خبرآنلاین نوشت: بحث دستورالعمل نظارت شهرداری بر تاکسیهای اینترنتی که روی میز آمد، مثل تمام اتفاقات دیگر، موافقان و مخالفان نظرات مثبت و منفی خود را روانه کردند. هر کسی از زعم خودش به ماجرا نگاه کرد؛ یکی نوشت پرداخت همزمان مالیات بر ارزش افزوده و عوارض هزینه استفاده از تاکسیهای اینترنتی را افزایش میدهد و یکی دیگر گفت هزینه ۲درصدی عوارض شهرداری را از حاشیه سود خود میدهیم.
هر چند طبق ماده ۵۰ قانون مالیات بر ارزش افزوده اساسا دریافت عوارض در حالیکه شرکت مالیات میدهد، غیرقانونی است و مخالفان با دستورالعمل از یک بند قانونی حرف میزدند، اما افکار عمومی طبق معمول بسیاری اتفاقات دیگر باز هم بدون اطلاعات کافی به قضاوت نشستند و از ایده غیرعملی پرداخت عوارض از سودی که به جیب تاکسیهای اینترنتی میرود، حمایت کردند. اما چرا هزینه عوارض شهرداری اساسا از حاشیه سود قابل پرداخت نیست؟ یا اصلا یک قدم عقبتر برویم و بحث را از سر بگیریم؛ وقتی درباره سود تاکسیهای اینترنتی حرف میزنیم، از کدام سود میگوییم که بخواهیم از حاشیهاش عوارض شهرداری را پرداخت کنیم؟
چالش سوددهی اوبر و لیفت
امروز در دنیا با مدل جدیدی در سیستم حملونقل روبهرو هستیم که از آن با عنوان تاکسیهای اینترنتی یاد میکنند. هر چند این مدل در تمام دنیا به سرعت فراگیر شد و هر روز هم به تعداد آن افزوده میشود اما هیچکدام از شرکتهای استارتآپی که در این زمینه مشغول به کار هستند، نتوانستهاند به سوددهی پایدار برسند. طبعا در نگاه اول هیچکسی چنین سناریویی را باور نمیکند؛ چطور ممکن است اوبر با ۳.۹میلیون راننده در ۶۵کشور و ۶۰۰شهر و ۱۴میلیون سفر روزانه در سراسر دنیا هنور به سوددهی نرسیده باشد و تاکسی اینترنتی لیفت، بزرگترین رقیب اوبر، با ۱۰۴میلیون راننده در دنیا و درآمد ۲.۲میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۸ همچنان به دنبال برنامهریزی برای جبران ضرر سالانه باشد؟ نگاهی به آمار و ارقام مربوط به سود و درآمد تاکسیهای اینترنتی نشان میدهد برخلاف انتظار هیچکدام از تاکسیهای اینترنتی در دنیا با اینکه بخش عمدهای از بازار حملونقل را در دست دارند، اما نتوانستهاند به مرحله سوددهی برسند.
آنطور که نیویورکتایمز مینویسد، استارتآپ لیفت سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که با افزایش تعداد مسافران و کمیسیون، درآمدش نسبت به سال گذشته بیشتر شده و از ۳.۴۷ به ۳.۵ میلیارد دلار رسیده است. هر چند در نگاه اول این افزایش چند درصدی نوعی پیشرفت محسوب میشود اما به گفتهی لوگان گرین، همبنیانگذار لیفت این افزایش درآمد منجر به کاهش عدد ضرر سالانه این استارتآپ شده و لیفت همچنان با مرحلهی سوددهی فاصله زیادی دارد.
آنطرف اوبر، بزرگترین استارتآپ حملونقل اینترنتی هم تقریبا به همین وضع دچار است؛ طبق گزارش بلومبرگ، اوبر توانسته در سه ماههی اول سال ۲۰۱۹ رکورد بیشترین رشد را بین شرکتهای حملونقل اینترنتی در دههی اخیر ثبت کند این در حالی است که درآمد این شرکت نسبت به سال گذشته کاهش هم داشته است؛ یعنی با وجود اینکه اوبر توانسته رکورد بیشترین میزان رشد را در مقایسه با کسبوکارهای مشابه خود به دست بیاورد، اما همچنان درآمد قابل قبولی ندارد.
کارشناسان بر این باور هستند که ورود اوبر به حوزهی دلیوری غذا دقیقا به همین دلیل بوده؛ اینکه اوبر در زمینه حملونقل شهری و بینشهری نتوانسته به سود پایدار برسد و بنابراین با راهاندازی یک امکان تازه تلاش کرده که خودش را از رکود نجات دهد. اعداد و ارقام چند سال اخیر اوبر نشان میدهد که این تاکسی اینترنتی حتی بعد از راهاندازی سیستم دلیوری غذا، با وجود تلاش برای قرار گرفتن در مدار سوددهی اما همچنان یک کمپانی زیانده است؛ واقعیت تلخ این است که در واقع جایی هم برای رشد بیشتر ندارد و فعلا اوضاعش همین است.
دوئل تاکسیهای اینترنتی در ایران و سود ناپایدار
روزی که تاکسیهای هوشمند پا به بازار حملونقل گذاشتند، قول دادند که سرویسهای مقرون به صرفهای در اختیار مسافرها میگذارند تا در کاهش هزینههای رفتوآمدشان کمکحال آنها باشند. در واقع همین ادعا بود که آنها را به سرویسهای محبوبی نزد مردم تبدیل کرد و جایگزین آژانسها و سیستمهای حملونقل عمومی شدند.
این است که امروز مدیران تاکسیهای اینترنتی در تمام دنیا از عدم تعادل بین هزینهها و درآمدشان حرف میزنند و مستندات موجود هم مهر تاییدی بر دغدغه آنهاست؛ اینکه همواره تلاش میکنند بر مدار قیمتهای بهینه بمانند تا به صرفه بودنشان را از دست ندهند. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که هزینه آژانسهای تلفنی در تهران و مبلغ کمیسیونی که دریافت میکنند به مراتب بیشتر از سرویسهای هوشمندی مثل اسنپ است.
حالا تصور کنید شهرداری برای تاکسیهای اینترنتی کیسهای دوخته که در کنار پرداخت مالیات بر ارزش افزوده ۲درصد عوارض هم در ازای هر سفر به جیب آنها بریزند. یک ریاضی ساده نشان میدهد که اضافه شدن هزینه عوارض به مالیات بر ارزش افزوده در قیمت تاکسیهای اینترنتی تاثیر میگذارد و آنوقت است که ادعای مقرون به صرفه بودن این سرویسهای هوشمند زیر سوال میرود.
از طرف دیگر با توجه به سودده نبودن تاکسیهای اینترنتی چطور میتوان توقع داشت که برای جلوگیری از افزایش هزینهها، مبلغ عوارض را از حاشیه سود خود پرداخت کنند؟ بدونشک جایی که سودی در کار نباشد، افزایش هر هزینه اضافی تنها میتواند به زمین خوردن این سرویسهای هوشمند منجر شود و هیچ معنای دیگری ندارد.