درسگفتار «بازخوانی متون فقهیحقوقی در عصر مشروطه» مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو به بررسی ریشههای فقهیحقوقی نهادها و قوانین فعلی با حضور دکتر داود فیرحی عضو هیئت علمی و استاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میپردازد.
از ایشان آثار متعددی به چاپ رسیده است که میتوان به دو کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» و «فقه و سیاست در ایران معاصر؛ فقه سیاسی و فقه مشروطه»، اشاره کرد. همچنین از ایشان مقالات متعددی منتشر شده است که در این میان میتوان از دو مقاله «مبانی فقهی مشروطه خواهی از دیدگاه آخوند خراسانی» و «ایرانشهری و مسالهی ایران» نام برد.
در این درسگفتار که به همت مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو برگزار میشود، حجتالاسلام فیرحی، به متون فقهیحقوقی در عصر مشروطه میپردازد. در این سلسله نشست با مروری بر متون فقهیحقوقی تاریخ جدید «خود» یعنی آغاز دورهی مشروطه، مقدمات پرسش مهم «ریشههای فقهیحقوقی نهادها، قوانین و اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران چیست؟»، پیگرفته میشود. متونی که سازنده عصر جدید و مؤسس حکمرانی مدرن در ایران هستند.
در میان متون مورد اشاره، بعضی از اهمیت بیشتری برخوردارند و بیشترین تأثیر را بر تاریخ جدید ایران داشتهاند، که عبارتند از ۱. «رساله تنبیهالامه و تنزیهالمله» محمدحسین نائینی ۲. «رساله تحریم مشروطه و لوایح» فضلالله نوری ۳. «حقوق اساسی آداب مشروطیت دول» محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) ۴. «حقوق اساسی یا اصول مشروطیت» مصطفی عدل ۵. «قانون اساسی دوره مشروطه» ۶. «مذاکرات مجلس اول دوره مشروطه»، که در دورۀ اول این درسگفتار دو رسالۀ تنبیهالامه و تنزیهالمله و رساله تحریم مشروطه و لوایح، طی ۸ جلسه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این جلسات به خوانش انتقادی متون فقهیحقوقی دورهی مشروطه، برای یافتن نشانی از سرچشمهها و همچنین چشماندازی از تجدد سیاسیمذهبی در ایران، اختصاص خواهد یافت. در گزارش پیشرو خلاصهای از دو جلسه نخست درسگفتار بازخوانی متون فقهیحقوقی در عصر مشروطه ارائه میشود.
موسسه آموزشی پژوهشی روزگار نو به پشتوانۀ دو دهه تلاش پژوهشی و آموزشی، در تلاش است با برگزاری درسگفتارهای مختلف، پیجوییهای علمی اساتید و دانشجویان را پشتیبانی کند. در این دوره با گسترش پلتفرمهای آموزشی آنلاین، فرصتی مغتنم برای مخاطبانی از دیگر شهرها فراهم شده است.
مشروطه دروازه ورود به دنیای جدید
دکتر داود فیرحی عضو هیئت علمی و استاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در جلسۀ اول «بازخوانی متون فقهیحقوقی مشروطه»، در تبیین علت انتخاب دورۀ مشروطه برای این درسگفتار، بیان داشت: مشروطه از نظر تاریخ ایران و تشیع و حکمرانی اهمیت بسزایی دارد. اساسا ما با مشروطه وارد دنیای جدید شدیم و حکمرانی جدید را رد یا قبول کردیم. متون مشروطه آغاز یک انقلاب فکری، سیاسی و مذهبی در جامعۀ ماست.
حکومت امری «برساخته» یا «طبیعی»؟
دو پرسش مهم:
۱. چرا جامعۀ ایران وارد مشروطه شد؟
۲. جامعۀ ایران، مشروطه و دولت جدید را چگونه فهمیده و با آن مواجه شده است؟
جامعۀ ما از حدود ۲۰۰ سال پیش در نگاه به سایر ملتها و در رقابت با آنها متوجه عدم توازن در زندگی درون اجتماع و ناامنی و همچنین عقبماندگی خود شد. سپس متفکران به این نتیجه رسیدند که مشکل اصلی، حکومت است. در ادبیات پیشامشروطه هم این ایده شکل گرفته بود که حکومت امر «برساخته» است و نه «طبیعی».
