از اردیبهشت سال ۹۳ تا ۲۱ مردادماه امسال، ۶ سال و اندی میگذرد. ۶ سالی که برای بسیاری از ما تنها یک عدد روی تقویم خانههایمان بوده، اما برای خانواده فاطمهای که ۴ سال پیش، در چهارم خردادماه ۹۵، جسم بیجان دختر ۵ سالهشان را در حفره آبنمای پارک کوهسار به شکل دلخراشی پیدا کردند، این سالها فقط یک عدد نبوده است. خانواده او حالا هم جرأت قدمزدن در پارکی که سرنوشت زندگیشان را در چند ساعت نحس به یکباره تغییر داده است، پیدا نکردهاند.
روزنامه ایران در ادامه نوشت: زمان از ۶ سال پیش برای خانواده پسربچه ۱۰ سالهای که در پارک جلالی تهران هم در آبنمای پارک دچار برقگرفتگی شد، متوقف شده است. ۳۰ مرداد ۹۵ هم برای خانواده پسر بچه ۱۳ سالهای که به هوای برداشتن توپش به داخل آبنما رفت و دچار برق گرفتگی شد، دیگر یک تاریخ صرف تقویمی نیست، همه این روزها شروع یک داغ همیشگی است؛ داغی که حتی با شنیدن خبر یک اتفاق تلخ مشابه سر باز میکند و چندین خانواده عزادار را دوباره به یاد خاطراتی میاندازد که شاید از رفتن به همه پارکها بیزارشان کرده باشد.
خانواده عماد هم قطعاً از شهریور سال گذشته تا به همین امروز تصویر خروجی گیتهای بلیتفروشی هر نقطهای از شهر را به ماجرای برقگرفتگی فرزند ۶ سالهشان در ورزشگاه آزادی گره خواهد زد، اتفاق دردناکی که لذت یک بازی شیرین را برای همیشه گرفت و شیرینی اش را تلخ کرد؛ البته امسال هم دوباره یک برق گرفتگی ساده در پارک لاله اتفاق افتاد تا سریال برقگرفتگی در پارکها و فضاهای عمومی به این سادگیها تمام نشود. این بار قربانیاش یک نوجوان ۱۴ ساله بود که به هوای بازی به یکی از بزرگترین و معروفترین پارکهای تهران رفته بود، اما یک بازی پینگپنگ، پایان بازی زندگیاش بود.
وضعیت ۱۵۰ پارک تهران سال گذشته بررسی شد، نتیجه، شناسایی ۱۰ هزار مورد خطر زا در پارکها بود که ۷ هزار خطر آن به بحث ایمنی برمیگشت، سهم برق گرفتگی در این ارزیابیها ۲۱ درصد بود! در بررسی دیگری ایمنی زمینهای بازی پارکها پیش کشیده شد و آنجا هم معلوم شد که بیش از ۶۸ درصد وسایل بازی برای کودکان مخاطرهآفرین و آسیبزاست. حالا هم که کارشناسان از وضعیت ناایمنی بازار تهران، انبار نفت شهران، تجهیزات فشار قوی بعثت و خطوط انتقال سوخت به عنوان خطرات بالقوه تهران نام میبرند. سوالاساسی این است آیا در حوزه ایمنی فضاهای عمومی، اراده جدی وجود ندارد؟
آیا مسئولیت کار فقط بر عهده پیمانکاران و شهرداری منطقه است و آیا به صرف پرداخت دیه و گرفتن رضایت میتوان از همه این اتفاقات تلخ براحتی عبور کرد؟ سند برنامه ۵ ساله سوم توسعه شهر تهران، شهرداری را مسئول حفظ ایمنی در فضاهای عمومی شهر میداند، اما آیا یک ساختار ضعیف و بدون ضمانت اجرا زیر نظر یک شرکت میتواند مسئولیت ایمنی در شهر را تأمین کند؟
شورای شهر بارها تأکید کرده تا واحدی مجزا و تخصصی با بودجه کافی برای اچ اسای (مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست شهر) راهاندازی شود، واحدی که اثرگذاری لازم را دارد و میتواند به صورت مستقل تصمیمگیری کند و البته تمهیدات لازم هم برای پیشگیری از بروز حوادث و سوانح ناشی از نبود تجهیزات ایمن از طریق تشدید نظارت بر عملکرد پیمانکاران فراهم شود.
اما شما به عنوان یک شهروند تاکنون از «اچ اس ای» چیزی شنیدهاید؟ خانم احمدی میگوید که هفته پیش با فرزند سه سالهاش به پارک قیطریه رفته، اما از همان ابتدا با دیدن سیمها و کابلهای رها شده برق حتی جرأت نکرده است که دست پسرش را رها کند. از نگهبان هم که پرسیده، جواب درستی نگرفته است.
