bato-adv
کد خبر: ۴۱۴۹

جایزه بهترین منتقد برای فاطمه رجبی

«زیرگذر» م.ف.

تاریخ انتشار: ۱۷:۴۰ - ۲۴ آبان ۱۳۸۶

رأی اعتماد به وزرا
بالاخره جلسه رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهورِ محترم و محبوب و دولتی برای وزارتخانه‌های نفت و صنایع‌ومعادن برگزار شد. در این جلسه که ابتدا با سخنان احمدی‌نژاد (همان رئیس‌جهمور محترم و محبوب و مردمی) شروع شد، معلوم شد که آقایان محرابیان و نوذری از بچه‌های مخلص و متعهد هستند و به این خاطر شایسته احراز مقام وزارت.
 
بعدا نوبت به نمایندگان موافق و مخالف رسید که هر کدام حرف‌هایشان را زدند، ولی از همه بهتر آقای سرافراز یزدی صحبت کرد که چند دقیقه از وقتش را به خواندن دعای حضرت رضا به شیوه مداحی گذراند. نماینده مشهد با اشاره به موافقان که مدعی بودند در مدت سه ماه سرپرستی محرابیان بر وزارت صنایع، 89 طرح بزرگ و انقلابی تهیه شده‌است، آن داستانی را یادآوری کرد که یک قاضی برای متهمی هزار ضربه شلاق حکم داد. متهم هم خندید و گفت یا شما حساب نمی‌دانید و نمی فهمید هزارتا چقدر است و یا تا به‌حال شلاق نخورده‌اید! بعد هم رو به آقای محرابیان گفت یا شما حساب نمی‌دانید و یا معنای طرح بزرگ و انقلابی را نمی‌فهمید. (به قول خودمان، آقای سرافراز گفت "یه چیزی بگید بگنجه!"). 

بعد هم آقای نصیری نماینده گرمی که گویا سوابق برادر محرابیان را از استانداری اردبیل درآورده‌بود، به طعنه گفت که لابد منظور آقای احمدی‌نژاد از "علم‌وصنعت" که می‌گویند آقای محرابیان را از دانشگاه علم‌وصنعت می‌شناسند، همان استانداری اردبیل است که محرابیان دوره سربازی خود را در آن‌جا خدمت می‌کرده. بعد هم این آقای نصیری گفت محرابیان در آن موقع یک فروشگاه را تحویل می‌گیرد که وقتی با پایان دوره خدمتش آن را تحویل می‌دهد، یک سوم مواد آن‌جا خراب و تاریخ‌مصرف‌گذشته بودند که احتمالا با این حرف بسیاری از نمایندگان قانع شدند که آقای محرابیان یک سروگردن از بسیاری از اعضای هیئت دولت فعلی بالاتر است و باید به او رأی مثبت بدهند. (چون "فقط" یک سوم را خراب و فاسد کرده‌بوده‌است!)

در مورد آقای نوذری اما حرف‌وحدیث کم‌تر بود و گویا همه به تب راضی شده‌بودند. در انتها هم دوباره رئیس‌جمهور محترم و مردمی از وزرای پیشنهادی دفاع کردند و به‌خصوص در مورد آقای محرابیان گفتند "چه چیزی از این بهتر که این دولت شرایطی را فراهم آورده که یک بچه بسیجی به وزارت برسد؟" 

بعد از استدلال‌های کوبنده آقای احمدی‌نژاد رأی‌گیری شد، و هر دو وزیر پیشنهادی رأی آوردند و به خیروخوشی به وزارتخانه‌هایشان برگشتند. کلاغه هم به خونه‌ش نرسید!

مارکز بین رضایی و احمدی‌نژاد
سایت تابناک که هیچ ارتباطی با مرحوم بازتاب ندارد، باز هم از دیوار کوتاه کتاب، به وزارت ارشاد صفار هرندی حمله کرد. بهانه این‌بار انتشار کتابی به نام " دلبرکان غمگین من" بود از گابریل گارسیا مارکز که گویا در آن از روابط فراافلاطونی(!) پیرمردی با روسپیان، توصیفات زیادی شده‌بود و گردانندگان تابناک معتقد بودند انتشار چنین کتابی در هنگام وزارت صفار هرندی (سردبیر سابقِ کیهانِ برادر حسین) که قبلا بارها به خاطر کتاب‌هایی کم‌اشکال‌تر، بعضی از البسه وزارت ارشاد اصلاح‌طلبان را بادبان کرده‌بودند، فاجعه است. 

صفار هرندی هم که گویا دیگر حال‌وحوصله گلاویز شدن با بروبچه‌های تابناک (که هیچ ربطی با بروبچه‌های بازتاب ندارند و آن‌ها هم هیچ ربطی به محسن رضایی نداشتند!) را ندارد، فورا دستور داد که کتاب را جمع‌آوری کنند و با مدیری که مجوز انتشار آن را هم صادر کرده، برخورد شود. خبر خوش دیگر این‌که آقای صفار بدعت جدیدی گذاشته و گفته که باید با انتشاراتی که درخواست مجوز برای این کتاب کرده و مجوزش را وزارت ارشاد صادر کرده، هم برخورد شود.
یعنی ممکن است از این به بعد مدیران انتشاراتی‌هایی را ببینیم که به جرم درخواست مجوز انتشار، برای کتابی که چاپ نشده، آفتابه به گردنشان انداخته‌اند؟!

