توقیف و حذف فیلم «قاتل و وحشی» در آستانه برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر آن هم درست در سالی که این رویداد سینمایی قرار است با مخاطبانی به مراتب کمتر از سالهای گذشته برگزار شود بار دیگر این نکته را یادآوری کرد که در سینمای ایران در بر همان پاشنه میچرخد و این یعنی اهالی سینما و سینماگران همچنان درگیر موضوعات و مسائل قدیمی هستند و مسوولان سینما هم یا نمیخواهند یا نمیتوانند خود را بهروزرسانی کنند.
اعتماد در ادامه نوشت: در زمانهای که با گسترش فضای مجازی و تکنولوژی، ویدیویی که از یک سلبریتی و بازیگر شناختهشده در فضای مجازی آنچنان وایرال میشود که بینندگان آن از تعداد مخاطبان یک فیلم بسیار بیشتر است، در دورهای که دیگر مشخص است بسیاری از نکات ممیزی سلیقهای و مبتنی بر نگاه اشخاص شکل میگیرد تا اینکه دلایل کارشناسی داشته باشد، در این برهه از زمان سینمای ایران درگیر ممیزی و سانسور و توقیف فیلمهاست. به راستی تاریخ درباره این زمان مشخص و نحوه تصمیمگیریها در سینمای ایران چگونه قضاوت خواهد کرد؟
آیا واقعا سانسور و توقیف برای مسوولان سینما دستاوردی هم دارد؟ آیا وجود چنین نگاهی در درازمدت باعث اخته شدن فیلمهای سینما و گسترش فضای ابتذال نمیشود؟ آیا با توقیف فیلمها مسوولان جو ناامیدی را میان فیلمسازان اشاعه نمیدهند و این موضوع باعث رویگردانی مخاطبان از سینما نمیشود؟ اساسا چرا درباره سیاستهای سینمایی بعد از چهار دهه در قبال سانسور هیچ نکته شفافی وجود ندارد؟
در گزارش پیش رو به بررسی تبعات سانسور و توقیف در سینمای ایران پرداختیم و این سوالات را از سینماگران پرسیدیم. فرزاد موتمن در این باره معتقد است: «آنچه امسال در جشنواره فیلم فجر در حال وقوع است بسیار غیراصولی و غیرعادی است. میگویند از بین شصت و دو فیلم که واجد شرایط حضور در جشنواره هستند بازبینی نهایی صورت گرفته و درنهایت ۱۶ فیلم در رشتههای مختلف کاندیدا شدهاند.
پرسش من این است آیا نباید این فیلمها در وهله اول انتخاب شوند و بعد در مرحله بعد مورد داوری قرار بگیرند؟ این یعنی ممیزی و توقیف، انتخاب فیلم و کاندیدا شدن فیلمها و... همه چیز به صورت درهم انجام میشود و این به نظر من شیوه کاملا غیرطبیعی است. اگر دقیق بخواهم بگویم این اصلا اسمش دیگر جشنواره نیست. با این شیوه گزینش فیلمها انگار که مخاطب روز اول این رویداد، جشنوارهای تمام شده را تحویل گرفته است. یا سعید خانی میگوید، نگاهی به فیلمهایی که در تاریخ سینمای ایران توقیف شدند و بعد به اکران عمومی در آمدند این نکته را به ذهن میرساند که این فیلمها بیکوچکترین مشکل و بیهیچ پیامدی برای مردم نمایش داده شدند.
حالا چرا نباید از گذشته خود و اتفاقاتی که برای سینمای ایران در دهههای گذشته افتاده درس بگیریم و آن را چراغ راه آینده خود کنیم و باز دوباره فیلمها را به محاق ببریم. علیرضا امینی درباره تاثیر سانسور و توقیف فیلمها و ایجاد جو ناامیدی میان فیلمسازان و رویگردانی مخاطبان از سینما میگوید: «معتقدم از یک دورهای تلاش شده تفکر از مردم و مخاطب گرفته شود تا مردم صرفا برای سرگرمی به سینما بروند و فیلم ببینند. این یعنی اصلا مردم فکر نکنند تا رسما تفکر و اندیشه از سینما حذف و تعطیل شود.»
