
«هر که اعتراض کرده و به خیابان آمده اخلالگر است. یعنی ایران این تعداد اخلالگر دارد که راههای کشور را هم بند آوردهاند؟ دهها استان و شهرستان معترض شدهاند... آیا میتوان گفت: هرکس راهبندان کرده، اخلالگر است؟».
مسئله «بنزین» کماکان روی بورس است و از سیاسیون گرفته تا اقتصاددانان و تحلیلگران اجتماعی از تبعاتی که ناشی از این شوک برای مردم بود، میگویند.
بسیاری معتقدند اشتباهی رخ داده و باید از این تصمیم برگشت تا بتوان از تبعات احتمالی این تصمیم جلوگیری کرد.
غلامعلی رجایی، مشاور مرحوم هاشمیرفسنجانی در گفتگو با «شرق» دقیقا روی همین مسئله دست میگذارد.
او به نقل از امام خمینی (ره) میگوید: «امام خمینی (ره) همواره تأکید داشت اشتباهات خود را بپذیریم. اگر به این نتیجه برسیم که کار اشتباهی کردهایم، خب برگردیم. برخی مقولهها مثل بنزین و حملونقل و نان برای مردم مشکل ایجاد میکند. قبل از این تصمیم باید به اقتصاددانان مراجعه میکردند. به عقیده من، باید دستور توقف داده شود که آبی روی آتش باشد».
او تأکید دارد: «هرچند این موضوع به تأیید سران سه قوه رسیده است، اما دولت نباید مثل پدر خانوادهای باشد که وقتی درآمد ندارد، دست در جیب اعضای خانواده خود کند. دولت باید درآمدسازی برای خود از طریق معقول داشته باشد».
او معتقد است نمیتوان مدعی شد: «هر که اعتراض کرده و به خیابان آمده اخلالگر است. یعنی ایران این تعداد اخلالگر دارد که راههای کشور را هم بند آوردهاند؟ دهها استان و شهرستان معترض شدهاند... آیا میتوان گفت: هرکس راهبندان کرده، اخلالگر است؟».
از منظر سیاسی، اقدام دولت در راستای اجرای یکباره اصلاح قیمت بنزین و افزایش آن را چگونه تحلیل میکنید؟
نکته اول، این است که مقوله بنزین در مقوله امنیت و خطیربودن، حکم نان را دارد و شمول آن به همه ارکان زندگی مردم برمیگردد و به همین دلیل قشر خاصی را دربر نمیگیرد. افرادی را که اکنون با ماشین و موتور کار میکنند و از اقشار ضعیف جامعه هستند هم دربر میگیرد. در حال حاضر، با راهاندازی تاکسیهای اینترنتی، بسیاری معاششان از این طریق تأمین میشود و آنها هم فارغ از سهمیهای که به آنها تعلق میگیرد، متضرر میشوند. نکته دوم، «باید»ی است که مطرح میکنند. «باید» چیزی را تعیین نمیکند. مرحوم حبیبی، معاون اول دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی میگفت: اجازه نمیدهیم گوشت از ۴۰۰ تومان گرانتر شود. آن زمان که با خنده به خانواده گفتم انگار گوشت از این «باید» تأثیر میپذیرد. گوشت آن زمان از ۲۰۰ تومان به ۴۰۰ تومان رسیده بود. مسئولان باید بدانند که «باید بشود» و «نباید بشود» چیزی را تعیین نمیکند. نکته سوم، گفته میشود چندسالی است که نرخ بنزین تغییر نکرده است. آیا نمیتوانستند سالی صد تومان به نرخ بنزین اضافه کنند نه اینکه نرخ بنزین یکباره سه هزار تومان شود؟ هرچند این تصمیم را سران سه قوه گرفتهاند، اما به نظر دولت حسن روحانی هم مشابهتهایی با دولت محمود احمدینژاد دارد. آن زمان احمدینژاد، پنج جلسه با اقتصاددانان گذاشته بود و اقتصاددانان میگفتند در جلسه پنجم تازه پذیرفته بود اقتصاد هم علم است! اکنون هم دولت بهعنوان مجری، باید راهحل را از اقتصاددانان میگرفت. چه کسی گفته نرخ بنزین پنج سال تغییر نکند و یکباره تا این میزان افزایش یابد؟ الان فکر میکنند با نرخ سه هزار تومان قاچاق کنترل میشود؟ در حدی که مطلع هستم این نرخ هم به نفع قاچاقچیان سوخت است.
