بیش از چندماه است که زنان روزنامهنگار، از تعرضهایی که در محیط کار بر آنها تحمیل میشود، سخن گفتهاند. آنان سد گفتن از تابوهایی را که همیشه بر آنان به دلیل جنسیتشان سایه انداخته بود، شکستهاند. انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران بهعنوان نهاد صنفی نیز کمیتهای تشکیل داده است تا شنونده سخنان زنان روزنامهنگار و حامی آنان باشد. اما به نظر میرسد عملکرد انجمن و این کمیته در این زمینه چندان مورد قبول زنان روزنامهنگار قرار نگرفته است.
به گزارش شرق؛ «عباس عبدی» رئیس هیئت انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران درباره رویکرد، نحوه عملکرد و سیاستهای این نهاد صنفی به سؤالاتی پاسخ داده است.
مسئله آزار جنسی زنان روزنامهنگار، از مسائلی مهمی است که همواره در تحریریهها مطرح بوده است، اما بهندرت از آن سخن گفته میشده، اینک چندماهی است زنان روزنامهنگار درباره آن سخن میگویند. در این میان انجمن چه رویهای را دنبال کرده است؟
حدس میزنم اوایل زمستان ۹۸ بود که گزارشی از آزار جنسی خانمهای همکار در یکی از نشریات منتشر شده بود، اتفاقا در آن گزارش بیش از اینکه مسئله محدود به تحریریه باشد، در بیرون از آن و در محیطهایی که برای تهیه گزارش و خبر و گفتگو میرفتند هم مطرح بود. در اولین جلسه هیئتمدیره بعد از این گزارش بود که نیاز بر پیگیری این مسئله در انجمن صنفی مطرح شد. در جلسه توضیح دادم؛ مسئلهای بیان شده و پرداختن به آن در چارچوب فعالیتهای صنفی انجمن است و باید برای بهبود شرایط همکاران اقدام کرد.
اتفاقا این از جمله مسائلی بود که باید زودتر دربارهاش اقدام میشد. همانجا تصویب شد که در درجه اول خانمهای هیئتمدیره ابعاد این مسئله و رویکرد انجمن را پیگیری و البته آقایان هم کمک کنند. قرار شد سه نفر از اعضای هیئتمدیره و بازرسان با هم صحبت و اقدام کنند. اما واقعیت این است که پرداختن به چنین مسئلهای، ساده نیست. شاید ساعتها و روزها باید نشست و صحبت کرد و درباره ابعادش موشکافی و راههای بهبود و حل این مشکل را بررسی کرد. اما بلافاصله مواجه شدیم با ماجرای کرونا و تا اردیبهشت هم که جلسات مجازی بود و خانمهای همکار هم نتوانسته بودند هماهنگی مؤثری کنند، چندبار هم که پیگیری شد، متأسفانه کار به جای مفیدی نرسیده بود.
قبل از اینکه مسائل جدید طرح شود، دوباره در هیئتمدیره بر لزوم پیگیری در این زمینه تأکید شد، ولی با طرح مسائل جدید که تقریبا به حدود سه ماه پیش برمیگردد، اساسا قرار شد کمیتهای مستقل از هیئتمدیره این مسئله را پیگیری کند. دلیلش هم کاملا مشخص است، شاید پرداختن به چنین مشکلی در این ابعاد نمیتواند در حد چند عضو هیئتمدیره و بهصورت غیرکارشناسی دنبال شود. قرار شد کمیتهای متشکل از روانشناس یا روانپزشک، حقوقدان و روزنامهنگاران باتجربه که همگی مورد اعتماد هستند، دعوت شوند که در کنار هم این کمیته را شکل دهند. هدف این کمیته را هم قبلا اطلاعرسانی کردیم. اینجا دادگاهی برای شکایت نیست که دیگران دستگیر یا زندانی شوند. این اصلا در چارچوب توانمندیهای هیچ نهاد مدنیای نیست و از نهادهای مدنی فقط میتوان در چارچوب شرایط خودشان توقع داشت.
یکی از اهداف شکلگیری کمیته و وظایفش این است که محلی امن و مورد وثوق برای خانمهای همکار باشد که بتوانند در صورت بروز و وجود چنین مسائلی بلافاصله مراجعه کنند؛ بنابراین نفس اینکه چنین جایی باشد که همکاران بتوانند به آن اعتماد و مراجعه کنند، میتواند هم بازدارنده چنان رفتارهایی باشد و هم اطمینانبخش برای خانمهای همکار. وجود چنین جایی این دلگرمی را میدهد و خانمهای همکار مثل قبل دچار نگرانی نیستند که ندانند چه کار کنند، به مدیرمسئول بگویند، به دوستشان بگویند، یا در درون خود بریزند و بسوزند. حالا میدانند چنین محلی برای شنیدن و کمککردن فراهم است.
از سوی دیگر کسانی در پی آزار دیگران هستند، با وجود چنین مرجعی حتما حساب خواهند برد و این کمیته نقش بازدارندگی هم خواهد داشت.
گام بعدی این است که خانمهای مراجعهکننده راهنمایی و آموزش داده شوند که در چنین مواقعی چه رفتاری از خودشان نشان دهند. این هم گام دوم که مؤثر است؛ چراکه بسیاری از همکارانی که دچار مشکل میشوند، نمیدانند چه برخوردی باید داشته باشند، در نتیجه مورد برایشان تکرار میشود. درصورتیکه کمیتهای با تجربه و با ارتباطات خوب میتواند برای آنان راهنما و مشاور و کمککننده باشد. اینکه چه کاری را توصیه کنند خودش چند نوع است، یک وقتی بیان میشود که چطور خودشان شخصا مواجه شوند.
یک وقتی راهنمایی میشوند که چطور پیگیری غیرحقوقی کنند، اما حتی ممکن است به آنها گفته شود که چگونه پیگیری حقوقی کنند. سعی میکنیم راهنمایی کنیم، امکاناتی را برایشان فراهم کنیم، برایشان وکیل بگیریم. در مرحله سوم کوششمان این است که بتوانیم دخالت هم بکنیم. اما باید در نظر بگیریم انجمن یک نهاد مدنی است، نمیتواند بدون توافق هر دو طرف ماجرا به این مرحله وارد شود و اقدام کند، ضمن اینکه اینها مسئلهای نیست که بهراحتی بتوان دربارهاش داوری کرد.
پس منظور از اقدامکردن چیست؟
دعوت از دو طرف است، دعوت از کسانی که اطلاعاتی دارند و میخواهند داوطلبانه درباره این موضوع صحبت کنند. این دعوتها درنهایت نمیتواند به صدور حکم توسط کمیته منجر شود. این اصلا در صلاحیت انجمن نیست. هیچ انجمنی نمیتواند این کار را بکند. اما میتواند سبب شود که افراد آزارگر آگاه باشند، بدانند که رفتارهایشان رصد میشود، شاید بشود به شیوهای نتایج این گفتگوها را بازتاب داد و اگر کسی از آمدن و حضور در کمیته استنکاف میکند، خودش بار معنایی دارد.
اینهم سومین مرحله است. اما یک مرحله جداگانه دیگر و مهم هم هست. آموزش که به موارد خاص ربط ندارد بلکه بهصورت عمومی سعی میکند متونی تهیه کند، کارگاه بگذارد و موضوع را عمومی کند. این کل کاری است که انجمن میتواند در چارچوب آن پیش برود و انجام دهد.
همینجا این سؤال پیش میآید که انجمن در زمینه حمایت از خانمهای همکار چه رویکردی خواهد داشت؟
در این مورد بهوضوح مشخص است کسانی که تحت ظلم واقع میشوند و حقوقشان پایمال میشود، خانمهای همکار هستند. این را هم میدانیم اظهارنظر قطعی و داوری در این موارد در عرصه عمومی بهراحتی ممکن نیست و تبعات حقوقی و کیفری دارد؛ بنابراین رویکرد ما در همان چهار مرحلهای است که در سؤال پیشین گفتم. ا
ینکه بتوانیم آموزش بدهیم و برای هر مورد خاص برایشان پشتوپناهی باشیم، بتوانند بیایند صحبت کنند، گفتگو کنیم، نظرشان را بگویند، راهنمایی بشوند، حمایت شوند، اگر برخورد حقوقی نیاز بود، پیگیری کنیم و در نهایت اگر امکانی وجود داشته باشد، با توافق خانم مراجعهکننده و طرف مقابل به اظهاراتشان رسیدگی کنیم.
رسیدگی به چه شکل مدنظر است؟
این رسیدگی حقوقی نیست. ممکن است کسی کاری را انجام داده باشد، نه در حد جنایت؛ چون در این مرحله حتما باید در دادگاه به رفتارشان رسیدگی شود و ما هم کمک خواهیم کرد؛ اما افراد آزاردهنده اگر بیایند و بپذیرند و اعلام کنند و عذرخواهی کنند هم موجب آرامش آن خانم میشود و هم موجب جلوگیری از انجام کارهای مشابه دیگر؛ اما نه انجمن و نه کمیته؛ هیچکدام نه دادگاه است، نه زندان دارد، نه مجازات دارد. اصلا هم قرار نیست در این چارچوبها فکر کرد. در واقع رویکرد انجمن در راستای کاهش این نوع اتفاقات از طریق آموزش، حمایت و در صورت امکان موضعگیری است.
فکر نمیکنید در مجموع در واکنش نشاندادن تعلل میشود؟ ازجمله زنان روزنامهنگار همزمان با روز خبرنگار در ویدئویی از این آزارها به صراحت سخن گفتند؛ اما انجمن در این زمینه واکنشی نداشت؟
این خیلی اتفاق مهمی بود و بخشی از مبارزهای است که از آن سخن گفته میشود. این مبارزه بیش از آنکه برعهده انجمنها باشد، برعهده خود خانمهاست و درواقع انجمن یکی از کارهایی که میتواند انجام دهد، تشویق و حمایت از این رفتار است تا نگرانی بازخورد منفی درباره رفتار شجاعانهشان نداشته باشند. از سوی دیگر کمک کند و مشاوره دهد تا با مستندات و شواهد و قرائن کافی بتوانند سخن بگویند؛ همانطور که تعرض به خانمها رفتار زشت و مجرمانهای است و باید با آن مقابله کرد، اتهامزدنها و حرفهای بیپایه زدن نیز نادرست است.
میدانیم که روند پیگیری این موضوعات به نسبت پیچیده و حتی بینتیجه خواهند شد، اگر درست مطرح نشوند. یک نکته را هم در نظر داشته باشید. مواردی بوده است که مراجعه شده و ما مسئله را حل کردیم؛ ولی صلاحیت بازگوکردن آن را نداریم. بازگوکردن آن برخلاف اخلاق و ضابطه است. همکاران اگر علاقه داشته باشند، خودشان میتوانند مسئله را بازگو کنند؛ بنابراین رویکرد ما بیشتر پیشگیری، کمک به طرح و پیگیری درست مسئله و نیز دفاع از بیان تجربههای خانمهای همکار است.
در صحبتهایتان میگویید تشویق، اما وقتی حتی یک بیانیه حمایتی داده نمیشود، چطور این تشویق ممکن میشود؟ اگر بخواهیم دقیقتر مسئله را مطرح کنیم، به نظر میرسد رویکرد انجمن اصلا نتوانسته مورد قبول زنان روزنامهنگار باشد. آنان به شیوههای مختلف از واکنش در شبکههای اجتماعی تا انتشار بیانیه درباره این رویکرد اعتراض کردهاند. انجمن چه پاسخی درباره بیعملی و بیاعتنایی خود به
این درخواست زنان روزنامهنگار دارد؟
ببینید اینکه نتوانسته مورد قبول خانمهای همکار باشد، پاسخ بسیار سادهای دارد. چه کسی باید این کارها را اجرائی کند؟ انجمن که دادگاه یا پلیس نیست. انجمن محلی است برای جمعشدن روزنامهنگاران. محلی است برای پیشنهاددادن، تبادل نظر میان روزنامهنگاران و همکاران و محلی برای اقدامکردن در چارچوب وظایف یک نهاد صنفی. کدامیک از این دوستان به انجمن مراجعه کرده و برنامه و ایده آوردهاند یا اعلام آمادگی برای مشارکت در این موارد کردهاند تا در چارچوب وظایف انجمن پیگیری و دنبال شود؟ مگر کسی مانع دوستان شده است؟ کسی که روزنامهنگار است و عضو انجمن نیست، درواقع به چیزی اعتراض میکند که در واقع مسئولیت خودش است.
اگر کسی ایده یا همتی دارد که در هر زمینهای کاری انجام شود، مراجعه کند، انجمن استقبال میکند. ما تعدادی هستیم در حدی که به ذهنمان میرسد و در توانمان است که مسائل را دنبال میکنیم. همین الان هم دیر نشده است. هرچه تعداد افراد مشارکتکننده بیشتر باشد، قدرت پیگیری و به سرانجام رساندن این موضوعات بیشتر میشود.
میتوانند از حقوق صنفی افراد همکار و خانمهای همکار دفاع کنند. انجمن اداره حقوقبگیران نیست. انجمن محلی است برای مشارکت اعضا. کسی که مشارکت نمیکند، بیش از هر چیز باید از خودش انتقاد کند. به نظرم متن ۱۰بندی انجمن را منتشر کنید تا دوستان بخوانند. اگر کسی به آن نقد دارد، بیان کند؛ در غیراینصورت باید مسئولانه نظر داد.
گاهی هم اعتراضات به خاطر سوءتفاهم است؛ مثلا آقای نوروزی تأکید کردهاند که حقیقتیابی جزء وظایف انجمن نیست، به نظر میرسد این موضوع مورد قبول خانمهای همکار و معترض نیست. سؤال این است که اصلا انجمن میتواند وارد این شکل از بررسی شود؟ انگار بگوییم چرا انجمن پرواز نمیکند. خب جوابش مشخص است؛ چون بال ندارد. دوستان معترض یا نمیدانند حقیقتیابی چیست یا نمیدانند انجمن چیست. شاید هم هر دو. مثلا خانمی مسئله خود را در شبکههای اجتماعی بیان کردند. ما تا خودشان از انجمن درخواست نکنند، نمیتوانیم وارد مصداق شویم؛ چون این مسئله جزء حقوق فردی و انتخاب شخصی خودشان است.
همچنان که برای بررسی توهینی که به فرد میشود تا شکایت نکند دستگاه قضا نمیتواند وارد عمل شود. البته در این موارد در سطح عام و کلان بدون ذکر مصادیق وارد میشویم و فعالیت هم خواهیم کرد؛ اما درباره مصادیق تا شخص خودش نخواهد نمیتوان وارد شد. این مسائل پیچیدگیهایی دارد. ما باید افراد امین، موجه، معتبر، باتجربه و مطلع را معرفی کنیم تا حرفهای خانمهای همکار شنیده شود و بعد به کمیته ارجاع و برای مراحل بعدی اقدام شود.
پس در مرحله اول بدون درخواست خودشان نمیتوان به صورت مصداقی به قضیه ورود کرد. مرحله بعدی اگر مراجعه کرد، اعضای کمیته، هر راهنمایی و کمکی را که میتوانند به خانم مورد تعرض انجام دهند، پیشنهاد میدهند. در مرحله سوم اگر خانم همکار صلاح دانست برای پیگیریهای بعدی یا دعوت از فرد مورد شکایت و... اقدام میشود. ما در درجه اول به خواستهای خانم همکار که قابل اجرا باشد، احترام میگذاریم و آنها را رعایت میکنیم. اگر ایشان درخواست رسیدگی حضوری فرد آزارگر را داشتند، اقدام میکنیم. حالا آن فرد میتواند بیاید یا نیاید.
شاید ما را بهعنوان چنین مرجعی قبول نداشته باشد و نیاید و شاید هم بپذیرد و بیاید. باید در عمل دید که به چه شیوهای این مسئله را باید حل کرد و منظور از حلکردن، لاپوشانیکردن نیست. ما نمیدانیم در هر مورد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چون هر مورد و هر مصداق با دیگری متفاوت است، روند بررسی و نتیجه آن متفاوت است. شاید در بعضی موارد کمک و هدایت کردیم که بتوانند شکایت کنند؛ بنابراین هیچ کشف حقیقتی وجود ندارد. ما توان و صلاحیتش را نداریم.
موضوع این نیست که ما نمیخواهیم این کار را کنیم، بلکه توان و از آن مهمتر صلاحیت انجامش را نداریم. جالب است که بگویم فرض کنیم به عللی یکی یا تعدادی از اعضا به صفت شخصی اطمینان یافتند که آزارگری رخ داده است. حتی در این مورد هم نمیتوانند بیان عمومی کنند، مگر اینکه شکایت شود و دادگاه آنان را بهعنوان مطلع احضار کند؛ والا بیان عمومی این مطالب تبعات حقوقی و کیفری دارد. برای نمونه همه ما درباره اشخاصی مواردی را میشنویم و در مجموع هم از درستی آنها اطلاع داریم، ولی هیچکس آنها را منتشر یا تأیید نمیکند؛ چون در بیان عمومی و آشکار، متفاوت از عقیده و درک شخصی است مگر اینکه شواهد و قرائن زیادی وجود داشته باشد.
یکی از زنان روزنامهنگار درخواست حضور در کمیته مقابله با آزار انجمن را داشت، اما به دلیل اینکه معتقد بود اعضای هیئتمدیره از حامیان فرد آزارگر هستند، به جلسهای که کمیته تشکیل داد نیامد. فکر میکنید چرا این اعتماد به کمیته در همین ابتدای راه خدشهدار شده است؟
مورد خوبی را گفتید. این یکی از موارد مصداقی است. در اینجا همان آقا هم معتقد است که انجمن با تشکیل کمیته علیه او موضعگیری کرده است. اگر قرار باشد هرکس پیشداوری خودش را داشته باشد که کار جلو نمیرود. وقتی کسی ما را قبول ندارد، دیگر این حرفها برای چیست. ما اگر کسی را بهعنوان داور قبول داریم، پیش او میرویم، اما اگر بیطرفی او را قبول نداریم باید برای این کار خود مستندات کافی ارائه کنیم.
اساسا چه انگیزهای وجود دارد که انجمن بخواهد از کسی که حتی عضوش هم نیست، حمایت کند؟ اصلا انجمن این کمیته را برای حمایت از خانمهای روزنامهنگار که مورد تعرض قرار گرفتهاند تشکیل داده است. قوانین جامعه ما به اندازه کافی حامی مردان هست، اما همین برخورد نشان میدهد که همکاران ما برای استیفای حقوق خود باید اعتمادبهنفس داشته باشند. مثلا من اگر سخن یا ادعایی دارم، بروم بیان کنم؛ نه اینکه از همان ابتدا تأکید کنم باید به نفع من داوری شود.
اصلا این برخورد شایسته خانمهای روزنامهنگار نیست. این پذیرفتهشده است که اتفاقهایی ممکن است رخ دهد که هیچ شاهدی برای آنها وجود نداشته باشد. برای آقایان هم این حالت به شکل دیگری وجود دارد. در این مورد خاص، کمیته حتی ماجرای این خانم را نشنیده است تا بخواهد درباره آن موضعگیری کند. اظهارات و اخبار عمومی مبنای رسیدگی نیست. در ضمن، طرف مدنظر هم مدعی است این بیانیه و کمیته علیه او تشکیل شده است. برخی رفتارها کمکی به حل مسئله نمیکند. باید رفتار صنفی داشته باشیم، باید استقبال کنیم از اینکه جایی وجود داشته باشد که حرف ما را خوب بشنود، داوری کند، کمک کند و مسئله را خوب تبیین کند. انگیزهخوانی باعث سستشدن پایههای رسیدگی بیطرفانه میشود و نشانه ضعف معترض است.
در یکی از گفتوگوهایتان که بهعنوان یک جامعهشناس و فارغ از جایگاه ریاست هیئتمدیره انجمن صنفی بیان کردهاید، رفتار زنان روزنامهنگار را شجاعانه دانستید، اما به نظر میآید انجمن رویکرد حمایتگرانه از زنانی که با شکستن سدهای متعدد از آزارها گفتهاند، ندارد یا اگر هم دارد نشانهای از آن را نمیبینیم.
