکل جا افتاده است که کشورها چنین اسنادی را منتشر نکنند.
نکته دیگر در رابطه با این تفاهمنامه تعلل چین در امضای آن است که میتواند به عملیاتی شدن آن نیز تسری پیدا کند و مشخص نیست که آیا پکن در کوتاهمدت پروژههای تعیینشده را اجرایی میکند یا خیر. در چنین شرایطی در کوتاهمدت بعید بهنظر میرسد که سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، تاثیری در اقتصاد کشورمان داشته باشد اما در میانمدت بستگی به این دارد که تا چه میزان دولت چین حاضر باشد ریسک شرکتهای چینی برای حضور در ایران را پوشش دهد. در عین حال میزان بهرهوری ایران از این همکاری، بستگی به برنامهها، عملکرد و تعیین هدف مشخص جمهوری اسلامی ایران دارد و اگر از سوی ایران تعیین هدف صورت بگیرد درصد تهدید یا فرصت بودن آن تعیین خواهد شد.
درواقع مزایا و معایب و تهدیدها و فرصتهای توافق ۲۵ ساله ایران و چین تاحد خیلی زیادی بستگی به نوع عملکرد ایران دارد. قاعدتا اگر ایران برنامه روشن و مشخصی داشته باشد میتواند از این رابطه حُسن استفاده را برای توسعه، جذب سرمایه خارجی، ایجاد اشتغال و حتی گردشگری داشته باشد. اما اگر منفعلانه عمل کند و ابتکار عمل و برنامه روشنی نداشته باشد ممکن است این توافق به نوعی باعث هدر رفتن منابع کشور یا حتی ایجاد وابستگی شود.
بنابراین اکنون از یکسو شرایطی برای تهران فراهم شده که اگر بازیگری فعال باشد، میتواند این تفاهمنامه را به یک فرصت برای کشور تبدیل کند. از سوی دیگر این نقشه راه بین تهران و پکن باعث میشود این ذهنیت واشنگتن که کشور ایران صددرصد متکی به آنهاست تاحدودی خنثی شود و اینگونه تصور نکنند که با تحریمها میتوانند اقتصاد ایران را به ورطه نابودی بکشانند.
برخی موافقان معتقدند که این توافق میتواند دریچهای برای اقتصاد ایران که به دنبال تحریمهای آمریکا دچار آسیب شده، بگشاید. با در نظر گرفتن افزایش فشارهای تحریمی آمریکا و اساسا فشار کلی بلوک غرب بهویژه در به حداقل رساندن صادرات نفتی، احتمالا این قرارداد میتواند دریچهای را برای اقتصاد ایران از طریق ارتباط با دومین اقتصاد مهم جهان یعنی چین باز کند.
طبیعتا گرایش بیشتر ایران به شرق با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و ابعاد مختلف اهمیت ایران برای غربیها باعث خواهد شد که غرب بهویژه اروپا تلاش بیشتری برای جلب نظر تهران صورت دهند که شاید این امر بتواند بهعنوان منفذی برای افزایش همکاریها یا کاهش فشارهای تحریمی مورد استفاده قرار بگیرد.
در این بین حتی موافقان این سند همکاری نیز معتقدند که همکاری با چین به تنهایی نمیتواند نیازهای ایران را مرتفع کند و جمهوری اسلامی باید ضمن موازنه مثبت در سیاست خارجی، عادیسازی روابط با نظام بینالملل را در دستور کار خود داشته باشد. تنوعبخشی به سبد سیاست خارجی همواره یکی از عنصرهای اثرگذار در پیشرفت کشورها محسوب میشود. هرچند نباید از نظر دور داشت که سیاست خارجی ایران از یک عدمموازنه بزرگ در رنج است و نبود ارتباطات همزمان با اروپا و آمریکا میتواند به پاشنه آشیل این همکاریها تبدیل شود.
نکته دیگری که از سوی برخی مخالفان و بهویژه افکار عمومی مطرح میشود این است که چرا ایران اکنون که زیر فشار اقتصادی شدیدی از سوی آمریکا به سر میبرد به جای حل این مساله و بهبود روابط با غرب به سمت شرق تمایل پیدا کرده است.