بنابراین مشکل قاچاق حل نمیشود و مشکلات آن به دهکهای پایینی که مسافرکش هستند و به مردم عادی منتقل میشود. نکته چهارم؛ با این کار عدالت رعایت نشده است. بعضی از شهرهای ایران به اندازه یک محله تهران هم وسعت ندارد. چه معنایی دارد که فرضا سهمیه ۶۰ لیتر برای همه آنها یکسان باشد؟ نکته پنجم، این توقع از آقای روحانی نبود که با شور و حرارت بگوید که دونرخیبودن ارز، فسادآور است و دوباره با فاصله چهارساله، به دونرخیبودن بنزین تن بدهد! اگر آن حرف کارشناسی بود، کاری که اکنون کردهاند، چیست؟ اگر غیرکارشناسی حرف زده بود، چرا باید یک مقام ارشد کشور حرف غیرکارشناسی بزند که حالا مورد طعنه قرار بگیرد؟ این امر نشان میدهد که دولت متأسفانه از نظرات کارشناسان استفاده نمیکند. دولت باید پاسخ دهد که کدام حرفش درست بوده است.
در هر حال این تصمیم سه قوه با نقد عمومی همراه بود و مردم نسبت به آن موضع گرفتهاند. به نظر شما این نقد حق مردم است؟
در مورد اعتراض مردمی باید به یک نکته توجه کرد. ایران که مثل کشورهای دیگر، مکان خاصی برای اعتراض ندارد. اکنون در فرانسه جلیقهزردها حدود یک سالی است که دست به اعتراض زدهاند و مدام هم رسانه ملی از آنها گزارش پخش میکند. در این یک سال دوهزارو ۵۰۰ نفر از مردم و هزارو ۸۰۰ نفر نیروی پلیس مجروح شدهاند و ۲۵ نفر نیز به خاطر گلولههای پلاستیکی نابینا شدهاند، اما حتی یک نفر هم کشته نشده است. اما در ایران در چند روز اعتراض، چندین نفر کشته شدهاند. اگر کسی اشتباهی میکند، باید راهحلهای دیگری داشته باشند که به کشتن مردم منجر نشود. دولت باید جایی را برای اعتراض مشخص کند تا مردم حرفشان را بزنند. اینکه بگوییم هر کس اعتراض کرده و به خیابان آمده اخلالگر است که درست نیست. یعنی ایران این تعداد اخلالگر دارد که راههای کشور را هم بند آوردهاند؟ دهها استان و شهرستان معترض شدهاند. حمله به بانکها و اماکن عمومی یا غارت فروشگاهها را بههیچ عنوان تأیید نمیکنم، اما میتوان گفت: هرکس راهبندان کرده، اخلالگر است؟ فضای مجازی واقعیتی از جامعه را به دولتمردان نشان داد که آن را نمیشناختند. مجلس نسبت به این تصمیم موضع گرفته بود و مشخص است که در جریان امور نبود. اگر مجلس در جریان بود میتوانست زمینهسازی کند. معاون رسانهای وزارت ارشاد باید رسانهها را در جریان میگذاشت تا آنها زمینهسازی این افزایش نرخ بنزین را داشته باشند و مردم را توجیه میکردند. یک آدم کوچهوبازاری هم شوکه شده چه برسد به مجلس! باید این موضوع در مجلس مطرح میشد، موافق و مخالف حرف میزدند و مردم اندکاندک فضا را ارزیابی میکردند، نه اینکه شب میلاد پیامبر، کاری کنند که مردم بگویند عیدی خوبی به ما دادند! این واقعیت است که مردم مثل سابق اطاعتپذیری ندارند و حق اعتراض را دیدهاند و طبیعی است که اعتراض را حق خود بدانند. هرچند این موضوع به تأیید سران سهقوه رسیده است، اما دولت نباید مثل پدر خانوادهای باشد که وقتی درآمد ندارد، دست در جیب اعضای خانواده خود کند. دولت باید درآمدسازی برای خود از طریق معقول داشته باشد.
راهحل معقول برای درآمدزایی دولت را چه میدانید؟
دولت باید از منابع مردم حفاظت کند. درحالحاضر درصد قابلتوجهی از پزشکان و وکلا، مالیات نمیدهند. اکنون چندهزار شرکت ثبتی رسمی داریم که در خانهها کار میکنند و دولت از آنها بیخبر است و از آنها مالیات نمیگیرد؟ دولت باید آنها را شناسایی کند نه اینکه از جیب یک عده مردم، پول بردارد و در جیب یک عده دیگر مردم بگذارد؟ این اقدامات نشان میدهد که دولت در درآمدزایی ناتوان است. اینکه میگویند این پول را به جیب مردم برمیگردانند، مژده خوبی است، اما در کشورهای پیشرفته، از هر بخشی به علتی مالیات دریافت میکنند و آن را در اختیار افراد نیازمند قرار میدهند. دولت بهجای آنکه فرارهای مالیاتی را حل کند، مستقیم دست در جیب مردم میکند. مشخص است که مردم میگویند به شما این نمایندگی را نمیدهیم که چنین تصمیمی برای ما بگیرید. آنهم درباره بنزین که شمولیت آن در اقتصاد ایران قابلتوجه است. میگویند برخی پنج خودرو دارند، اما نگاهی به جامعه بیندازید، چه تعداد مردم در این شرایط قرار دارند؟ دهک خاصی است که در این شرایط هستند و برایشان فرقی نمیکند که بنزین چه قیمتی باشد.
