فرارو- شرکتهای هرمی پدیدهای است که از اواخر دهه هفتاد در جامعه ایران رشد پیدا کرد. گلد کوئست، گلدماین، مایسون دایموند و... شرکتهایی بودند که در میان جوانان ایرانی رسوخ میکردنند و با عنوان زیبای بازاریابی شبکهای فعالیت خود را روز به روز گسترش میدادند.
اما زیانهای این سیستم چه بود؟ تا چند سال پیش هنوز فعالیت این شرکت ها غیر قانونی به حساب نمیآمد، اما با تلاش مجلس هفتم به دلیل تبعات اقتصادی این سیستم و خروج گسترده ارز از کشور، فعالیت این شرکتها در مهر 84 غیرقانونی اعلام گردید.
اما "شرکتهای هرمی" با تمام توان خود به کار ادامه دادند و به شدت در میان قشر تحصیل کرده و دانشگاهی نفوذ پیدا کردند تا جایی که بسیاری از دانشجویان تجربه حضور در این فعالیتها را دارا هستند.
با گذشت بیش از یک دهه فعالیت مستمر این شرکتها هنوز به طور دقیق تبعات اقتصادی و اجتماعی آن مشخص نشده است، اما به روشنی میتوان در لابه لای روایتهای کسانی که در این ساختار حضور پیدا کردهاند تبعات آن را یافت.
یکی از نتایجی که از این سیستم برداشت میشود به وجود امید کاذب، استحاله فرهنگی و اجتماعی، از بین رفتن فرهنگ کار و تلاش و تولید و... است. در روزهای اخیر بارها شنیدهایم که فلان یا بهمان شبکه هرمی نابود شد که آخرین آن متعلق به شبکه هرمی سایپا است که روز گذشته خبر آن منتشر شد.
یکی از کاربران "فرارو" روایتی خواندنی از حضور در جلسات "گلد کوئست" برای ما ارسال کردهاست که با توجه به مسئل مطرح شده در آن بخشی از زوایای تاریکی اینگونه فعالیتها مشخص میشود، روایت این کاربر محترم بدین شرح است:
من کارمندی ساده از شهر قم هستم. مدتي قبل یکی از از نزدیکان سراسیمه با من تماس گرفت و از من تقاضای مبلغی وجه نقد نمود. او به صورتی مضطرب و پریشان اظهار داشت:... فلانی مشکلی برایم پیش آمده و تا فردا ظهر می بایست ۴ میلیون در حسابم باشد... از آنجا که چنین اظهاری میکرد و متوجه شدم شاید مشکلی دارد، تا ظهر فردایش حسابهای پس اندازم را خالی کردم و به شماره حسابی که داده بود پول را واریز کردم.
چند روزی از این ماجرا گذشت. دوباره همان آشنا تماس گرفت و از من خواست تا دو-سه روز وقتم را به او اختصاص داده و به تهران بروم. هر چه از او خواستم تا جزییات بیشتری بگوید طفره میرفت و در نهایت گفت: صحبت مرگ و زندگی است.
گوشی را قطع کردم و من آن شب را تا به صبح نخوابیدم و مدام فکرهای ناجوری را در ذهنم مرور میکردم. با ناچاری تمام، صبح به سمت آدرسی که برایم اس ام اس کرده بود رهسپار شدم. برای آن سه روز هم به سختی توانستنم از محل کارم مرخصی بگیرم.
در طول مسیر مدام افکار نگران کنندهای در ذهن داشتم. از ایستگاه مترو ترمینال جنوب به مصلی تهران و از آنجا به میدان صنعت، میدان کاج یا سرو، سعادت آباد کوی فراز یا فرزان و ... طی مسیر داشتم تا با آشنایمان ملاقات کردم.
پس از کمی صحبت دیدم کاملا عادی به نظر میرسد و اصلا آن فکرهایی که می کردم نبود. در طول مسیری که با هم میرفتیم، چند بار با تلفن همراهش صحبت کرد که من کاملا متوجه نشدم با کی و در باره چی... اما مشکوک بود. بعد از مقداری پیاده روی به مجتمعی رسیدیم که خب بین مجتمعهای دیگر گم بود. باز هم با تلفن همراهش هماهنگی کرد تا بالاخره در یکی از طبقهها و جلوی یکی از واحد ها قرار گرفتیم و داخل شدیم.
آپارتمانی ۷۰ ، ۸۰ متری که ظاهرا خلوت بود. در وسط حال مبلمانی مندرس قرار داشت و دو نفر به استقبالمان آمدند. پس از کمی صحبت کردن از مسائل جامعه و این که فرصت های شغلی متنوع اما کم در آمد در محیط همه ما وجود دارد، صحبت از آرزوهایی کردند که به قول خودشان برای آنها هدف بود. باز هم برایم فضا مشکوک بود البته من برایشان صحبت کردم و در مواردی به تاییدشان چیز هایی گفتم.
