دکتر حجت اله عباسی؛ اصلن دلش نمیخواست روز خبرنگار را بش تبریک بگن. از روزی که در کسوت خبرنگاری وارد شده بود سهم خودش و خانواده، تسهیم استرس و غم بود.
شب و نصف شب، زنگ تلفن همراهش به صدا در میآمد، بیا آفیش خبری داریم. خونه هم اداره شده بود و وقتی بخونه میآمد همسرش به شوخی میگفت: به دفترخونه خوش آمدی!.
به همسرش میگفت: مرغ عروسی و عزا شده ام. در هر دو مناسبت ذبحم میکنن. کارم تعطیل بردار نیست و روز شادی و غم باید به پوشش خبری بروم.
کمتر روزی بود که آب خوش از گلویش پایین رود. قلمش تکیه گاهی پارادوکس گونه بود و به مثابه ستونی شده بود که هم نیم بند نگه اش داشته بود و هم گاه و بیگاه به دست طوفان حوادث میسپردش!
از وقتی خبرنگار شده بود مرغش تخم نمیگذاشت و گاوش هر روز میزایید. چند پرونده تشویش اذهان، انحراف از اذهان عمومی، اخلال در نظم، نفوذ و همکاری با بیگانه در محاکم براش باز شده بود. هنوز از جلسه دادگاه یکی به خونه نرسیده بود، برای جلسه دیگری دعوت میشد. طوری شده بود که از خونه تا دادگاه جلیقه خبرنگاری را میپوشید و سعی صفا و مروه میرفت!.
مسیر روزانه خونه تا محل کارش مثل طنابی بر دور گردنش خفه اش میکرد. وقتی سر ماه میرسید و عددهای فیش حقوقش را میدید انگار پتک محکمی بر سرش کوبیده میشد.
پروندههای پی در پی و اعتراضهای افراد صاحب نفوذ همیشه تعادلش را بهم میزد. کمتر روزی آرامش بخودش میدید. یار همراهش زانوهایش بود که بهنگام غم بغل میکرد. گاه و بیگاه که بعضی افراد بش میگفتند تو دیگه چته براخودت خبرنگاری! چنان آهی محکم از درون میکشید که صدای ناله اش تا آسمان بالا میرفت. روزهای تعطیل که مردم با خانواده به تفریح میرفتند او بار و بساطش را جمع میکرد و برای پوشش خبری میرفت. به همسرش میگفت: شغل من درونش خودمو کشته و بیرونش مردم را.
سر ماه قسطهای بانکی خونه و اثاثیه رژه میرفتند و یک در میان عقب میافتادند. صدای ماموران بانکها و صاحبان مغازهها گاه و بیگاه به مانند پیجهای فرودگاهها به صدا در میآمدند و برای پرداخت اقساط به او تذکر میدادند.
با خودش میگفت: این هم شد زندگی. همه را برق میگیره و منو چراغ نفتی!. این دغدغههای بی پایان در ۱۷ مرداد هر سال؛ یعنی روز خبرنگار به اوج میرسید. اصلن دلش نمیخواست این روز فرارسد و کسی بهش تبریک بگه. با خودش میگفت:حال داری. با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم میکنم. حالا باید بهم تبریک نیز بگن. قوز بالا قوز اونه که باید برای این حال نزارم اظهار خوشحالی نیز کنم.
روز خبرنگار گرامی باد!