مشارکت حداکثری با نامزدهای رنگارنگ تماما اصولگرا! این پیشنهادی است که حسن غفوریفرد، عضو حزب مؤتلفه، در راستای افزایش مشارکت مردم در ۱۴۰۰ میدهد. به نظر میرسد که باقی اصولگرایان هم ایدههایی بهتر از این ندارند. اگرچه غلامرضا مصباحیمقدم قبلا پیشنهاد داده بود که برای افزایش مشارکت در انتخابات و ترغیب مردم به رأیدادن باید یک دوقطبی ایجاد کرد و برای ایجاد دوقطبی نیز نیاز به حضور همهجانبه اصلاحطلبان است!
به گزارش شرق؛ فحوای کلام او این بود که لزوم حضور اصلاحطلبان برای پرشورشدن انتخابات است نه بردن نتیجه! این در حالی است که در همه این سالها، گلایه عمده اصلاحطلبان در وهله نخست به ردصلاحیتها بازمیگردد، ولی تا این لحظه شنیده نشده هیچ اصولگرایی خواهان این باشد که برای پرشور برگزارشدن انتخابات، اجازه حضور سلایق مختلف چه اصلاحطلب و چه مستقل داده شود.
حسن غفوریفرد در گفتگو با خبرآنلاین گفته است: «مشارکت مردم در انتخابات قبلی بسیار ضعیف بود و زنگ خطری را به صدا درآورد. برای یک نظام مردمی که سرمایه اصلی آن و بنا بر فرمایش مقام معظم رهبری (زیدعزه) بمب اتمی آن نیروی مردمی است، این سطح مشارکت بههیچوجه قابل پذیرش نیست و در مرحله اول باید کاری کرد که سطح مشارکت مردم بهشدت افزایش یابد».
اشتباه تاکتیکی دیگری که اصولگرایان میکنند، این است که تصورشان بر این است که عدم اقبال مردم ناشی از حضور چهرههای ناشناخته است. مثلا غفوریفرد در توجیه باخت اصولگرایان در برخی انتخاباتها به ناشناختهبودن لیست اشاره کرده است. این درحالی است که لیست اصولگرایان مجلس دهم در تهران بسیار شناختهشدهتر از لیست اصولگرایان مجلس یازدهم بود، اما در مجلس دهم باختند؛ چون مردم به لیست اصلاحطلبانی رأی دادند که ازقضا خیلی از آنها هم برای مردم ناشناخته بودند.
او گفته است: «بعضی وقتها ما دچار خوشبینی افراطی میشویم و فکر میکنیم هر فردی را معرفی کنیم، رأی خواهد آورد. نتایج دردناک آن را در یکی، دو انتخابات قبلی شاهد بودیم. مثلا در انتخابات مجلس هفتم افراد کاملا ناشناسی را در لیست قرار دادیم که مردم شناختی نداشتند و آنها هم رأی بالایی نیاوردند». این در حالی است که در انتخابات ۸۴ هم احمدینژاد ناشناخته بیش از نامزدهای شناختهشده اصولگرا رأی آورد! نکتهای که اصولگرایان متوجه آن نیستند، این است که آنها همواره در سالهای اخیر زمانی رأی آوردهاند که یا رقیب غایب بوده یا بدنه مردمی رقیب.
غفوریفرد مدام در این گفتگو از بازگشت به مردم، آشتی با مردم و شنیدن حرف مردم سخن میگوید، اما وقتی به راهحل فکر میکند، چیزی در بساط ندارد بهجز اشاره به همان نامزدهای معمول و مطرح اساسا اصولگرا و یکی، دو اصلاحطلب- اعتدالی آزمودهشده!
مثلا گفته است: «الان دو گروه از کاندیداها مطرح هستند؛ گروه اول بزرگانی همچون محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، میرسلیم، علی لاریجانی، جلیلی، عارف، اسحاق جهانگیری که چهرههای شناختهشده و قدیمی هستند و در چند انتخابات اخیر به نحوی فعال بودند. گروه دوم دوستان و بزرگان جدید و شاید کمترشناختهشده هستند مانند سردار حسین دهقان، سعید محمد، اردکانیان، عزتالله ضرغامی، آذریجهرمی و شاید عباس آخوندی و دیگران و فریدون عباسی که برای اولینبار در این سطح مطرح میشوند.
در این میان، یک نفر استثناست و آن هم آیتالله سیدابراهیم رئیسی است که بهخصوص با توجه به اقدامات بسیار شجاعانه ایشان در قوه قضائیه، ظرفیت ایجاد سونامی رأی به قول شما را دارد». او گفته که اگر شهید حاج قاسم سلیمانی حضور داشت، ایشان هم یقینا ظرفیت ایجاد سونامی را داشتند، اما اگر تنها چهرههای قدیمی حضور داشته باشند یا تکثر کاندیداها باشد، احتمالا رأیها شکسته خواهد شد و از سونامی خبری نخواهد بود.
یک راهحل دیگر هم از سوی او ترکیب قدیمیها و جدیدیهای اصولگراست تا سونامی ایجاد شود! «همچنین میتوان یک حالتی را تصور کرد که ترکیبی از مجموعه قدیمیها و چهرههای جوان مانند حضرات رئیسی، قالیباف، علی لاریجانی، محسن رضایی، جلیلی، سیدعزتالله ضرغامی، حسین دهقان و سعید محمد با معرفی یک کابینه مرکب از بزرگان و جوانان، مدیران گذشته و مدیران جهادی بیایند و مردم با توجه به مجموعه و امید به کارآمدی این مجموعه، هم در مشارکت بکوشند و هم در رأیدادن به کابینه اصولگرایان یا حداقل کاندیدای اصلی معاوناول خود را معرفی کند».
او البته یک سورپرایز دیگر هم دارد و آن اینکه در این مدل ترکیبی از بزرگان و جوانان مثلا یک زن هم باشد؛ «شاید سرکار خانم وحیددستجردی بتواند جاذبه بزرگی برای رأیدهندگان و امید زیادی برای همه علاقهمندان به انقلاب و ایران اسلامی ایجاد کند و انگیزه برای مشارکت را افزایش دهد... تا یک سرمایه عظیم اجتماعی ایجاد شود و مردم مجددا با صندوقهای رأی آشتی کنند».