فرارو- پیتر نیکولاس* در مجله آتلانتیک نوشت: روسای جمهور آمریکا از دیرباز به دستیارانِ حواس جمع و دقیق تکیه داشته اند تا با کمک آنها بتوانند بر استرس کاری خود غلبه کنند. با این حال، دونالد ترامپ اینگونه نیست و استثنائی بر این قاعده تلقی میشود.
به گزارش فرارو، در اوایلِ روی کارآمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، مشاوران کاخ سفید به دلیل خانه نشینی و وقت گذرانی بیش از حد ترامپ در ساختمان کاخ سفید، نگران بودند. از این رو، آنها به سراغ یک مقام ارشد رفتند و خواستند به طریقی برای حل این مشکل مداخله کنند: "لطفا وی (ترامپ) را برای صرف شام به مهمانسرای پکینگ گارمت/ Peking Gourmet Inn ببرید (این رستوران یک رستوران چینی در حومه ویرجینیا است که بوشِ پدر و پسر، هر دو زمانی که رئیس جمهور بودند در آن شام صرف کرده بودند). مشاوران و دستیاران ترامپ دریافته بودند که وی در دلخوشیهای شخصی خودش و همچنین دعواهای توئیتری (این دو، بخش عظیمی از زندگی روزانه ترامپ را تشکیل میدهند) غرق شده و توجهی به خود نمیکند. از این رو، صرفِ شام در یک رستوران که به دور از هر گونه هیاهو باشد میتواند حواسِ ترامپ را پرت و نقشی درمانی را برای وی بازی کند.
مشاوران کاخ سفید به یک مقام ارشد دولت آمریکا در این رابطه گفتند (یک فردِ نزدیک به کاخ سفید این موضوع را به من گفت): "شما باید او (ترامپ) را به خارج از کاخ سفید ببرید. لازم نیست این موضوع را اعلام کنید. فقط او را به بیرون ببرید". با این حال، این پیشنهاد به نتیجه نرسید و ترامپِ خانه نشین، به این درخواست نه گفت.
سرنوشت یک رئیس جمهور میتواند وابسته به انجام مداخلات اینچنینی از جانب کارمندان و مشاورانش باشد. هر رئیس جمهوری امکان دارد دید و تمرکز خود را در رابطه با اینکه در یک بحران به چه چیزی نیاز دارد از دست بدهد و یا اینکه برعکس، در مواجهه با سختترین شرایطی که میتوان تصور کرد، از آمادگی ذهنی و فیزیکی مناسب و کافی برخوردار باشد. درست در این نقطه است که وی به کارمندان و مشاورانی نیاز دارد که به علایقِ گسترده ترِ وی توجه دارند. روسای جمهور قبلیِ آمریکا به مشاوران و دستیارانی تکیه داشتند که فشارها را از روی دوش آنها بر میداشتند و به رئیس جمهور آمریکا این امکان را میدادند تا سختترین حقایق را با آنها درمیان بگذارد. امری که به روسای جمهور آمریکا کمک میکرد تا تصمیمات ناقض و ضعیف نگیرند. با این همه، به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ هیچکدام از این موارد را در کنار خود داشته باشد. از این رو، هرچه عوامل استرس زا و اضطرابهای ناشی از فرآیند استیضاح ترامپ افزایش مییابند، چشم انداز اتخاذ رفتارهای آشفته، دمدمی مزاجانه، و خود تخریب گرایانه در ترامپ بیش از پیش قوت میگیرد.
یک نفر که به ترامپ نزدیک است به من گفت: "رئیس جمهور احساس انزوا میکند و از اینکه هیچ کس را ندارد تا بتواند به او اعتماد کند، شاکی است". آن فرد افزود: "از این رو، مسائل پرفشار و استرس زا بر وی (ترامپ) سنگینی میکنند. او هیچ کسی را در اطراف خود ندارد. هیچ کس نیست".