فرزاد موتمن درباره توقیف و ممیزی فیلمها که این روزها یکی از مهمترین نکات مطروحه در سینمای ایران است و اینکه آیا چنین راهکاری را میتوان دستاورد برای سینمای ایران تلقی کرد، میگوید: «اساسا به نظر من ممیزی و سانسور هیچ دستاوردی برای سینمای ایران ندارد، زیرا تجربه ثابت کرده خیلی از فیلمهایی که از آنها در سالهای مختلف به عنوان توقیف یاد میشود درست در لحظات آخر به جشنواره میرسند و اتفاقا جوی که در مورد توقیف این فیلمها شکل میگیرد باعث میشود در طول برگزاری جشنواره بهترین سئانسها به این فیلمها تعلق گیرد، شلوغترین کنفرانس مطبوعاتی را این فیلمها داشته باشند و از آنجایی که اصولا ما جامعه جوگیری هستیم فیلمهایی با عناوین توقیفی به موفقترین فیلمها (چه از نقطه دید منتقدان، چه به لحاظ دریافت جایزه و سیمرغ و چه به لحاظ اکران عمومی) در طول برگزاری جشنواره تبدیل شوند. از همین رو به عقیده من توقیف و اصلاحات و ممیزی بر یک فیلم هیچ دستاوردی برای سینمای ایران ندارد.
موتمن در بخش دیگری از صحبت خود به اتفاقات مربوط به جشنواره فیلم فجر امسال اشاره میکند و توضیح میدهد: «آنچه امسال در جشنواره فیلم فجر در حال وقوع است اینکه این رویداد بسیار غیر اصولی و غیرعادی برگزار میشود، میگویند از بین شصت و دو فیلم که واجد شرایط حضور در جشنوراه هستند بازبینی نهایی صورت گرفته و در نهایت ۱۶ فیلم در رشتههای مختلف کاندیدا شدهاند.
پرسش من این است آیا نباید این فیلمها در وهله انتخاب شوند و بعد در مرحله بعد مورد داوری قرار بگیرند؟ گویا امسال به غیراصولیترین روش آن هم به بهانه شیوع کرونا، همهچیز با هم ادغام شده است. یعنی ممیزی و توقیف، انتخاب فیلم و کاندیدا شدن آنها و... همه چیز به صورت درهم انجام میشود و این به نظر من شیوه کاملا غیرطبیعی است. اصلا دقیق بخواهم بگویم این اصلا اسمش دیگر جشنواره نیست. با این شیوه گزینش فیلمها انگار که مخاطب روز اول این رویداد، جشنوارهای تمام شده را تحویل گرفته است.»
موتمن با بیان اینکه باید اهالی سینما واکنش درست و معقولانهای نسبت به این اتفاق نشان دهند، میگوید: «به غیر از فیلم حمید نعمتالله و حامد محمدی، فیلم علیرضا امینی هم به دلیل فضای کاملا پرتنش توقیف شده است ولی درباره این فیلم اصلا صحبتی نمیشود.» به گفته موتمن این مدل برگزاری جشنواره فجر اصلا محلی از اعراب ندارد تا برگزاری رویداد معتبر سینمایی.
او با تاکید دوباره بر اینکه اصولا با توقیف فیلمها هیچ برآیند و نتیجهای برای سینمای ایران نمیتوان قائل شد، میگوید: «شما به فیلمهایی که در تاریخ سینمای ایران توقیف شدهاند نگاه کنید، میبینید که در نهایت بعد از مدتی اکران شدهاند. این مدیریت میرود مدیریت بعدی که میآید برای موجه نشان دادن چهره خودش یکسری فیلمها را رفع توقیف میکند آب از آب هم تکان نمیخورد به جز اینکه خود فیلمها در دستاندازهای عجیب و غریب و پیچ و خم بروکراسی اداری گرفتار میشوند.»
او به مهمترین دلیل چنین اتفاقهایی در سینمای ایران اشاره میکند و میگوید: «به نظر من مهمترین دلیل این مساله از جایی ناشی میشود که سینمای ایران غیرحرفهای است و آدمهایی هم که در این سینما در راس قرار میگیرند اساسا از اهالی سینما نیستند و از جاهایی مختلف برای مسوولیت در سینما پذیرفته شدند.
آنها متاسفانه نه تجربه فیلم دیدن دارند، نه تاریخ سینما را میشناسند و نه از سبک و ژانرها در سینمای ایران اطلاعی دارند نه حتی یک فیلم خوب دیدند. اما آنچه مهم است اینکه این آدمهای نا آشنا تصمیمگیرنده برای سینما و جشنواره هستند. این درحالی است که به نظر من این سیستم اشتباه است و همین موضوع باعث شده جشنواره فجر رسما به جشنوارهای پلاسیده تبدیل شود.
