شلاله احمدنژاد؛ چندین سال است که فعالان اجتماعی و آموزشی برای حذف «مشق شب» و «کنکور» به دولت فشار میآورند، اما از سوی دیگر موسسات آزاد آموزشی و صدا و سیما که از آب گل آلود مدارس ناکارآمد ایران، میلیاردها تومان به جیب میزنند و نانِ شب آنها در گرو مشقِ شب دانش آموزان است، با این درخواست مخالفت میکنند و دست به دامن مراجع و... میشوند.
بدیهی است که بین کیفیت آموزش در مدارس و نیاز به تکلیف و تمرین در منزل رابطهی معکوس وجود دارد و حجم زیاد تکلیف منزل نشانگر بیکیفیتی و ناکارآمدی مدارس است. ما نسلی هستیم که انگشتمان از فشار مداد ورم کرده بود و عمده زمان کودکی و نوجوانیمان سر دفاتر مشق و تکلیف مدرسه گذشت حال آن که میتوانست و حق آن بود که آن زمانهای پر از انرژی و شادابی صرف آموزش و پرورش خلاقانه و مهارتهای زندگی شود.
در جهان سوم مدارس و نهادهای دولتیِ دیگر تشکیل میشود و منابع مالی و انرژی هنگفتی برای آنها هزینه میشود، اما نیروهای نامرئی و غیرمستقیم دیگر در جهت ناکارآمدی این نهادهای دولتی برمی آیند تا با تاسیس نهادهای نیمهخصوصی و خصوصی از این ناکارآمدی بهره ببرند.
این سیستمهای پیچ در پیچ غلط و مضحک برای مردم جهان سوم آشناست و این جوامع نه به معنای کمونیستی کلمه از نهادهای کاملا دولتی کارآمد بهره میبرند نه از مزیتهای خصوصی سازی و سیستم سرمایه داری بهرهمند هستند.
دولت در این جوامع به مثابهی مغازهای است که آذوقههای ارزان به مردم میفروشد، اما به علت بی کیفیت بودن این محصولات، مردم به سمت مغازههای خصوصی (که میشود در بعضی موارد این گونه توجیه و استدلال کرد که طی روابط و فرآیندهای پنهان و اصطلاحا باج دهی به دولت، تاسیس شده اند) میروند تا خدمات با کیفیتتر را از آنها ولو با هزینهی بالا دریافت کنند.
دولت در این بازی کثیف از دو سو بهره میبرد، یکی این که وظیفهی خود را نسبت به اعطای موسسات و خدمات دولتی به مردم، انجام شده میبیند و بنابراین از بابت بالا بودن هزینههای خدمات خصوصی نگران نیست چرا که مراجعه به موسسات خصوصی و دریافت خدمات آنها را کاملا وابسته به میل و انتخاب مردم میبیند (حال بماند که در واقع علت مراجعهی مردم به موسسات خصوصی به علت ناکارآمدی خدمات دولتی است و دولت در این باره باید پاسخگو و چاره اندیش باشد) و خودش را از پاسخگویی به اعتراضات مردم در مورد هزینهی بالای خدمات خصوصی مبرا میداند. بهره و سود دیگر دولت هم از طریق زد و بندهای مادیِ پنهان و پیچیده با این موسسات خصوصی است.
غول چندشاخ کنکور هرسال پروارتر از سال قبل میشود و به قتل استعدادها و خلاقیتهای جوانان کشور مشغول است، فجایع و کژیهای متعاقبِ این فرآیند کاملا غلط، دامن جامعه را میگیرد، اما سود آن به جیب تبانی دولت و موسسات آموزشی خصوصی میرود.
در خیابانهای کشوری که حق تقدم عبور با «سلبریتی»ها و «معلمان کنکور» باشد، دو گروهی که هیچ نقش مفیدی در چرخهی تولیدی کشور ندارند و نمادهای وقیح مصرف گرایی نامعقول هستند، نیروهای مفید و کارآمد در پشت چراغ قرمز گیر میافتند!
امسال نیز با توجه به شیوع بیماری کرونا و علیرغم درخواستهای زیاد مبنی بر تعویق کنکور سراسری، موسسات آموزشی آزاد که در صورت تعویق و عدم برگزاری کنکور، درآمدهای خود را از طریق تخمین رتبه، انتخاب رشته و... در خطر میبینند، دولت را برای عدم تعویق کنکور تحت فشار میگذارند و مثل همیشه این سلامت روانی و جسمی دانش آموزان است که مورد بی توجهی قرار میگیرد.
این قشر آنقدر نفوذ و قدرت یافته اند که کسی جرات نمی کند اسم اینها را اعلام کند.