در جامعۀ ایران با حضور امیرکبیر ابتدا سعی شده بود که بدون دستزدن به شاکلۀ حکومت بهسمت پیشرفتهای اقتصادی بروند، اما بهتدریج برخی روشنفکران و رهبران مذهبی متوجه شدند که بدون اصلاح دولت نمیتوان اقتصاد را اصلاح کرد و همه چیز به حکومت برمیگردد. حکومت باید عادل باشد.
این طرح در نهایت منجر به مشروطه شد. مشروطه میدانست چه نمیخواهد، ولی نمیدانست چه میخواهد!
مشروطه چه چیز را وارد زندگی ما کرد؟
نظام حکمرانی ایران قبل از مشروطه نظامی شرعی-عرفی بود. مجتهد، نمایندۀ شریعت بود و ابزار او اجتهاد. سلطان، نمایندۀ عرف بود با ابزار سلطنت و عزل و نصب ولات. ویژگی این نظام دوگانه، شخصی و شفاهیبودن آن است.
این نظام در قاجار دچار بحران شد؛ زیرا احکام فقهی به اعتبار فقها متعدد و متضاد شده بود و حکما هم هرچه میخواستند انجام میدادند؛ به همین سبب جنبش عدالتخواهی شکل گرفت که عدالت را معول به حکومت عادلانه میدانست. این مسائل در کنار تبلیغات، روشنفکران را به مشروطه رساند. بدین ترتیب در عنصر سوم حوزۀ عمومی وارد نظام حکمرانی شد. این حوزه نه از جنس عرف بود و نه شرع، ولی ضد اینها هم نبود. در این حوزه شهروند پدید میآید، و قانون هم سلطان را محدود میکند و مانع از حضور مجتهدین در حکومت میشود.
بحث بعدی، اختلاف در توضیح امر جدید بود. در این رابطه دو دیدگاه به وجود آمد: یک دیدگاه تازهبودن امر جدید را انکار میکرد و سعی داشت آن را با عرف (احیای ایران قدیم) یا شریعت توضیح بدهد و دیدگاه دیگری که این تازگی را پذیرفته بود.
چند نکته مهم:
ما فرزند مسیر هستیم
دکتر داود فیرحی عضو هیئت علمی و استاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در جلسۀ دوم «بازخوانی متون فقهیحقوقی مشروطه»، با اشاره به دیدگاههای عصر مشروطه، اظهار داشت: ما فرزند مسیر هستیم و تابع مسیری که ساختیم یا برایمان ساختهاند. این مسیر زندگی کنونی ما را تشکیل داده است.
دیدگاههای چهارگانه که مشروطه را توضیح میدهند: عدهای جدیدبودن امر جدید را میپذیرفتند و عدهای نمیپذیرفتند. کسانی که میپذیرفتند گاهی سعی میکردند ذیل فقه و گاهی هم ذیل عرف و ایران باستان توضیح بدهند، اما از کسانی که جدیدبودن را میپذیرفتند برخی آن را با قرارداد و قرائتی نزدیک به قرائت جان لاک توضیح میدادند و برخی هم با منِ عمومی و قرائتی نزدیک به هابز.
اهمیت متنهای مشروطه
مهمترین متن مشروطه متن مرحوم میرزای نائینی است. هیچ متن مهم و دورانسازی نوشته نمیشود مگر اینکه رقیب و موضعی داشته باشد؛ یعنی مسألهای بسیار بنیادی در جامعه مطرح هست که این متنها یا درصدد تأیید آن هستند یا رد آن.