ترامپ زمانی انسانهای با تجربه و پختهای را در کنار خود داشت. ژنرالها و مدیران شرکتهای بزرگ و موفق که انسانهایی قابل اعتماد و اصیل بودند. شمار این افراد همزمان با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ، کاهش یافته است و وی مجبور است بیش از هر چیزی، به درک و قضاوت شخصی خود تکیه کند. راهکارِ مشاوران و دستیاران ترامپ برای حضور او در یک رستوران و صرفِ شام، ایده جسورانهای بود (اگرچه که این ایده راه به جایی نبرد) که برای عادی سازی هرچه بیشتر زندگی ترامپ مطرح شده بود. با این حال، آن مقام ارشدِ نزدیک به ترامپ که این ایده را با وی مطرح کرده بود، اکنون رفته است (ترامپ او را همچون بسیاری از دیگر اعضای اصلی تیم خود، از کار برکنار کرده است). در مقابل، در حال حاضر، تیمی ناهماهنگ و آشفته از مشاوران، ترامپ را احاطه کرده اند که اینطور به نظر میرسد تمرکزشان بیش از هرچیزی معطوف به بقا و جاه طلبیهای شخصی خودشان است. آنها دیده اند که ایستادن در مقابل ترامپ، راهی است که اغلب ختم به اخراج شدن افراد توسط وی میشود. تمامی این مسائل اشاره به مخمصهای دارند که ترامپ خود، آن را ایجاد کرده است: وی بسیاری از مشاوران و دستیارانی را که به بهترین وجه میتوانستند در شرایط بحرانی و خطرناک به او کمک کنند و ترامپ به راهنماییهای آنها شدیدا نیاز دارد، اخراج کرده و یا از دست داده است.
روسای جمهورِ پیش از ترامپ، به مشاوران رُک و صادقی که وی تمامی آنها را از کار برکنار کرده، تکیه داشتند. فرانکلین روزولت تا حدی به مشاور و دوست خود "هری هاپکینز" وابسته بود که وی در یکی از اتاقهای کاخ سفید ساکن شده بود. در جریان جنگ جهانی دوم، روزولت، هاپکینز را برای انجام ماموریت هایِ دیپلماتیک حساس و خطیر در شوروی و بریتانیا به کار میگرفت.
رفیقِ شفیق جرج بوش پدر، "جیمز بیکر" بود. فردی که از پُست معتبر وزیر امور خارجه آمریکا، برای ایفای نقش به عنوان رئیس کارکنان کاخ سفید (شغلی که به صورت روزانه با رئیس جمهور آمریکا در ارتباط است)، کناره گیری کرد. هنگامی که جرج بوش پدر در ماه دسامبر سال گذشته، آخرین نفسهای خود را در خانه اش در هوستون میکشید، جیمز بیکر نیز در کنارش بود و پاهای رئیس جمهور سابق آمریکا را ماساژ میداد.
افرادی شبیه به هاپکینز و بیکر در جهانِ ترامپ وجود ندارند. دو تَن از بانفوذترین مشاوران ترامپ یعنی "میک مولوانی" و "مایک پمپئو"، افرادی هستند که عمیقا نسبت به وی ابراز شک و تردید کرده اند و در واقع، آرزوها و جاه طلبیهای خاص خود را دارند. میک مولوانی سرپرست ریاست کارکنان کاخ سفید، در سال ۲۰۱۶، ترامپ را "انسانی وحشتناک" توصیف کرده بود. وی در آن زمان، نماینده ایالت کارولینای جنوبی بود. "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه آمریکا نیز به عنوان نمایندهای از ایالت کانزاس، پیشتر (سال ۲۰۱۶) هشدار داده بود: ترامپ تبدیل به رئیس جمهوری مستبد خواهد شد که به قانون اساسی آمریکا بی اعتنا است.
بعید به نظر میرسد که این دو نفر، هنگامی که رئیس جمهور پیر شد (شبیه مثالِ جرج بوش پدر و مشاورش جیمز بیکر)، رفاقت خود را با وی حفظ کرده و پاهای او را ماساژ دهند. سفرهای مکرر پمپئو به کانزاس موجب شده تا گمانه زنیها در مورد اینکه وی قصد دارد بار دیگر به این ایالت بازگردد و برای کسب کرسی کانزاس در سنای آمریکا مبارزه کند، بیش از پیش تقویت شوند. اینطور به نظر میرسد که رئیس جمهور ترامپ از میک مولوانی نیز خسته شده است. در این رابطه، وی با مشاوران خود در مورد جایگزینی فردی دیگر با مولوانی، مشورت کرده است. البته ترامپ، دخترش "ایوانکا ترامپ" و دامادش "جرارد کوشنر" را نیز به عنوان مشاور، در کنار خود دارد. با این حال، حتی گاهی اوقات اینطور به نظر آمده که وی درباره حضور آنها نیز مردد است.
