فرارو- ملیکا زندیچی؛ La casa de papel (خانه کاغذی) بهترین سریالیست که شما احتمالا ندیدهاید؛ البته باید بگویم حق با شماست. اگر یک نفر به شما بگوید که از میان این همه سریال گوناگون یک سریال اسپانیایی زبان ببینید آن هم نه به صورت دوبله بلکه با زیرنویس، اسم آن هم "سرقت پول" که ترجمه نام انگلیسی آن و یا "خانه کاغذی" که ترجمه عنوان اصلی آن است چقدر احتمال دارد قبول کنید؟ دیدن سریال با زیرنویس با یک اسم مبهم و غیر جذاب آنقدرها وسوسه کننده نیست؛ اما باید به شما بگویم که با ندیدنش یکی از بهترین سریالهای ساخته شده را از دست خواهید داد.
سریال اسپانیایی La casa de papel که به انگلیسی Money Heist ترجمه شده است داستانی هیجانانگیز و پر استرس از یک سرقت است. میگوییم لذت دیدنش به زبان اصلی خودش است، چون وقتی حتی چند لحظه از اولین قسمت آن را هم که ببینید متوجه میشوید که با بی حسی نامش هیچ ارتباطی ندارد. همان طور که هیچ صدای دوبلهای نمیتواند آرامش پشت صدای پروفسور و مغز متفکر این گروه را منتقل کند.
آنها سالوادور دالی را برگزیدند، چون مرجع فرهنگ نمادین اسپانیاست به امید اینکه مردم هم نماد آنان را از یاد نبرده و همیشه در تاریخ ماندگار بمانند
داستان از آنجایی شروع میشود که گروهی از تبهکاران با راهنمایی و آموزشهای فردی که خودش را پروفسور مینامد اقدام به سرقت از ضرابخانه ملی اسپانیا میکنند. اما این داستان فقط داستان یک سرقت نیست بلکه در طول این اتفاق با وجود شخصیتها و داستان پردازیهای قوی آنقدر جای آدمهای خوب و بد داستان، دزد و پلیس، قاتل و گروگان و گروگانگیر عوض میشود که در آخر خودتان هم مطمئن نیستید که حستان به شخصیتهای قصه چطور است؛ جایی از خودتان میپرسید مگر میشود که شخصیتی که قاعدتا شخصیت تاریک و بد داستان است را آنقدر دوست داشت؟ و آنقدر این بازی ذهنی ادامه پیدا میکند که در آخر دلتان میخواهد هر دو طرف برنده باشند.
"خانه کاغذی" به کارگردانی Alex Pina قرار بود در دو فصل و در اصل در ١٥ قسمت به صورت سریال کوتاه نمایش داده شود. که این اتفاق در سال ٢٠١٧ در شبکه آتنا ٣ اسپانیا محقق شد. در اخر سال ٢٠١٧ شبکه نتفلیکس حق انتشار جهانی آن را خرید و با ادیت جدید در ٢٢ قسمت کوتاهتر در دو فصل در دسامبر ٢٠١٧ و آوریل ٢٠١٨ منتشر کرد. بعد از استقبال جهانی با بودجهای قابل توجه ١٦ قسمت دیگر درخواست داد که فصل سوم آن با ٨ قسمت در جولای ٢٠١٩ منتشر و فیلم برداری فصل چهارم در آگوست ٢٠١٩ تمام شد.
دو فصل اول درباره یک نقشه بسیار دقیق و حساب شده با تمام سناریوهای ممکن یک سرقت است. سرقت از ضرابخانه ملی اسپانیا که به گفته پروفسور آنان را نه به برترین دزدها که به رابینهودهای قرن تبدیل میکند. گروهی از سارقان حرفهای که هر کدام در حوزه خود برترین هستند با انگیزههای شخصی خودشان به گروه میپیوندند و با نامهای جعلی برگرفته از شهرهای بزرگ و ماسکهای سالوادور دالی و لباسهای قرمز وارد ساختمان اصلی میشوند و تمام افراد داخل را به گروگان میگیرند. آنها سالوادور دالی را برگزیدند، چون مرجع فرهنگ نمادین اسپانیاست به امید اینکه مردم هم نماد آنان را از یاد نبرده و همیشه در تاریخ ماندگار بمانند.
پروفسور که تمام زندگیاش را صرف ریختن این نقشه کرده و در طول ۵ ماه با تمام اعضای گروه هر مرحله و هر اتفاق ممکن را تمرین کرده است در بیرون از ساختمان تمام اتفاقات را زیر نظر دارد. هر چند نقشهها بی نقص هستند، اما چه کسی میتواند تضمین کند که در عمل هم همه چیز خوب پیش برود؟
مسیر اصلی سریال پیرامون پروفسور، چاره جوییهایش و تمام اتفاقاتی که نباید روی دهد میگذرد. هرچند زمانی که تمرکز از روی پروفسور برداشته میشود آنقدر شخصیت جذاب وجود دارد که بخواهد لحظههای باقی را به همان اندازه با ریتم نگاه دارد.
روایتگر این داستان پر استرس و فراز و نشیب یکی از شخصیتهای اصلی زن داستان به نام توکیوست و مدام بین زمان حال و گذشته در رفت و آمد است، شاید اندکی اول کار از این رفت و آمدها گیج شوید و طول بکشد که داستان به طور کامل دستتان بیاید، اما به محض این اتفاق به مرور اطلاعاتتان از هر شخصیت و پیشینهاش بیشتر و عمیقتر میشود.
La casa de papel نقطه عطفی در تلویزیون اسپانیا بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت به طوری که آهنگ آنتی فاشیست Bella Caio که چندین بار در طول سریال پخش و یا خوانده میشود در تابستان ٢٠١٨ در صدر جدول شنیدهها قرار گرفت. سالوادور دالیهای سارق در سال ٢٠١٨ پربینندهترین سریال غیر انگلیسی زبان و همچنین پرتماشاگرترین در میان تمام سریالها و فیلمهای شبکه نتفلیکس بودند.
اگر شما هم از دیدن زانرهای درام جنایی لذت میبرید دیدن این سریال را به شما پیشنهاد میکنیم.