کارگردان فیلم «شبهای روشن» در انتهای صحبتش با تاکید میگوید آنچه امروز اهمیت پیدا میکند و باید مورد توجه قرار گیرد اینکه حذف فیلمی از جشنواره فجر باعث اعتبار آن فیلم میشود.
علیرضا امینی که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای فیلمهای «نامههای باد» و «هفت دقیقه تا پاییز» دریافت کرده امسال با فیلم «راند چهارم» در جشنواره فیلم فجر شرکت کرد، اما گویا به دلایلی از حضور فیلمش در جشنواره ممانعت به عمل آمده و بعید نیست از فیلمهای توقیفی باشد. او میگوید: «آخرین دیالوگی که به ما گفته شده این بوده که صلاح ندانستند این فیلم در جشنواره نمایش داشته باشد.» او در ادامه صحبتش میگوید: «جای بسیار تاسف است که آقایان میخواهند سینما را به شکلی خنثی کنند که فیلمساز اساسا اجازه طرح انتقاد نداشته باشد و با بیمهری تمام به فیلمهای اجتماعی نگاه کنند. به نظر من این بسیار جای تعجب و تاسف دارد. اگر این رویه بر جشنواره حاکم باشد من ترجیح میدهم دیگر در این رویداد سینمایی با چنین نگرشی شرکت نکنم.»
او میگوید: «این وسط فقط دلم برای عوامل فنی و بازیگران فیلم راند چهارم میسوزد که حین ساخته شدن فیلم میدیدم که با تلاش بسیار، از فیلم حمایت میکردند تا اثری در خور توجه به مخاطب ارایه دهند ولی زحمات آنها نادیده گرفته شد. با این حال معتقدم راند چهارم بالاخره یک روز دیده میشود.»
از امینی درباره تاثیر سانسور و توقیف بر اخته شدن فیلمها، ایجاد جو ناامیدی میان فیلمسازان و رویگردانی مخاطبان از سینما میپرسیم که او میگوید: «معتقدم از یک دورهای تلاش شده تفکر از مردم و مخاطب گرفته شود تا مردم صرفا برای سرگرمی به سینما بروند و فیلم ببینند. یعنی اصلا فکر نکنند تا رسما تفکر و اندیشه از سینما حذف و تعطیل شود.»
این فیلمساز با اشاره به اینکه در دوره جوانی در صف سینما مدتها منتظر میماندیم تا فیلمهای تارکوفسکی و عباس کیارستمی را تماشا کنیم، میگوید: «معتقدم آن زمان تفکر بر سینما حاکم بود و وقتی فیلمی را تماشا میکردیم مدتها با نگرش پس اثر مدتها درگیر بودیم و به فکر کردن واداشته میشدیم. ولی الان دیگر اینگونه نیست. وقتی با سیاست بخواهیم تفکر را از اثری بگیریم این یعنی کار سینما تمام است یعنی فقط میخواهیم صرفا جشنوارهای برگزار شود.
ممکن است این شیوه و روش برای فیلمساز پیامد ناامیدی به همراه داشته باشد ولی برای آنانی که میخواهند تفکر را از مردم بگیرند پیروزی به شمار میرود. او در پایان صحبتهایش میگوید: «با این شیوه که آقایان در پیش گرفتند دو هدف دارند یا میخواهند فیلمساز خنثی بار بیاورند که با نظرات آنها کنار بیاید یااینکه فیلمساز مسیر خودش را برود و فیلمهای خودش را بسازد. من ترجیح میدهم مسیر فیلمسازی را ادامه دهم ولی فیلمهایی که دوست دارم را بسازم.»
سعید خانی تهیهکننده فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی که چند سالی است این فیلم با مشکل توقیف و ممیزی دست به گریبان است، میگوید: «مشکل سینمای ایران از آنجایی ناشی میشود که مدیران آن، از نهادهای غیرسینمایی تحت فشار هستند و دستشان بسته است، ولی به نظر من بهتر این است که باب گفتگو با این نهادها باز شود.»