یا آقای رضوانی که با فرزندان خردسالش به یکی از پارکهای مناطق شمالی تهران رفته و در حین بازی، میله حفاظ تاب باز شده و فرزندش به زمین خورده است: «ما حتی نمیدانستیم به کجا باید شکایت کنیم، هیچ راهی برای ورود کالسکه درست نکردهاند و بچهها را هم نمیشود یکجا نگه داشت.» آقای روحنواز هم تجربه جالبی از آب بازی کودکان کار در آبنمای میدان فردوسی دارد. آنها نوبتی آب بازی میکردند و من مرتب استرس داشتم که مبادا اتفاق تلخی بیفتد.»
خانم مقیسه هم از بهداشت پارکها گلایه دارد: «سطلهای آلوده درکنار آبخوری گذاشته شده، سیمهای برق از لای درختان عبور میکند، انگار پارکها بیشتر برای آدمهایی ساخته شده که یکجا بنشینند و فقط حرف بزنند. تحرک داشته باشی باید عواقبش را بپذیری! حدود دو سال است که اجازه نمیدهم فرزندانم به هیچ پارکی بروند.»
رئیس کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای اسلامی شهر تهران میگوید که همه دستگاهها و سازمانهای دولتی و خصوصی که نوع فعالیتشان دارای ریسک است، باید از استانداردهای ایمنی برخوردار بوده و از مخاطرات به دور باشند. در فضاهای عمومی و شهری مثل پارکها، میادین، بوستانها هم حتماً تجهیزات و مبلمان شهری بر اساس استانداردهای ویژهای طراحی شده باشد و از سوی پیمانکاران و دستگاههای نظارتی کنترل شود و چکلیستهای مشخصی برای این بازدیدها مشخص شود. در شهرداری تهران هم با توجه به نوع فعالیتها و همین طور حضور پیمانکاران باید بخشی مجزا به مقوله ایمنی وجود داشته باشد.
سوال این است که آیا چنین بخشی وجود دارد؟ بله، اما یک واحد قوی نیست و تنها در ذیل کار یک شرکت تعریف شده است. ما در کمیسیون سلامت تلاش میکنیم تا جایگاه بخش ایمنی در شهرداری تهران ارتقا یابد. باید یک واحد قوی اچ اسای در شهرداری تهران راهاندازی شود که ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد. البته این به فضاهای عمومی برمیگردد و خود فضاهای خصوصی مثل کلینیکهای درمانی هم باید واحد مجزای اچ اسای و مسئول فنی جداگانه داشته باشند.
در سینا مهر اگر این واحد فعال بود، هیچ گاه اجازه نمیداد در کنار در ورودی یک انبار ساخته شود و در آن کپسول اکسیژن، لباس بیماران و کولری که از نظر برقکشی مشکل دارد، نگهداری شود. سازمان مافوق (در اینجا وزارت بهداشت) و اداره بازرسی وزارت کار باید فعالیت این بخش را کنترل کنند، انتظار این است که آنها فعالانه برخورد کنند. نقش بهرهبرداران و مالکان نیز باید جدی دیده شود. بسیاری از مراکز درمانی در لیست پرخطرها قراردارند. در فضاهای عمومی مثل پارکها هم اگر پیمانکاری تخلف کرده باید جریمه و خلع شود. این نظارت و کنترل نهاد بالادستی را میطلبد. نمیتوان نسبت به مسائل ایمنی کوتاهی کرد.
زهرا صدر اعظم نوری با بیان این که اظهار نظر درباره ایمنی همه پارکها و فضاهای عمومی تهران امکانپذیر نیست، میگوید: ایمنی کنترل و نظارت دائم و مستمر میطلبد وگرنه هر فضایی اعم از زیر گذر، تونل و معبر عمومی بالقوه میتواند خطر آفرین باشد.
آیا واحد اساچای میتواند زیرمجموعه مدیریت بحران شهرداری تهران برود؟ رضا کرمی محمدی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران میگوید: «از این طرح استقبال میکنیم؛ به شرط آن که بودجه و امکانات لازم را در اختیار ما بگذارند. هم اکنون در اغلب کشورهای پیشرفته، همه پروژهها مبتنی بر ارزیابی ریسک است و همه خطرات و ظرفیتها از همان ابتدا و در مرحله طراحی بررسی میشود. در تهران ما بهتازگی وارد این بحث شدهایم و این در حالی است که حتی بسیاری از کلانشهرها به این موضوع فکر هم نمیکنند. اچ اسای تمام موارد ایمنی و اتفاقاً بیشتر جزئیاتی مثل لولههای آب ساختمان را دربرمیگیرد، چون ممکن است حتی آبی که از لولهها خارج میشود، برای سلامتی مضر باشد.»