اعلام کردهاند که هر نوع افزایش قیمت در هر بخشی ممنوع است و با آن برخورد میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
به عقیده من قوه قضائیه باید با تعزیرات هماهنگ کند و بهطورجدی و قاطع و ضربتی عمل کرده و اکنون که زمزمه افزایش قیمتها آغاز شده، با آن مقابله کند. اینجا باید از دولت حمایت کنم که دولت تنها یک سهم داشته و سران قوه تصمیم گرفتهاند، بنابراین آنها باید در این زمینه همکاری کنند.
مردم فقط کارگران و کارمندان نیستند. بخشی از این مردم در دسته اصناف قرار دارند یا راننده تاکسی و... هستند که معاششان بسیار از این افزایش نرخ بنزین متأثر میشود. مگر میشود زندگی آنها را با یک دستور ضربتی، زیر سؤال برد؟
منظور بنده این نبود. وقتی به بخشی از جامعه، سهمیه یارانهای میدهند، در مقابل باید افزایش قیمت در آن بخشها را نظارت کرد. وگرنه نمیتوان دستوری عمل کرد و همه را بدون آنکه در این ماجرا، سهمی داشته باشند تحت فشار قرار داد.
در این ماجرا برخی مراجع تقلید هم به افزایش نرخ بنزین و اثر منفی آن بر معیشت مردم انتقاد کردهاند. تحلیل شما از این بخش ماجرا چیست؟
تاکنون دو مرجع تقلید به میان آمدهاند که نشان میدهدآنها دارند از بدنهای دفاع میکنند که قاعدتا باید به آن توجه کرد. به عقیده من، مجلس شورای اسلامی باید ورودی به این موضوع داشته باشد نه اینکه جلسه غیرعلنی بگذارد. درست است که پس از سخنرانی رهبری دو طرح سهفوریتی مجلس کنار گذاشته شد، اما در نظر داشته باشید که نمایندگان مجلس، نماینده مردم هستند. بخشی از صحبتهایی که در مجلس انجام گرفت، امنیتی بود و غیرعلنیبودن آنها منطقی است، اما باید این جلسه را در دو بخش برگزار میکردند که مردم ببینند نمایندگانشان از آنها دفاع میکنند. رئیسجمهور هم باید در راستای توجه به افکار عمومی، یک نظرسنجی در این زمینه برگزار میکرد. روحانی وقتی پیام تبریک سال نو میدهد، باید به فکر مردم و افکار عمومی باشد؟ چطور در این ماجرای بسیار مهم چنین عمل نکرد؟ درست که این سیاهچاله از دولت قبل برای این دولت به ارث رسیده، اما باید از جیببهجیب کردن پول مردم این چاله را پر کنند؟ حداقل آن را به آخر سال موکول میکردند و با نرخ کمتری، این اصلاح قیمتی را صورت میدادند که تا این اندازه به مردم فشار وارد نمیشد. به نظرم دولت غفلت کرد و باید نظرسنجی میکرد. با توجه به شرایط کنونی و درگیربودن بدنه مردم با این اتفاق، کارشناسان و مجلس و مراجع مخالف هستند. از این علامتها بیشتر چه میخواهیم؟ امام خمینی (ره) همواره تأکید داشت اشتباهات خود را بپذیریم. اگر به این نتیجه برسیم که کار اشتباهی کردهایم، خب برگردیم. برخی مقولهها مثل بنزین و حملونقل و نان برای مردم مشکل ایجاد میکند. قبل از این تصمیم باید به اقتصاددانان مراجعه میکردند. به عقیده من، باید دستور توقف داده شود که آبی روی آتش باشد.
خوب بنزین باید گزان میشد! الیته نباید کشور ایران با افغانستان و ترکیه مقایسه شود ما صاحی نفت هستیم.
انصاف داده باشید سهمیه 60 لیتر در ماه آن هم با افزایش قیمت برای چه کسانی کفاف می دهد؟؟؟؟
حداقل سهمیه بنزین مردم را 100 لیتر ماهانه قراردهید.
فرار مالیاتی در کشور بیداد می کند. اداره دارایی به فساد شهرت دارد و از مالیات سرمایه داران در ازای مبالغی تحت عنوان هدیه چشم پوشی می کنند. چرا برخورد نمیشه؟ چرا ثروتمند ثروتمند تر میشه و سهم مالیات رو باید معلم و بازنشسته بده؟
این بی عدالتی و ظلم اشکار رو فریاد بزنید.
از کتاب مردی که می خندد: بهشت ثروتمندان بر روی جهنم فقرا ساخته می شود...