در این خصوص باید توجه داشت که نگاه به شرق معمولا در برابر نگاه به غرب مفهومبندی میشود؛ در شرایط فعلی در مجموعه غرب، آمریکا چنان در برابر ایران رفتار میکند که حتی حاضر نیست کالاهای اساسی و موادغذایی به کشور ما برساند و با شیوههای مختلف تلاش میکند مانع از رسیدن موادغذایی و دارو به مردم ایران شود. بخش دوم مجموعه غرب، اروپاییها هستند که آنها نیز ۲، ۳ سال است در تلاشند که اینستکس راه بیفتد تا در پی آن موادغذایی و دارویی مبادله شود اما در این مسیر شکست خوردهاند. بنابراین توسعه روابط با همسایگان و کشورهایی که حداقل از واردات موادغذایی مردم ایران جلوگیری نمیکنند و آن را علیه منافع خود نمیبینند یک ضرورت است، نه یک انتخاب.
در رابطه با مزایای همکاری ایران با چین باید توجه داشت که چینیها دارای توانمندی مالی بسیار بالایی هستند و به این ترتیب با توجه به طرح کلان آنها موسوم به یک کمربند-یک راه طبیعتا ایران میتواند از مزایای اجرایی شدن این طرح عظیم که در سطح بینالمللی درحال اجراست، استفاده کند. به هر حال چنین توافق بلندمدتی به همراه تجدید توافق ۲۰ ساله ایران و روسیه میتواند به همراهی هر چه بیشتر این دو قدرت بزرگ بینالمللی رقیب آمریکا بینجامد و طبیعتا همراهی بیشتر آنها را با ایران در مجامع و نهادهای بینالمللی بهویژه در شورای امنیت سازمان ملل و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دنبال داشته باشد که این امر میتواند منجر به کاهش فشارهای سیاسی-دیپلماتیک آمریکا و بهطور کلی غربیها علیه ایران شود.
در این بین مسالهای که اهمیت دارد و ممکن است تاحدودی روی این تفاهمنامه تاثیر بگذارد میزان مبادله تجاری بین آمریکا و چین و تاثیر تحریمهای واشنگتن بر این همکاریهاست؛ بر اساس آنچه خبری شده سالی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار رقم این تجارت است که سهم بیشتر آن نیز به صادرات کالاهای چینی اختصاص دارد. بنابراین چین به این دلیل همیشه به آمریکا اولویت بیشتری خواهد داد تا ایران؛ زیرا ایران یک بازار کوچک و پرخطر است اما چین در ایالاتمتحده منافع بزرگ اقتصادی دارد. همچنین شاید دولت چین تمایل برای همکاری با ایران داشته باشد اما بخش بزرگی از این نقشه راه به همکاری شرکتهای چینی با ایران بازمیگردد و این پرسش به میان میآید که آیا شرکتهای چینی برای تعاملات اقتصادی با ایران تحریمهای آمریکا را تحمل خواهند کرد یا اینکه دولت پکن راهکاری برای این امر اندیشیده است؟
در وضعیت فعلی مهمترین مانع روابط ایران و چین و گسترش این روابط، تحریمهای آمریکاست. در ایران ما عمدتا تاکیدمان بر کار با دولت چین است، اما آنچه اقتصاد ما نیاز دارد شرکتهای چینی است. این درحالی است که منطق اقدام شرکتهای چینی با شرکتهای آلمانی خیلی متفاوت نیست؛ آنها نیز از تحریمها نگران هستند، از مجازاتها میترسند و در بازارهای پرریسک حضور پیدا نمیکنند. بنابراین اکنون بحث کلیدی این است که تحریمها چه تاثیری روی اجرا شدن این سند و چشمانداز همکاری ایران با شرکتهای چینی بر جای خواهد گذاشت.
همزمان درهمتنیدگی اقتصاد چین و آمریکا و روابط موازی با عربستان سعودی، امارات، اسرائیل و ترکیه باعث میشود که پکن با ملاحظات بسیار و به آرامی پروژه خود را عملیاتی کند. در چنین فضایی ایران باید با درایت و درک شرایط موجود علاوهبر متنوعسازی سبد سیاست خارجی خود تلاش کند که به نوعی بین روابط با شرق و غرب توازن ایجاد کند. در واقع به گفته بسیاری از تحلیلگران ایران نباید تخممرغهایش را تنها در سبد چین یا روسیه بچیند.
در نهایت هنوز برای قضاوت در رابطه با سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین زود است و افکار عمومی نیز نباید تا زمان اجرایی شدن آن، هیجانزده با این موضوع برخورد و آن را نقد کنند.