شهر در امن‌وامان...
درست همان روزی‌که آقای احمدی‌نژاد با تلویحِ منجر به تصریح در جمع دانشجویان علم‌وصنعت (که بدون خبر قبلی، از ساعت 6 صبح در سالن اجتماعات آن‌جا ازدحام کرده‌بودند) از جاسوسان هسته‌ای که قبلا جزو مسئولان و اعضای تیم مذاکرات هسته‌ای بوده‌اند سخن گفت و از فشارهای بعضی از مقامات برای رهایی آن‌ها از زندان حرف زد، "موسویان"، بلندپایه‌ترین مسئول در پرونده هسته‌ای که به جرم جاسوسی بازداشت و بعدا آزاد شد، در یک همایش رسمی کنار هاشمی، نشست و گل گفت و ان‌شالله گل شنید.
 
رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام بار دیگر گفت: "خطر هست و جدی هم هست." آقای الهام، همسر خانم رجبی و دارای شغل دیگر هم باز تأکید کرد که خطری وجود ندارد. احمدی‌نژاد به وزیر اطلاعات گفت با هیچ‌کس رودربایستی نداشته باشید و محسنی اژه‌ای هم رسما و با ذکر نام "موسویان" او را جاسوس خواند. قالیباف بالاخره از خواب زمستانی بیدار شد و نسبت به وضعیت حساس کنونی هشدار داد. محسن رضایی هم هشدار ...
شهر در امن‌وامان نیست، آسوده نخوابید!

جایزه بهترین منتقدان
دولت در آخرین روز از نمایشگاه مطبوعات به منتقدان خود جایزه داد و تعریف جدیدی از "نقد" به عالم ادبیات و ژورنالیسم عرضه داشت. دو نفر از شاخص‌ترین منتقدانی که در این مراسمِ جایزه‌گیرون به‌عنوان الگو معرفی شدند، حسین شریعتمداری و کاظم انبارلویی بودند. به‌جز کیهان، رسالت و خبرگزاری فارس تقریبا تمام مطبوعاتی‌های دیگر، به این جوایز اعتراض کردند که همان‌طور که حدس می‌زنید از حسادت و نظرتنگی‌شان بود. 

محمدجعفر بهداد، معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رياست‌جمهوري، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس (پس انتظار دارید کجا؟) در مورد سخنان عباس سلیمی نمین (پس انتظار دارید کی؟ بنده؟) که به این جایزه و جایزه‌بگیران و جایزه‌بدهان اعتراض کرده‌بود، گفت: «از نظر دولت نهم، نقد بايد واجد سه ويژگي رعايت انصاف، ادب و اثرگذاري يا سازندگي باشد.» 

ضمن تایید گفته‌های آقای بهداد، از این رو من پیشنهاد می‌کنم حتما نام خانم فاطمه رجبی هم به فهرست منتقدان "باانصاف، باادب و تاثیرگذار" اعلام‌شده، اضافه شود. کی گفته ادب و انصاف و تاثیر خانم رجبی از آقایان شریعتمداری و انبارلویی کم‌تر است؟

جشنواره سوتی‌ها
حالا که حرف خانم رجبی و تاثیرگذاری و این حرف‌ها شد واجب است اشاره‌ای داشته‌باشیم به مصاحبه اخیر خانم رجبی با نشریه چارقد که انصافا به‌اندازه یک بمب هیدروژنی، تاثیر داشته‌است. در این مصاحبه که گویا با خبرنگار نشریه الکترونیکی "چارقد" (پس انتظار داشتید چی؟ روسری؟!) انجام شده، تقریبا به اندازه یک هواپیمای ایرباس آ380، سوتی‌های بامزه صادر شده‌است که به‌صورت تلگرافی این‌ها هستند: 

ـ جهش خانم رجبی از سال هشتم مدرسه به دانشگاه
ـ دیدار هرروزه خانم رجبی با پسرشان که در ایران نیست
ـ برکت اجباری برای سر کردن چادر از سه‌سالگی
ـ شرط "تربیت وابسته به دین" برای انتخاب عروس
ـ خلق‌وخوی بسیار لطیف و روحیه کاملا زنانه خانم رجبی
ـ کفش واکس زدن خانم رجبی
ـ نگاه فقهی حافظ و سعدی
ـ کتاب نخریدن به خاطر داشتن کتابخانه
ـ انزوای کامل خانم رجبی از اینترنت به‌طوری‌که حتی سایت خودشان را هم نمی‌بینند
ـ خواندن مجلات توفیق و گل‌آقا توسط خانم رجبی
ـ عدل مطلق بودن ایشان
...

که توصیه می‌کنم این جشنواره سوتی‌پراکنی را با مراجعه به اصل این مصاحبه، و یا گلچینی که عصرایران فراهم کرده از دست ندهید.

زیرگذر
هیچ فکر کرده‌اید نوشتن طنز در مورد کارها و حرف‌های طنزآمیز چقدر سخت است؟!

برچسب ها: طنز زیرگذر
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین