خطر لو رفتن داستان وجود دارد
فرارو- قسمت دوم سریال ملکهی گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده، نویسندگی حامد افضلی و امین محمودی و تهیه کنندگی علی طلوعی، چهارشنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
کش و قوسهای البرز، افرا (باران کوثری)، داریوش و سارا در گالری ادامه پیدا میکند. البرز موفق میشود که شک را به دل داریوش بیندازد و حداقل به خود داریوش ثابت کند که سارا و مادرش دروغ میگویند. سارا هم در نهایت به داریوش اعتراف میکند که در ترکیه بعد از به هم خوردن مراسم کسی به آنها پول داده و آنها را تهدید کرده است تا دیگر البرز را انکار کنند.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت دوم سریال ملکه گدایان اینجا کلیک کنید
داریوش، پسر ناموس پرست و با معرفت پایین شهری و حبس کشیده به هر ترتیبی که هست تصمیم میگیرد به البرز کمک کند. البرزی که به جز گداخانهای که افرا در آن ساکن است و کار میکند هیچ سر نخی از گذشته و حالش و آن چه بر سرش آمده ندارد.
داریوش البرز را به دفتر وکیلی میبرد که برایش کار میکند. البرز در ۱۵ سالگی دچار یک حادثه میشود که صحنه سازی موجود در آن به ضرر او بوده و گمان قاتل بودن او را به ذهن میرسانده است. پدر البرز او را قاچاقی به آلمان میفرستد و بدین ترتیب این موضوع باعث میشود تا البرز نخواهد که موضوع پیش آمده را با پلیس مطرح کند.
به همین دلیل خانم وکیل پیشنهاد میکند که البرز همین هویت فرهاد بابایی را بپذیرد و با همین اسم و مشخصات برای اثبات این که پسر خسرو شمس است اقدام کند و با آزمایش دی انای خود را به آنها بقبولاند.
البرز که بی خبر از همه جا خودش را وسط یک بازی میبیند به هیچ عنوان عقب نمینشیند و او هم بازی خودش را شروع میکند. در قسمت دوم مخاطب و البرز، هر دو از شوک اولیهی واقعه بیرون میآیند و بهتر از درک میکنند که شرایط به وجود آمده یک کلاه برداری و صحنه سازی است.
بنابراین قصه شروع میشود و در حالی که هنوز جبههی مقابل البرز مشخص نیست که از چه کسانی تشکیل شده است، البرز هم کم کم گروه خودش را تشکیل میدهد تا به سمت هدفش برود و هویتی که از او سلب شده را دوباره پس بگیرد.
نه قصه و نه پرداخت ملکهی گدایان قصه و پرداخت مدرنی نیستند و ادعای متفاوت بودن و خاص بودن را هم ندارند. اما همین موضوع میتواند سبب موفقیت ملکهی گدایان شود. این سریال نه در تبلیغاتش (البته تا این جا) به دنبال حواشی بوده است و نه در متن سریال خودش را جنجالی و ملتهب معرفی میکند.
قصه اش را (حداقل در این دو قسمت) پیش میبرد و باکی هم از دمده بودن و تلوزیونی بودن (که هست) ندارد. ملکهی گدایان مثل ساختهی قبلی حسین سهیلی زاده داستان تعریف میکند. داستانی نه برای مخاطبان خاص و نه حتی برای طرفداران پر و پا قرص سریالهای روز دنیا. ملکهی گدایان به وضوح برای مخاطبان عام ایرانی که سریالهای صدا و سیما را تماشا میکنند ساخته شده است و تفاوتش هم با ساختههای تلوزیون بسیار اندک است: کمی خوش آب و رنگ تر، کمی آزادی عمل بیشتر و همین.