اگرچه کاخ سفید در دوره ترامپ همیشه ناکارآمد بوده است، با این حال، نسلهای ابتدایی مشاوران و دستیاران ترامپ، نه فقط به چیزیهایی که او نیاز داشت توجه میکردند بلکه آنها به آنچه او به عنوان یک انسان نیز نیاز داشت، توجه خاصی داشتند (حتی اگر خودِ ترامپ از این موضوع بی خبر بود). مقامهای سابق کاخ سفید گفته اند: "هوپ هیکس" مدیر اسبق ارتباطات دونالد ترامپ، که در دفتری در نزدیکی اتاق بیضی شکل کاخ سفید (دفتر کار رئیس جمهور آمریکا) حضور داشت، تا حد زیادی از امن بودنِ پُستِ خود مطمئن بود به نحوی که توصیههای غیرکاربردی را به ترامپ میکرد که وی لزوما تمایلی به شنیدن آنها نداشت. "سارا سندرز" اولین دبیر مطبوعاتی ترامپ، به شخصی مطمئن و مَحرم برای ترامپ تبدیل شده بود.
علی رغم کسب موفقیت هایِ اندک، دستیاران و مشاورانِ سابق ترامپ سعی داشتند تا به روزهایِ وی، ساختار مشخصی را تزریق کنند. یک فردِ نزدیک به کاخ سفید به من گفت: "مشاورانِ ترامپ در حوالی ساعت ۱۱ صبح، منتظر او هستند تا از اقامتگاه خود وارد دفترِ محل کارش شود. وی سپس یک یا دو ملاقات انجام میدهد و پس از آن، برای صرف نهار وقت میگذارد. ترامپ اغلب در زمانِ نهار، برای مشاهده سرخط خبرهای تلویزیونی و مطالعه اخبار روزنامه ها، در فضای خصوصی خود حضور دارد. پس از آن، وی قبل از بازگشت به اقامتگاه خود، امکان دارد جلسه دیگری داشته باشد". این نمودی از یک روز کاریِ ترامپ بود.
یک مقام سابق کاخ سفید که هنوز با همکاران خود (در کاخ سفید) ارتباط دارد، برنامه روزانه این روزهایِ ترامپ را اینگونه توصیف کرده است: "وی هر زمان که بخواهد سرکار میآید و هر زمان هم که دوست داشته باشد از محل کار خود به اقامتگاهش بازمی گردد. اگر مایل باشد، در یک جلسه شرکت میکند (یا اصلا در جلسهای شرکت نمیکند). ترامپ کاملا کنترل امور را در دست دارد. وی اگر چیزی بخواهد یا چیزی نیاز داشته باشد، آن را برآورده میکند" (این برنامه به مراتب سبکتر از برنامه کاری و زندگی دیگر روسای جمهور آمریکا در عصر مدرن است. اگر بخواهیم یک روز (مثلا روز ۱ نوامبر) را در دوره ریاست جمهوری ترامپ و ریگان با یکدیگر مقایسه کنیم، ریگان به مراتب از ترامپ پرکارتر بوده است. وی از ساعت ۹ صبح تا ۶ بعدازظهر کار کرده است. او به نحو توقف ناپذیری در حدودا ۲۰ جلسه که شامل مصاحبههای خبری، نشستهای خبری، تماسهای تلفنی، و همچنین مراسم مربوط به گرفتنِ عکس است، شرکت کرده است).
یک مقام سابق کاخ سفید به من گفته است: "یک نقشی که تیم ابتداییِ مشاورانِ ترامپ سعی در ایفای آن داشتند این بود که آنها میخواستند وی را به سمتی هدایت کنند که نارضایتیهای خود را به صورت خصوصی ابراز کند. هنگامی که مشاورانِ ترامپ، خلاصه گزارش کاری روزانه وی را در پایان روز به او نشان میدادند، گاهی اوقات، سرخط اخبار رسانههای چاپی را از جلوی دست او جمع میکردند تا از این طریق، روحیه اش را بالا ببرند".