پس از مدتی که به همین منوال گذشت، رفت و آمدهای مشکوک ادامه پیدا کرد و بعد من را به اتاقی دیگر "اتاق جلسات" راهنمایی کردند. در آن اتاق به همراه دوستم و دو نفر دیگر که یکی از انها مجری جلسه بود، بحث را ادامه دادیم. تازه فهمیدم جلسه پرزنت و تشریح نوع کار است.
ادعا میکردند که این نوع فعالیتplan متفاوتی دارد و ۱۰۰% متفاوت با سیستم های دیگر است. ادعا میکردند، تنها شباهت این سیستم یا شرکتهای هرمی شکل آن است که البته برای آنهم توجیح میآوردند. در مدتی که انجا بودم فهميدم که اين شرکت از وابستگان به گلدکوئست (کوئست اينترنشنال ) است. در این سیستم که "کوئست وکیشن" نام داشت باید با خریدی که میکریدم وارد مجموعه شده و عضو گیری مینمودیم.
پس از آن جلسه که به مدت ۲ ساعت طول کشیده بود از من خواستند حالا آزادی که تحقیقاتت راشروع کنی، ما هیچ تبلیغی نمیکنیم و فقط شما خودت میتوانی کسب اطلاعات کنی ما همه شبهات شما را پاسخ می دهیم.
در بحثها و جلساتی که گروه داشتند مرتب ادعا میکردند: "کار ما قانوني است، چرا که تا به حال هیچی گیری به ما ندادند و اگر هم خواستید زنگ بزنید ۱۱۰ بیاید اینجا و یا برویم دیوان عالی کشور و مجلس و یا هر کجای دیگر...حتی ادعا کردند که در فاطمی دفتری داشتند و چون شرکت زیر بار مالیات ۱۲ در صدی دولت نرفت لذا تعطیل شد."
"دولت همکار ماست چرا که معاون فلان وزیر در فلان آفیس کار میکند و یا پسر فلان سردار در همین آفیس هاست و ... (کار ما سود ده است ) (کار با همگام با فناوري روز است.) (هيچ قانوني نمي تواند جلوي مارا بگيرد چرا که ما در حال فعالیتی پنج ساله در سعادت آباد هستیم و کوچکتریم منع قانونی نداشتیم) (در بين ما از معاونين وزير گرفته تا نيروهاي اطلاعات انتظامي قضات و ... هم حضور دارند)"
"حتي روحانيون و علما نيز در بعضي دفاتر ما هستند – من به آفیس ایشان رفتم در بزرگراه دادمان کوچه گلهای شمالی ..یا یه همچین اسمی (ما توسط سازمان تجارت جهاني حمايت ميشويم) (شما زنگ بزن پليس بيايد دفتر ما! اصلا با ما کاري ندارد) این مطالب بارها و بارها در آن سه روزی که آنجا بودم توسط افراد مختلف گروه به من گفته شد! "
به ادعاي خودشان اين شرکت توسط آقاي ... اداره مي شود و در حال حاضر در شهر مشهد بزرگترین یتیم خانه خاورمیانه را اداره میکند. همچنين ادعا مي کردند از آرياشهر و آزادي تا شهرک غرب و سعادت آباد و پونک و فرحزاد ۱۰۰۰ ها دفتر ( آفيس ) اجارهاي دارند.
روز دوم حضورم، آفیس گردی داشتیم. به چند دفتر رفتم که ۳ تا در همان سعادت آباد بود! يکي شهرک پاسارگاد و يکي هم نزدیک پارک خوارزم و دیگری هم نزدیک مجتمع سپهر.
اين افراد ادعا ميکردند که ۵ سال است که فعالند و بدون مشکل کار ميکنند و چون بانوان را از چرخه کارشان حذف کردهاند عملا دولت و قانون با آنها کاري ندارد. همچنین میگفتند: اینجا آفیس های زیادی هست و شما با مراجعه به هر مشاور املاک در این منطقه و با درخواست اجاره آفیس متوجه این امر میشوید.
در ضمن هر آفیس متشکل بود از قشرهای مختلفی از جامعه البته ادعا می کردند. مثلا آفیسی بود که اکثر انها از کارکنان بنیاد شهید بودند و یا فرهنگی و نظامی و ... .
از سودهاي کلان ميگفتند! از اینکه دو هفته اول ۵۰۰ دلار و با ورود هر زیر شاخه ۱۰۰۰ دلار و هر تعادلی هم ۵۰۰ دلار گیرمان میآید ...!!!؟ از افراد خيري مي گفتند که به سقف در آمد رسيده اند ولي باز فقط به خاطر خيرخواهي در شبکه ماندهاند و به ديگران کمک ميکنند!