او به صحبتهایش ادامه میدهد: «اگر قبول کنیم و بپذیریم که گسترش فضای مجازی باعث شده رسما توقیف فیلم دیگر اهمیت سابق را نداشته باشد دیگر میتوانیم با ممیزی اصلاح کنار بیاییم. شما نگاه کنید به جوانهای امروز که چگونه ویدیوی یک سلبریتی و بازیگر شناخته شده را در فضای مجازی وایرال میکنند. بعضی وقتها متعجب میشویم از تعداد بینندگان این ویدیوها که از تعداد بینندگان یک فیلم بیشتر است. آن وقت چگونه ما در این زمانه از سانسور و ممیزی و توقیف حرف میزنیم.»
خانی معتقد است بحث سانسور و توقیف در دنیای مدرنیته امروز که رشد تکنولوژی با گسترش روزافزونی پیش میرود، بسیار مقوله عقبماندهای به نظر میرسد. او میگوید: «ای کاش مدیران سینما خود را آپدیت کرده و با گفتگو مشکلات سینما را حل کنند، اینگونه نباشد که فیلمهای سینما از موضوعات جامعه عقب باشد و سینما با جامعه پیش نرود.»
این سینماگر در ادامه صحبت خود به مثالی اشاره میکند و آن توقیف فیلم مارمولک است و در ادامه توضیح میدهد: «واقعا به این نکته مهم توجه کنید برای فیلمهایی که در تاریخ سینمای ایران توقیف شدند و بعد به اکران عمومی درآمدند چه اتفاقی افتاد؟ فیلمها بیکوچکترین مشکل و بیهیچ پیامدی برای مردم نمایش داده شدند. حالا چرا نباید از گذشته خود و اتفاقاتی که برای سینمای ایران در دهههای گذشته افتاده درس بگیریم و آن را چراغ راه آینده خود کنیم و باز دوباره فیلمها را به محاق ببریم.»
تهیهکننده فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» میگوید: «معتقدم نمایش فیلم قاتل و وحشی در حال حاضر با شرایط بد اقتصادی و حال بدی که بر همه مردم حاکم است، اتفاق نیکو و پسندیدهای میتوانست باشد. مسوولان سینما میتوانستند با سعه صدر مشکل این فیلم را حل کنند و حداقل حال بخشی از مخاطبان سینما را بهبود ببخشند و حتی باعث دلگرمی مردم در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر شوند. ولی متاسفانه باید اذعان داشت با رفتار کاملا نابخردانه بر میزان ناراحتی و نگرانی مردم افزودند و موجبات نگرانی را بیشتر کردند.»
از خانی درباره تاثیر سانسور و توقیف بر ایجاد جو ناامیدی میان فیلمسازان و رویگردانی مخاطبان از سینما میپرسیم که این تهیهکننده در ادامه صحبتش به اتفاقات مربوط به دولت اول احمدینژاد اشاره میکند و اینکه در آن روزگار بسیاری از بزرگان سینما نمیتوانستند کار کنند و فیلم بسازند، او میگوید: «اگر دقت کنید دقیقا از همان زمان بود که ساخت تلهفیلمها و فیلمهای شانه تخممرغی در سینمای ایران رواج پیدا کرد و سینما باشتاب هر چه بیشتر به سمت ابتذال پیش رفت.
به این نکته اهمیت دهیم که سینما صنعتِ گرانی است با چنین سختگیری و سانسورهایی، سرمایهگذاران بخش خصوصی را که راغب به تولید فیلمهای متشخص و استاندارد و با مضامین مهم است فراری میدهیم و آن سرمایهگذارهایی که موافق رواج ابتذال در سینما هستند پایشان در سینما باز میشود و سینما به سمت ساخت فیلمهایی میرود که اصطلاح بفروش بر آن صادق است یعنی با سانسور و ممیزی خودمان راه را برای ابتذال و ازدیاد فیلمهای شانه تخممرغی باز میکنیم که به نظر من اگر آیندهنگری برای سینمای ایران داشته باشیم بسیار خطرناک به شمار میرود.»
اما براساس شنیدههای ما فیلم «قاتل و وحشی» به کارگردانی حمید نعمتالله که این روزها بحثهای زیادی حول آن شکل گرفته و در نهایت این فیلم نتواسته به تورنمنت فجر برسد، بنابر تشخیص حجتالاسلام ارزانی، روحانی عضو این دوره پروانه نمایش که تطابق موازین شرعی فیلمها در حیطه مسوولیت اوست غیرقابل نمایش به نظر رسیده و در حدود ۸۰ درصد این فیلم مشکل شرعی دارد و نمایش این فیلم در صورتی محقق میشود که سازندگان مشکل شرعی تصویر را حل کنند.