شماری از مقامهای سابق کاخ سفید به من گفته اند: "در حال حاضر، ترامپ تمایل کمتری به درد و دل کردن با دستیاران و مشاورانی دارد که وی آنها را نمیشناسد و یا به آنها اعتمادی ندارد". در این رابطه، ترامپ از نشت اطلاعات دولتش در هراس است. این امر، نشانگرِ مکانیسمی قابل اشتعال (خطرناک) است. مقامهای اسبق آمریکایی به من گفته اند: "اگر ترامپ نتواند در خلوت و به صورت خصوصی، نارضایتیهای خود را بروز دهد، وی به انجام این کار در ملا عام بیش از پیش هدایت خواهد شد".
یک مقام سابق کاخ سفید گفته: "بسیاری از اوقات وقتی که وی (ترامپ) نارضایتیهای خود را بیرون ریخته (در قالبهایی نظیر به راه انداختن طوفانهای توئیتری)، این امر اغلب به این دلیل اتفاق افتاده که وی حس میکرده: هیچ کس نیست که در مورد این موضوع به من کمک کند؛ بنابراین من باید خود، سینه سپر کنم و کار را انجام دهم".
رفتار ترامپ از روزی که وارد قدرت شده، آرام و متعادل نبوده است. با این حال، همانطور که من ماه گذشته در این باره نوشتم: تحتِ فشارِ تحقیقات مربوط به استیضاح، وی بیش از پیش آزرده خاطر و غمگین شده است. یک مقام کاخ سفید به من گفت: "وی هرگز به طور کامل تاکنون گیر نیفتاده بود. مسیری که وی تا موقعیت گرفتارِ کنونی طی کرده است، سفری طولانی نبوده است (رئیس جمهور به نوبه خود، خودش را نابغهای باثبات و پابرجا خطاب کرده است.) " در شرایط فعلی، وی بیشتر از هر زمانی توئیت میکند و حضور عمومی خود را با ناسزا گویی و توهین همراه میکند.
نوعی آشفتگی و هیجان بر رفتارهای ترامپ حاکم شده است. هفته گذشته و در جریان یک گردهمایی در میسیسیپی، ترامپ دستگاه مخصوصی که برای سخنرانی وی تعبیه شده بود را رها کرد و طیف متنوعی از مسائل را به نحو آشفتهای به زبان آورد. وی در موردِ: جاسوسی از کارزار انتخاباتی اش در سال ۲۰۱۶، فساد خانواده جو بایدن، ایمیلهای مفقود هیلاری کلینتون، جیل استین از حزب سبز آمریکا، تولسی گابارد یکی از نامزدهای دموکراتِ انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در آمریکا، مساله روسیه (که ترامپ معتقد است رقبایش با برانگیختن حساسیت مردم در این رابطه، به وی از این طریق حمله میکنند)، رسانههای خبری متقلب و دروغگو، انتخابات سال ۲۰۱۶، مهارتهای بازیگری آرنولد شوآرتزنگر، باراک حسین اوباما، مناظره تلویزیونی ترامپ-اوباما، بیچاره گی بتو رورکه، و توصیفِ حقیقت به مثابه نیرویی توقف ناپذیر، صحبت کرد.
ایجاد یک وقفه در فعالیتهای کاری رئیس جمهور، میتواند کارگشا باشد. در این زمینه، رویه اوباما در انجام ورزش روزانه، حاوی یک نکته مهم بود: در واقع، این عمل پادزهری علیه سمِ استرس برای رئیس جمهور آمریکا بود. وی به نحو منظمی با دوستان قدیمی و دستیاران مورد اعتمادش، گلف بازی میکرد. من در زمان ریاست جمهوری اوباما، مسوولیت پوشش امور مربوط به او را داشتم. من فکر میکردم ورزش کردن روزانه اوباما، کار اشتباهی است. در واقع، این اتفاق از نظر من فرصتی از دست رفته بود که اوباما به جایِ آن میتوانست با تعدادی از سناتورهای جمهوری خواه دوست شود و در این فرآیند، از میزان مشکلاتی که در دو دوره ریاست جمهوری خود با آنها مواجه بود بکاهد. با دیدنِ ترامپ در این سه سالِ گذشته، اکنون من میفهمم که کارِ اوباما درست بوده است. ایجاد یک وقفه در فعالیتهای رئیس جمهور (دور کردن وی از شرایط کاری اش به صورت موقت)، میتواند نقش مهمی در حراست از خلق و خوی سازنده وی بازی کند.
ترامپ دکمهای برای خاموش شدن ندارد. وی با طیفی از سناتورهای جمهوری خواه و دستیاران ارشد خود گلف بازی میکند و هدف او از این کار این است که راه را برای انتخاب مجدد خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا هموار کند. وی به نحو حریصانه ای، درگیر در تحلیلهای رسانهای است. به گفته "مایکل دی آنتونیو" (یکی از عکاسان ترامپ)، وی اصلا کتاب نمیخواند. دکترِ ترامپ در کاخ سفید گفته او هر شب فقط ۴ الی ۵ ساعت میخوابد. یک مقام سابق کاخ سفید به من گفت: تمام زندگی و وقتِ او (ترامپ) را سیاست فراگرفته است. این موضوع میتواند موجب ایجاد مشکل و انحراف برای هر فردی شود. به تازگی فردی که نزدیک به ترامپ است به من گفت: "رئیس جمهور ترامپ، زندگی ندارد".
کارکنان کاخ سفید به دیگر روسای جمهور آمریکا نیز در سبکبار کردن و بهبود خلق و خوی آنها کمک کرده اند. یکی از آداب و عادتهای اوباما، خوردن شام راس ساعت ۱۸:۳۰ بود. اوباما شام را به همراه همسر و دو دختر جوان خود صرف میکرد و مشاوران و دستیاران وی مراقبت میکردند که مبادا وی این قرار را فراموش کند و از دست بدهد. در جریان دوره دوم ریاست جمهوری اوباما، یکبار رئیس کارکنان کاخ سفید "دنیس مک داناف" از خبرنگاران برای حضور در دفتر اوباما دعوت کرد. پس از مدتی اوباما وارد دفتر شد و سلام کرد. وی مدت کمی با ما صحبت کرد و پس از زمان کوتاهی، مک داناف وارد شد و به او یادآوری کرد که زمان آن است که وی برای صرف شام، به طبقه بالا برود. با این حال، اوباما همچنان به حرف زدن ادامه داد. مک داناف در ادامه با اصرار بیشتر گفت: "آقای رئیس جمهور، وقت شام است". خیلی زود پس از آن، اوباما دفتر کار خود را ترک کرد. مک داناف اخیرا به من گفت: "میشل اوباما به شدت نسبت به صرف شام در ساعت ۱۸:۳۰ متعهد بود و همه ما در کاخ سفید به خوبی میدانستیم که باید این موضوع را به مثابه یک اولویت برای خانواده اوباما (موضوعی که برای آنها بسیار مهم است) تلقی کنیم".
"والری جَرِت" دوست قدیمی اوباما که یکی از دستیاران ارشد وی نیز بود، در مصاحبه ای، خاطرهای از سفر به کمپ دیوید را ذکر کرده است. در آن سفر، اوباما شماری از کارکنان و دوستان خود را پس از یک سری مذاکرات پرتنش در مورد بودجه، که وی را ناراحت و آزرده خاطر کرده بود، با خود کمپ دیوید برد. اوباما در حالیکه دوستان و همکارانش بیلیارد بازی میکردند و شماری از آنها نیز با کارائوکه آواز میخواندند از وی (والری جَرِت) درخواست میکند تا از لحظه لذت ببرد. جَرِت به من گفت: من گریه میکردم که او گفت: "گریه نکن. نگاه کن ما کجا هستیم. ما در کمپ دیوید هستیم. تو از چه چیزی میخواهی در اینجا شکایت کنی؟ " (وی در مورد ترامپ گفت که وی فردی با الگوی رفتاری بیمار است که قطعا میتوان آن را غیرعادی خواند).
همانند اوباما، ورزش کردن برای جرج بوش پسر نیز مهم بود و کارکنان کاخ سفید هر روز اطمینان حاصل میکردند که وی به زمانِ ورزشِ خود خواهد رسید (کارل روو، مشاور سابق سیاسی بوش این نکته را به من گفت). مشاوران و دستیاران جرج بوشِ پسر همچنین نسبت به این نکته آگاهی داشتند که به وجود آمدن حس تنهایی در او، میتواند تا حد زیادی بر عملکردش تاثیر بگذارد. از این رو، دستیاران جرج بوش پسر با اعتقاد به اینکه اگر همسر بوش همراه او باشد، وی به نحو مطلوب تری میتواند فعالیتهای انتخاباتی خود را به پیش برد، لورا بوش را تشویق میکردند تا در کارزار انتخاباتی همسرش همراه او باشد. کارل روو به من گفت: "ما این نکته را میدانستیم که اگر همسر جرج بوش همراهش باشد، این موضوع تاثیر قابل توجهی بر وی خواهد داشت. جرج بوش همواره وقتی همسرش در کنارش بود، عملکرد بهتری را از خود نشان میداد".
روسای جمهور آمریکا از دیرباز متوجه بوده اند که سلامتی و تندرستی آنها کاملا حائز اهمیت است. هری ترومن از ساختمانی که آن را "زندان سفید بزرگ" مینامید (اشاره به کاخ سفید) فرار میکرد و مجموعا ۶ ماه از ریاست جمهوری ۸ ساله خود را در منطقه "کی وست/" Key West فلوریدا گذراند. در این دوران، وی به خانه خود در یکی از پایگاههای نیروی دریایی آمریکا وارد میشد، در حالیکه کیف اسنادش به همراه آلبومهای موسیقی شوپن (موسیقیدان لهستانی) را حمل میکرد. شبها وی با دوستان و دستیارانش بر روی میزی که به طور خاصی طراحی شده بود و روی آن جاسیگاریهایی (که از گلولههای مسلسل ساخته شده بود) قرار داشت، پوکر بازی میکرد.
کارل روو مشاور سابق سیاسی جرج بوش پسر گفت: "روسای جمهور برای مواجهه و به انجام رساندن مسوولیتهای سنگین خود، بایستی عادات کوچکی را در زندگی خود تعریف کنند که به آنها اجازه دهد: استراحت و تمدد اعصاب کنند، فشارها بر خود و استرس هایشان را کاهش دهند، و به وظایف خود با انرژی و تمرکز رسیدگی کنند". روو به طور مستقیم در مورد ترامپ اظهار نظر نکرد. وی افزود: همین عادات کوچک در زندگی است که به آنها (روسای جمهور آمریکا) اجازه میدهد تا وظایفشان را به نحو مطلوبی انجام دهند.
ترامپ که تاکنون حضور و اخراج مشاوران زیادی را در دولت خود تجربه کرده است، در این رابطه دلزده شده و با طیف گسترده و آشفتهای از کارکنانِ زیر دستِ خود رو به رو است. وی محرکِ مناسب و کافی ندارد که ذهنش را از منازعات و درگیریهای جاری برای مدتی هر چند محدود دور کند. وی برای از سرگذراندنِ بحران استیضاحش، ایدههای خاص خود را دارد که برخی از آنها خطرناک و حتی احمقانه هستند. اخیرا اینگونه به نظر میرسد که وی قصد دارد افشاگری را که برای نخستین بار توجهات را به سمت تماس تلفنی او با رئیس جمهور اوکراین (با هدف ضربه زدن به جو بایدن که منجر به آغاز فرآیند استیضاح ترامپ شد و در آمریکا به "اوکراین گیت" مشهور شده) جلب کرد، از کار برکنار کند. این اقدام در شرایطی صورت میگیرد که در قانون ایالات متحده آمریکا، حمایت از افشاگران دولتی در برابر اقدامات انتقام جویانه، پیش بینی شده است. ترامپ حتی به تازگی گفته است که قصد دارد خوانشی نمایشی از گفتگوی خود با رئیس جمهور اوکراین "ولادیمیر زیلینسکی" ارائه کند. این اقدام ترامپ، برگرفته از ابتکار فرانکلین روزولت با نام "گفتگو در کنار آتش/fireside chat"است (اگرچه که این اقدام، استفادهای نادرست و ناموفق از ابتکار روزولت است. پیدا کردن یک هری هاپکینز (مشاور برجسته روزولت) میتواند کمک بزرگتری باشد).
در این مرحله، به نظر میرسد هیچ کسی وجود ندارد که بتواند ترامپ را به انجام ندادن کاری متقاعد کند. جیمز بیکری وجود ندارد، خبری از ژنرالهای چند ستاره نیست، هیچ انسان پخته و باتجریهای در اتاق وجود ندارد. ترامپ در دفترکارش تنهای تنهاست.
*پیتر نیکولاس، نویسنده در پایگاه خبری آتلانتیک است و موضوعات مربوط به کاخ سفید را پوشش میدهد.