فرارو- شیوع سریع و فراگیر ویروس جدید کرونا در اکثر کشورهای جهان بار دیگر بحث و جدل درباره ایده جهانی شدن را زنده کرد. مخالفان این ایده معتقدند که روند جهانی شدن به شیوع گسترده کرونا در جهان کمک کرده و لذا بازگشت به واحدهای ملی دارای حاکمیت ضروری است. از سوی دیگر، موافقان این ایده از فقدان همکاری و اتحاد بین المللی برای مقابله با کرونا گلایه میکنند.
به گزارش فرارو، اگر چه مفهوم دهکده جهانی بیشتر ناظر به افزایش ارتباطات میان قارههای جهان است، اما در بطن خود، به ایده جهانی شدن (Globalism) نیز اشاره دارد. ایدهای که همزمان با شیوع ویروس کرونا، که حالا دیگر از کنترل خارج شده و بیش از ۱۲۰ کشور جهان را به خود مشغول کرده، مجادله درباره آن داغ شده است. این مجادله به روزهای آغازین روی کار آمدن دونالد ترامپ بازمیگردد. وقتی که ترامپ با برنامه «اول آمریکا» روی کار آمد، صاحبنظران از افول گلوبالیسم و صعود ناسیونالیسم خبر دادند. نانسیونالیستها و راستگرایان درباره نقاط ضعف جهانی شدن قلمفرسایی کردند و خواستار رویگردانی از نهادهای بین المللی و تقویت نهادهای ملی شدند.
در آمریکا، ایده گلوبالیسم به معنای سواری دادن آمریکا به نهادهای بین المللی و کشورهای خارجی تعبیر شد. در نتیجه، به موازات احداث دیوار مرزی که به نماد انزواطلبی کاخ سفید تبدیل شد، روند خروج آمریکا از برخی نهادها و توافقات بین المللی شروع شد.
مرزهای باز و چالشهای آن
یکی از جنبههای مهم جهانی شدن، شرکتها و کارخانهها در کشورهای گوناگون هستند که توسط زنجیره تامین جهانی به هم متصل میشوند. مواد خام یا قطعات محصولات نهایی این شرکتها در کشورهای گوناگون تولید میشوند. به همین دلیل، وقتی کشوری دچار اختلال شود (مانند هرج و مرجی که کرونا در برخی کشورها ایجاد کرده)، شرکتها در تولید محصولات خود دچار مشکل میشوند.
مدتها قبل از اینکه ویروس جدید کرونا (معروف به کووید-۱۹) در جهان شیوع پیدا کند، دونالد ترامپ از شرکتهایی بین المللی درخواست کرده بود که چین را ترک کنند و به آمریکا بروند. این درخواست بیشتر جنبههای ناسیونالیستی و اقتصادی داشت، اما الآن بسیاری از شرکتها دنبال تامین کنندههای جایگزین در کشورهایی هستند که به هنگام بروز اختلال، آسیب پذیری کمتری داشته باشند.
در سال ۲۰۱۴، ایان گولدین، استاد جهانی شدن و توسعه در دانشگاه آکسفورد، در کتابی تحت عنوان «نقص پروانه؛ جهانی شدن چگونه ریسکهای سیستماتیک ایجاد میکند و درباره آن چه باید کرد» پیش بینی کرد که به خاطر یک پاندمی از جهانی سازی انتقاد شود. وی به روزنامه نیویورک تایمز گفت: «این (ویروس کرونا) همه نگرانیها درباره مرزهای باز را تقویت میکند.»
وی افزود: «در آمریکای شمالی و اروپا، نوعی بازنگری و یک مطالبه برای تعامل گزینشیتر وجود دارد.»
طبق تخمین گولدین، ویروس کرونا فقط جدیدترین نیرویی است که نقایص جهانی شدن را برملا کرد. جهانی شدن نوعی از ارتباطات ایجاد کرده که جوامع را در معرض طیفی از تهدیدات قوی قرار داده است. از بحران مالی سال ۲۰۰۸ تا تغییرات آب و هوایی، مردم عادی به این جمع بندی رسیده اند که نمیتوان به مقامات در تامین امنیت اعتماد کرد. امری که فرصتی در اختیار سیاستمداران قرار داد تا برای مشکلات به حق، راه حلهای ساده انگارانه مانند حمایت گرایی تجاری و ایجاد مرزهای زرهی پیشنهاد کنند. گولدین میگوید: «فکر نمیکنم دیواری وجود داشته باشد که برای بیرون نگه داشتن پاندمی، یا تغییرات آب و هوایی ... به اندازه کافی بلند باشد.»
مخالفان جهانی شدن، شیوع کرونا را فرصتی برای اعلان مرگ گلوبالیسم میبینند و در واقع شیوع بیماری را نتیجه جهانی شدن میدانند. برخی نیز خود کرونا را «گلوبالیست» میدانند.