و به قول خودشان در این سیستم حس دگرخواهی حاکم است و بالا سریها همه جوره حمایتمان میکنند.(فقط در مورد مساله مالی باید بگویم که در این سیستم رابطه مالی ممنوع است و به ادعای آفیسرمان این کار باعث میشود انگیزه حضور نداشته باشیم و این خود آخر حمایت است!!)
در گروهی که دعوت شده بودم شخصي ادعا ميکرد رییس فلان شعبه بانک ملت است. دو نفر هم بودند که از موسسه قرض الحسنه مهر آنجا بودند. و با ادعای اینکه این سیستم متفاوت با همه قبلیهاست و سود تضمین شدهای دارد، کارشان را رها کرده و روي اين کار سرمايه گذاري کردهاند.
شخص ديگري بود که ادعا ميکرد ۱۵ سال در بنیاد شهید کار ميکرده و حقوقش به ۱ ميليون و هفت صد تومان رسيده بود ولي ظرف ۸ ماه در اين شرکت به سقف ۶۰ ميليون در ماه حقوقش رسيده و توانسته آرزوهای یک عمر همسرش را در عرض کمتر از یک سال برآورده کند.
از بازاری های قم هم میشناختم، کسانی که در آنجا مشغول به کار شده بودند.
از جمله مواردی که خیلی مانور میدهند و به نظر من باعث جذب خیلیها در آن جا شده ادعای بعضی از بچههای قدیمیتر گروه است که ادعا میکرنند تمام کارهاي زشت و ناپسند قبلیشان را کنار گذاشتهاند چون اينکار انسان ساز و اخلاقی است.
در یکی از آفیسها با شخصی آشنا شدم که به ادعای همه از جایی آمده که در نقشه ایران وجود ندارد...از نواحی بوکان؛ ادعا میکرد به عشق کار ۴ ماه است زن و بچههایش را ندیده و تمام وقتش را روی این کار گذاشته است.
در نهایت فهمیدم کارشان به اين صورت است که تا فرد دعوت شده را قانع نکردند و هنوز بر سوالها و شبهات خود پافشاري بکند آنقدر سخنراني ميکنند و از ضعف دولت و ناجا و ساير دستگاهها و بيان يکسري مسائل غير مرتبط حرف ميزنند که فرد قانع شود.
البته قانع که چه عرض کنم یک جور شستشوی مغزی، چرا که حق اینست غیر از آن سه روز فرصت تحقیق به آدم بدهند ولی اصرار دارند که در همان سه روز یا بیشتر و در همان مجموعه و زیر نظر بالا سریهای مشکلات برطرف شود چرا که ادعا میکردند بیرون از اینجا "موج منفی" وجود دارد و بیرونیهای نمیدانند.
تا جايي که من هم در این آفیسها ديدم و خيلي مشکوک بود خانهها تقريبا خالي بود و به غير از چند صندلي يک دستگاه کامپيوتر و و لوازم جزیی آشپزخانه چيز ديگري نبود! براي هر رفت و آمدي هم چندين بار با همراه همديگر تماس ميگرفتند ! تقريبا اصلا با تلفن ثابت کسي کاري نداشت.
استفاده از نشریات رادیو و تلوزیون ممنوع است چرا که این موارد "حاشیه" قلمداد میشوند و مانع از کار! در نهایت و روز آخر جلسه "فالوی مالی" برگزار میکنند. در این جلسه لیستی از تمام اموال و داراییهای شخص دعوت شده تهیه می کنند و بعد لیستی از دوستان و آشنایانی که می توانند کمک مالی کنند.
بعد یک به یک و در حضور بالاسریها باید با همراه خود تماس گرفته و خیلی کوتاه تقاضای فلان مبلغ درخواستی را از اسامی لیست داشت. با این کار و به ادعای بالا سریهای فرد، میتواند دوستهای حقیقی را از دوستهای غیر حقیقی بازشناسد. کسانی که کمک مالی داشته باشند این سعادت( به قول خودشان) نصیبشان می شود که از ناحیه شما جزو افرادی باشند که دعوت شوند.
پس از این جلسات و روز چهارم به بهانه جور کردن پول(هفت میلیون) برای خرید و عضویت در گروه به قم بازگشتم و تحقیقات وسیعی داشتم. اما بعضی از افراد با شنیدن نام این گونه فعالیتها و بدون دانستن اسم و رسم، باطل میدانستند و تقبیح میکردند.
