فریدون مجلسی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: عنوانکردن ناگهانی طرح رویگردانی ایران از تعهدات برجامی در کنار بیانیه انتقادی شورای عالی امنیت ملی از این اقدام، وضعیت نگرانکنندهای را به تصویر میکشد که با توجه به گامهای بیاثر قبلی دولت در کاهش تعهدات برجامی، به نوعی گام ششم با یک جهش برداشته شده است. برداشتن این گام از سوی مجلس و تصویب همراه با تظاهرات نمایندگان در وسط صحن و ابلاغ دوروزه آن به دولت برای اجرا، با ضمانت اجرای زندان ۲۵ ساله- که وای به حال کسانی که نخواهند آن را اجرا کنند- بیش از آنکه بخواهد آمریکا را بترساند، دولت را به طنز گرفته است.
برخی معتقدند مجلس ایران به جای کمک به حل مسئله، دنبال زدن دولت برای نرسیدن به هرگونه توافق است تا شرایط موفقیت کاندیدای موردنظر خود را در انتخابات ۱۴۰۰ فراهم کند.
به نظر نگارنده دولت اولا اراده و ثانیا امکان و اختیار برای رسیدن به هیچ توافقی را ندارد. ۴۰ سال است رابطه ایران با ایالات متحده در گرو مسائل تغییرناپذیری است که به تدریج به صورت راهبردی عدولناپذیر درآمده و این امری است که هر دو جناح به آن پایبند هستند. مگر مجلس در کسب اکثریت تام در انتخابات اخیر خودش و سپس ریاست قالیباف درماند که نگران انتخابات ۱۴۰۰ باشد؟ مگر تصویب دوروزه این دستانداز در مسیر احتمال هرگونه تفاهمی با غرب و رفت و برگشت دوساعته آن به شورای نگهبان، تعجببرانگیز است؟ در جایی نوشته بودم، چون اجرای این قانون بیش از آنکه بر عهده رئیسجمهور ایران باشد، برعهده رئیسجمهور آمریکاست، جا داشت نسخهای از آن را برای اجرا به بایدن هم ابلاغ میکردند.
مگر کاندیدای موردنظرشان رقیبی هم خواهد داشت و اگر رقیبی هم آمد، مگر در فضای مشارکتی شبیه به انتخابات مجلس یازدهم و چه بسا سردتر، رأی خواهد آورد که اصولگرایان نگران آن باشند؟ اکنون ایران در شرایطی حاد قرار دارد که سرانجام به همان استراتژی «حرکت تختگاز بدون ترمز برای رسیدن به هدف» رسیده که احمدینژاد از آن سخن میگفت. وگرنه مردم قبلا رأی خودشان را به کلید قفلگشا و منافع ملی و مذاکره دادند که به بنبست رسید.
در واقع معلوم میشود امیدی که تندروها در تهران و نوع لسآنجلسی به ترامپ بسته بودند همین بود که مبادا با بایدن تعاملی بر سر حل مسائل فیمابین انجام شود؛ گرچه چنان تعاملی با همین دولت کنونی هم امکانپذیر نیست. در واقع گام ششم به معنی بستن در و امید سازگاری روی بایدن است.
بله، بایدن هم پیام را دریافت کرده و از مشکلشدن مسیر سازگاری سخن میگوید. نگارنده، بستن درهای مصالحه روی دولت بایدن را «فرصتسوزی دیگر در راه منافع ملی» نمیدانم. مگر تصویبکنندگان برای سازگاری فرصتی قائل بودهاند که سوخته شود یا نشود؟ خصوصا اکنون که بحث انتقام نیز بر مسائل قبلی افزوده شده است.
در واقع نیروهای اصولگرا در شرایط عادی هم هرگز به چیزی کمتر از توسل به «راهحل نهایی» متعهد نبودهاند. شرایط یا پیششرطهای اعلامشده برای مذاکره با بایدن نشان از تداوم همین تمایل دارد که از لغو همه تحریمها و جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از تحریمها و پوزشخواهی از جنایات سیاسی و نظامی آمریکا علیه ایران تا ۲۸ مرداد را دربر دارد که البته خروج آمریکا از منطقه و یمن و افغانستان و دستبرداشتن از دوستی با اعراب خلیج فارس را هم شامل میشود. به این ترتیب چه امیدی برای تعامل باقی میماند.
گرچه رئیس مجلس البته در جایگاه نمایندگی تعداد پایین رأیدهندگان سال گذشته سخن میگوید، اما نگرانی آن ۲۴ میلیونی که به امید کلید تعامل رأی دادند و میلیونها نفری که رأی ندادند، این است که آنان نیز سوار بر همین قطاری هستند که با سرعت و بیترمز به سوی اهداف یک گروه خاص پیش میرود.