آیینۀ کشف قصههای جدیدی که در جامعه ریشه میدواند، کتابها هستند. در مناقشۀ پذیرش یا رد امر جدید و حوزۀ عمومی، محتوای امر جدید هم کشف میشود. قصد ما از بررسی متون فقهی مشروطه این است که بدانیم امر جدید چگونه در این فرایند خود را ظاهر میکند.
انقلاب مشروطۀ ایران، هم در صورت و هم در محتوا و با قطع نظر از نوع مذهب، بسیار شبیه تجربۀ انگلستان است و مانند آن انقلابی مذهبی است. از درون قرائت دینی حمایتی از آن میشود مانند رسالۀ دوم لاک که بسیار شبیه ادبیات مرحوم میرزای نائینی است و در مقابل آن هم قرائتی مذهبی از رابرت فیلمر داریم که شبیه قرائت مرحوم شیخ فضلالله نوری است.
مجلس به توپ بسته میشود
کتاب تنبیه الأمه در سال ۱۳۲۷ نوشته شده است: زمانی که مجلس به توپ بسته میشود. نویسنده احساس میکند که باید از مشروطه دفاع فقهی بکند. در طرف مقابل هم ادبیات فقهی حاکم است و بدین ترتیب گفتمان مسلط در دورۀ مشروطه علیرغم فعالیت بسیار روشنفکران، گفتمان فقهی است.
با انقلاب مشروطه جامعۀ ایران دو تکه شد و اجماعی برسر مشروطه وجود نداشت. مشروطه نه حامی قدرتمندی داشت و نه مخالفی قوی؛ که اگر این دو قوی میبودند جنگ داخلی رخ میداد. دو طرف، ادبیاتی فقهی داشتند و کتاب مرحوم میرزای نائینی در چنین فضایی تألیف شده است.
کتاب مرحوم میرزای نائینی سه قسمت دارد:
۱. مقدمه که در آن سعی دارد توضیح بدهد حکمرانی چیست و حکمرانی صحیح کدام است
۲. قسمت دوم فهم خودش از مشروطه، مفاهیم، اصول و نهادهای دولت جدید را توضیح میدهد و برای مشروعیت آن استدلال میکند؛
۳. قسمت سوم به زمینهها و عوارض و فواید تحقق مشروطه میپردازد.
نگاه متفاوت به سنت مسلمانان در حکمرانی
مسلمانان بیشتر در حوزۀ حکمرانی در امتداد سنت افلاطونی بودند و به رهبری فیلسوف یا فقیه اعتقاد داشتند. اما مرحوم میرزای نائینی ابتدا با استفاده از ارسطو از سنت افلاطونی رد میشود و بعد از ارسطو هم عبور میکند و وارد تجدد میشود. او در تقسیمبندی انواع حکومتها به زبان ارسطویی صحبت میکند. بحث از حکومت در ارسطو بر دو پایۀ خیر عمومی یا خصوصی و تعداد حاکمان است.
مرحوم نائینی معتقد است، حکومت یا نمایندۀ مصالح عموم است یا به غصب است. بعد میگوید این حکومت یا به فرد است یا به هیئت جمعی. اما اگر حکومت به رضایت و مصالح عموم باشد مشروع است؛ وگرنه مشروع نیست. او آنجا از ارسطو عبور میکند که میگوید، حکومت بهحق یا به عصمت است یا به انتخاب. این حرف مدرنی است که ارسطو هم ندارد.
بدین ترتیب حکومتهای غیرمعصومِ غیرانتخابی اساسا مشروع نیستند. در واقع نائینی معتقد است که حکومتهای غیردموکراتیک حکومتنما هستند؛ یعنی حکومت صحیح تلقی نمیشوند و به تسامح آنها را حکومت مینامیم.
دوره اول درسگفتار بازخوانی متون فقهیحقوقی در عصر مشروطه در مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو از ۲۲ تیر و در ۸ جلسه به صورت آنلاین برگزار شده است و با یاری خدا بناست که این درسگفتار در چند ترم آینده نیز ادامه یابد.