انجمن چه حمایتی باید میکرد؟ مثلا وقتی من گفتگو میکنم یعنی حمایت یک عضو هیئتمدیره انجمن. آیا قرار بود جایزهای داده شود و نشده؟ انتظار چه بود که برآورده نشد؟ انجمن از آنها دفاع میکند. من همینجا اعلام میکنم درهای انجمن نهتنها در این کمیته، بلکه کمیتهها و فعالیتهای دیگر به روی همه همکاران گشوده و اصلا مال خودشان است؛ بنده هم یک عضو هستم مثل دیگران. بیایند در انجام کار مشارکت کنند و آن را در دست بگیرند. اگر نظری، ایدهای یا سخنی دارند، انجام دهند. هیئتمدیره هم کمک میکند، اما اگر فکر میکنند عدهای در انجمن نشستهاند تا کارها یا وظایف صنفی آنها را انجام دهند، امکانپذیر نیست.
مگر وظیفه انجمن این نیست؟ مگر افراد هیئتمدیره انتخاب نشدهاند که چنین کارهایی را انجام دهند؟ اما انجمن صنفی از زنان روزنامهنگار که دچار آزار شدهاند و این آزار را بیان کردهاند، حمایتی نکرده است؟
اینکه چنین اتفاقهایی برای عدهای از همکاران رخ میدهد، تردیدی نیست. اینکه باید در سطح کلان این مسائل را محکوم کنیم، بازهم تردیدی نیست. کاری که میتوانیم بکنیم، این است که کمیتهای تشکیل دهیم و از آنها حمایت کنیم، ولی ما بههیچوجه نمیتوانیم بهطور مصداقی خارج از درخواستهای شخصی خانمهای همکار برای افراد کاری کنیم که درخواست آن را ندارند.
چرا؟
وقتی میخواهیم به صورت مصداقی به نتیجهای برسیم، باید قادر باشیم مبانی عامی را رعایت کنیم. چطور میتوانیم به خودمان حق بدهیم که بدون حداقلی از رسیدگی و پیگیری ادعای کسی را تأیید یا رد کنیم؟ مهمترین حمایتی که میتوانیم بکنیم همان مواردی است که در کمیته امکان اجرائیشدن آن فراهم شده و پیشتر آن را شرح دادم. اما آیا مثلا یک انجمن صنفی میتواند علیه یک فرد بیانیه دهد؟ نه اخلاقی است نه حقوقی. حتی ممکن است ما افراد به لحاظ شخصی اطمینان شهودی داشته باشیم که چنین آزاری رخ داده است این دلیل نمیشود نظرمان را به صورت علنی و عمومی بیان کنیم. ما به لحاظ شخصی، خیلی از مسائل را باور و اطمینان داریم، اما برای بیان عمومی، نیازمند طی کردن فرایندهایی است.
اگر به همین راحتی بود، سنگ روی سنگ نمیماند. پس تمام حمایتهای ما در همان چارچوبی است که برشمردم. برای اطلاع باید عرض کنم در این زمینه پیشنهادهایی از طرف گروه اولیه پیگیر ماجرا داده شده است ازجمله دعوت از خانمهای همکار برای انجام نشستی جهت انتقال تجربیات به بقیه زنان روزنامهنگار، گذاشتن جلسه با مدیران مسئول تا فضا و محیط کار امنتر شود، تهیه گزارش تحلیلی در زمینه سکوت رسانهها درباره آزار زنان مشابه گزارش تفصیلی تهیهشده انجمن درباره رفتار رسانهها در حوادث آبانماه، حمایت از زنان روزنامهنگاری که به دلیل آزار مردان از کار اخراج شده یا ناگزیر به ترک کار شدهاند، دعوت از زنان روزنامهنگار فعال در زمینه رفع تبعیض برای همکاری با انجمن و موارد مشابه که انجام مطلوب همه اینها مستلزم حضور و مشارکت همه همکاران است و امیدواریم با حضور خودتان اجرائی شود.