ناسیونالیسم بعد از روی کار آمدن ترامپ جان تازه ای گرفت.
ناسیونالیسم بدتر از گلوبالیسم؟
اما از سوی دیگر، برخی ضمن اقرار به نقاط ضعف گلوبالیسم، معتقدند که ناسیونالیسم بهتر از گلوبالیسم نیست. از دیدگاه این افراد، اگر در آمریکا فردی غیر از ترامپ، مثلا از حزب دمکرات، سر کار بود، با سایر رهبران جهان تماس میگرفت و ائتلافی علیه کرونا ایجاد میکرد، اما ناسیونالیسم و تمرکز ترامپ بر امور داخلی مانع رهبری جهانی آمریکا در مواجهه با کرونا شد.
شیوع کرونا در جهان، باعث خسارتهای سنگین اقتصادی در بسیاری از کشورها شد. برخی ناظران میگویند دلیل این خسارت ها، فقدان اعتماد به رهبری جهانی است. کوین رود، نخست وزیر سابق استرالیا، هفته گذشته هشدار داد: «در سرتاسر جهان یک بحران ملموس اعتماد وجود دارد. بحرانی که تاحدودی به دلیل فقدان اعتماد به رهبری ملی و جهانی ایجاد شد. این امر در وحشت عمومی و نوسان شدید بازارهای مالی تجلی یافت.»
رودی مانند باراک اوباما به ارودگاه لیبرال و گلوبالیست متعلق بود. اما دقیقا مانند اوباما بعد از اینکه از قدرت بیرون رفت، میراث او هم کنار گذاشته شد.
کوین کارمیکائیل، پژوهشگر ارشد «مرکز نوآوری حکمرانی بین المللی»، طی یادداشتی در وبگاه ان بی سی نیوز، با مقایسه رودی و سایر گلوبالیستها با حاکمان ناسیونالیست فعلی، تصریح کرد که ناسیونالیسم از گلوبالیسم هم بدتر است. به نوشته این کارشناس، رودی، اوباما و سایر گلوبالیستهای قبل از ترامپ، به وضوح از آنچه در کشورهایشان در جریان بود، اطلاع نداشتند، اما حداقل توانستند برای یک رکود جهانی راه حلی پیدا کنند. آنها با سران سایر کشورها دیدار و تعهداتی را مطرح و سپس این تعهدات را اجرا کردند. این رهبران موفق شدند، چون برای همراهی با یکدیگر تلاش کردند.
اما در مقابل، به گفته کارمیکائیل، قدرتهای امروز بیشتر درگیر رقابت هستند تا تلاش برای همراهی با یگدیگر. به نوشته این کارشناس، در چهار سال گذشته، رهبر جهان آزاد، متحدانی همچون کانادا، مکزیک، ژاپن و اتحادیه اروپا را با تعرفههای واردات یا تهدید به اعمال تعرفه ها، آزار داد. ترامپ حتی ایده خروج از ناتو را هم مطرح کرد که شامل اروپا و کانادا میشود. او همچنین از توافق آب و هوایی پاریس خارج شد. کشورهای غربی، اخیرا بیشتر از آنکه به فکر اصلاح اقتصاد جهانی باشند برای نابود کردن آن گام برداشته اند.
مقایسه نحوه حل و فصل بحران مالی سال ۲۰۰۸ با ویروس کرونا میتواند عملکرد گلوبالیستها و ناسیونالیستها در مواجهه با بحرانهای جهانی را نشان دهد. به گفته کارمیکائیل، گروه ۲۰ برای حل بحران مالی سال ۲۰۰۸ دو نشست سران برگزار کرد که در آن ها، بسته پنج تریلیون دلاری کمک اقتصادی تهیه شد. امری که یکی از دستاوردهای گلوبالیستها به شمار میرود. هر چند که خود بحران، نقطه سیاهی در کارنامه گلوبالیسم بود.
اما حالا در بحبوحه بحران کرونا، کشورهای گروه ۲۰ به جان هم افتاده اند. عربستان علیه روسیه جنگ بهای نفت به راه انداخته است. روسیه نیز از کاهش بهای نفت برای حذف سایر رقبای نفتی استفاده میکند. در این میان، کانادا، برزیل و مکزیک قربانی شده اند. از این رو، به گفته کارمیکائیل، حتی اگر رهبران جهانی برای حل بحران کرونا نشست سران برگزار کنند، توانایی آنها برای مهار بحران محدود خواهد بود. کارمیکائیل نوشت: «رکود بزرگ، ضعف گلوبالیسم را برملا کرد. یک ویروس مرموز که ریشه در چین دارد و در حال انتشار در جهان است، ثابت کرد که ناسیونالیسم بهتر نیست و احتمالا بدتر هم باشد.»