به نظر من این گونه جواب دادنها مناسب نیست مثل اینکه از اهل علم بپرسی چرا نماز بخوانیم، بگویند: نخوانی میروی جهنم!!! من عاجزانه میخواهم روشن جواب دهید. در حال حاضر عزیزترین دوستم در دام این شبکه شبه هرمی افتاده و راه بازگشتی ندارد مگر عضو جدید معرفی کند و این خیلی بد است!!!
من عاجزانه از مسئولیم میخواهم.
من عاجزانه از مسئولین قضایی میخواهم.
من عاجزانه از ناجا میخواهم.
من عاجزانه از هر دلسوخته این مملکت میخواهم.
اگر اينکارها غیر قانوني است چرا اينهمه مسئولین و دولت لفتش میدهند و چرا ۵ سال است فعالیت میکنند و با ادعای عدم توانایی مسئولین، هیچ حرکتی حتی برخورد با آفیسرهای پر ادعا، نمیشود؟؟
با اینکه اينهمه به ما اصرار ميشد تا به طور کامل وارد کار نشدهایم به دوستان و خانواده خود چیزی نگوییم، ولی این ادعای مافیایی و گول زننده بهانهایی برای برخورد از ناحیه داعیه داران اصلاحات و یا اصول گرایان نمی شود ؟!
چرا با وجود ادعایشان که دولت کاری با ما ندارد، هیچ منعی صورت نمیگیرد. ملاک دولت و مسئولین چیست؟ چرا با اینکه مسئولین در رادیو و تلوزیون می گویند: حضور در چنین فعالیت هایی جرم است، ولی برخوردی با عضو گیری و فعالیت های شبانه روزی این آفیسها که کم هم نیستند، نمیشود.
چرا آزادانه جلساتی که به ادعای خودشان "بمب انرژی" است و هر هفته در مرکز پایتخت این مملکت با حضور سخنرانان و مهمانان متعدد برگزار میشود، و عده بسیاری هم با حضور در این جلسات فریب این افراد را می خورند ...ولی باز هم برخوردی نمی شود؟؟
من در آن سه روزی که تهران بودم در این جلسه شرکت کردم...جلسهایی با حضور ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر در تالار تفاهم خیابان کبکانیان و با سخنرانی گرم و مهیج "..." که در طول صحبت هایش مدام از" نتورک" سخن میگفت و میگفت و مثال میزد، بعضا دین و خدا را هم داخل در بحث میکرد و مردم را با انگیزههای الهی به این بحث پیوند میداد!!
کجایند مسئولینی که با خروج ارز مخالفند، ولی خبری از برگزاری اینگونه جلسات ندارند و یا خود را به تغافل میزنند و روز به روز اموال مردم مغفول به خارج از ایران فرستاده می شود؟؟ چرا جلوی افرادی که به ادعای خودشان از حوزه علمیه هستند و در این آفیسها برای مردم شرعی بودن کار را تشریح میکنند گرفته نمیشود؟؟
چرا جلوی افرادی که سالها در این مجموعه فعالیت کردهاند و در حال حاضر دستی در امور خیریه دارند و راست راست در پایتخت قدم میزنند گرفته نمی شود و بعضا در برخوردها مردم مغفول و بیچاره بازداشت میشوند؟؟...
در آخر این نوشتار باید بگویم من هم دقيقا نميدانم اين موضوع مرتبط با کدام ارگان است!؟ من عاجزانه از رسانهها و سایتهای خبری تحلیلی میخواهم پیگیری کنند.
آیا در مقابل چنین افراد سودجو و باندهای مافیایی وظیفه ای نداریم؟ اگر ادعاهای این افراد در مورد وسعت کارشان درست باشد در همین تهران بیش از ۵۰ هزار نفر عضو و مغفول فقط همین شرکت هستند! آیا اینها ارزش تهیه گزارش مقاله و خبر رسانی ندارند؟
من عاجزانه از سایت شما می خواهم که در این زمینه گزارشی تحلیلی و مناسب ارائه فرمایید. میدانم که اطلاع رسانی در این زمینه شده اما فعالیت های این گونه شبکههای شبه هرمی بیشتر است و روز به روز ورودی هایشان افزایش می یابد.
اخیرا از رادیو تلوزیون شنیدم فلان گروه هرمی بسته شده و سردمداران آن دستگیر شدند. اما اینها که ادعا میکنند دولت کاری با آن ها ندارد، چه؟ لطفا اسم ببرید.
اسم این شرکت ها را که به ادعای رسانهها ارز خارج میکنند، نام ببرید. از همین گرو ههای چند هزار نفری فعال در سعادت آباد ... عاجزانه میخواهم که بررسی کرده و ذکر نام شرکت را داشته باشید.
امیدوارم جواب مناسبی به این خواسته من ایرانی بدهید، و مسائلی چون نزدیکی اتنخابات و جنایات اسراییل در غزه و ... مانعی برای تلاش شما عزیزان نباشد.