فرارو- فوق لیسانسهها ادامه دو فصل گذشته لیسانسهها ساخته سروش صحت است که قصه چند جوان و حواشی زندگی خانوادگی آنان را پس از دانش آموختگی از دانشگاه روایت میکند. شخصیتهای این سریال مثل شخصیتهای اغلب سریالهای تلویزیونی به خصوص کمدی، شخصیتهایی تخت و یک بعدی هستند که هر کدام با یک ویژگی برجسته شده شناخته میشوند. این ویژگیها بر پایه مناسبات اجتماعی کنونی بنا شده است، مانند مدرس موفقیت و کلاسهای روانشناسی زرد که بیژن بنفشه خواه آن را بازی میکند، معتادی که درگیر اعتیاد و ترک کردن است (کاظم سیاحی)، گاوداری که یک شبه پولدار شده (عزت الله مهرآوران) و پسرش که عاشق پیشه است (هوتن شکیبا).
چنین شخصیتهای حاضر و آمادهای که از فصل اول پرداخته شده، با توجه به حجم کم قصه در مقایسه با طول روایتی که آن را در بر میگیرد، دست عوامل را بر ساختن فصلهای جدید باز میگذارد. نویسنده و کارگردان با توجه به این شخصیتها و قصههای کوتاهی که مینویسند تا میتوانند سریال را تا هر کجا که بخواهند پیش ببرند.
اما حجم کم قصه و سکانسهای طولانی و خسته کننده باعث شده سریال ریتمی کشدار پیدا کند که این وجه به هیچ عنوان مناسب یک سریال کمدی روتین شبانه نیست. (چیزی که ما را به یاد سریال کاکتوس ساخته محمدرضا هنرمند میاندازد). سریالهای کمدی باید با کوتاه کردن طول سکانس و به تبع آن کاهش تمپو، ریتم کار را سریع کند تا مخاطبی را که خسته از کارهای روزمره، میخواهد نیم ساعت از وقتش را جلوی تلویزیون بگذراند، دلزده نکند و پس نزند. عاملی که در سریالهای موفق قدیمی کمدی مثل شبهای ببره، کوچه اقاقیا یا زیر آسمان شهر به چشم میخورد، اما لیسانسهها و فوق لیسانسهها فاقد آن هستند.
صحت به عنوان کارگردان اثر سعی کرده برای جبران این کمبود عناصر داستانی و پر کردن خلا موجود در سکانسهای طولانی، هر سکانس را به یک خرده روایت تبدیل کند و در دل خرده روایت ها، تکههای با مزهای قرار بدهد. اما این تکهها نمیتوانند آن خلا را پر کند و حتی در اغلب مواقع تبدیل به قطعههایی لوس و بی نمک میشوند. حتی تکههای واقعا خنده دار هم میان قطعات حوصله سر بر گم شده ونمی توانند به تنهایی بر مخاطب اثرگذار باشند و در نهایت باز هم تلاشهای کارگردان برای جذاب کردن سریال عقیم میماند.
البته این ویژگی در سریال شمعدونی دیگر ساخته صحت هم کاملا به چشم میخورد. اما در سریالهای ساختمان پزشکان، پژمان، مخاطب پای قصهای پرکشش و خوش ریتم مینشست. این مسئله نشان میدهد که وجود نویسنده قدری مثل پیمان قاسمخانی و تیم او تا چه حد میتواند بر کیفیت سریال اثرگذار باشد.
بیشتر بخوانید: سریال فوق لیسانسهها؛ زمان پخش و هر آنچه باید درباره آن بدانید
با وجود مسائل گفته شده، نقطه قوت فیلم بازیهای قابل قبول بازیگران آن است. چه بازیگران با تجربهای مثل بیژن بنفشه خواه، عزت الله مهرآوران و سیاوش چراغی پور، چه بازیگرانی که قبل از آن تجربه نقش آفرینی معدودی داشته اند. در این بین نقش هوتن شکیبا، نقشی کلیدی و حائز اههمیت است. او با نقش حبیب در این سریال، توانست خود را به مخاطبان عام بشناساند، هر چند که او در بین مخاطبان جدی تئاتر فردی شناخته شده بود. لیسانسهها نقشی جدی در شهرت او بازی کرد و شکیبا توانست با استفاده از این عامل و استعداد و اتکا برتوانمندی خود، به سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم شبی که ماه کامل شد، در نخستین حضورهای سینماییش برسد.
شکیبا در لیسانسهها جوانی عاشق پیشه است که در خانوادهای ثروتمند، اما تازه به دوران رسیده زندگی میکند. او با دیدن هر دختر احساس میکند عاشق شده و نیمه گم شده خود را پیدا کرده است. او که به لباسهای قهوهای علاقه دارد، همیشه ستهای نامتناسب و بد سلیقهای از رنگهای نامتجانس بر تن دارد. با تن صدایی که شکیبا برای این شخصیت انتخاب کرده، توانسته کند ذهن بودن او و آشنا نبودن با قواعد زندگی امروزه را بیش از پیش برجسته کند و وجه کمیک بیشتری به او بدهد.
شکیبا احتمالا با قدرشناسی از لیسانسهها که باعث شهرت و بر سر زبان افتادن او شد و با وجود پیشنهادهای احتمالی سینمایی، پس از دریافت سیمرغ هم در فصل جدید آن -فوق لیسانسه ها- حاضر شده است تا فوق لیسانسهها کمیکترین شخصیتش را از دست ندهد.
لیسانسهها بر خلاف پایتخت که بسیار محبوب و پر از لحظههای خلاق است، فصل سوم خود را پشت سر میگذراند. دنباله دار شدن سریالهایی مانند لیسانسهها و ستایش بیش از هر چیز نشان میدهد که صدا و سیما در ساختن سریالهای قوی و جذب ایدههای نو تا چه حد مشکل دارد که سریالهای ضعیف با وجود ایرادهایی کاملا آشکار به فصل سوم میرسند. باید دید که لیسانسهها تا چه فصلی میتواند ادامه پیدا کند و آیا شاهد دکتراها و ... خواهیم بود؟