فرارو- امروزه انجام جراحی ترمیم بکارت در ایران رایج شده است، چون همواره سالم بودن بکارت به عنوان یک شرط اساسی در ازدواج مورد توجه میباشد به همین دلیل افرادی که به هر علتی مثل تصادفات رانندگی، انجام ورزشهای سنگین، تجاوز جنسی، روابط جنسی خارج از عرف و... دچار آسیب بکارت میشوند معمولاً تن به انجام این جراحی میدهند.
در زمان ازدواج هم این مسئله ممکن است برای دختران دردسر ساز شود حتی کسانی که پارگی بکارت آنها به دلایلی غیر از روابط جنسی نامتعارف باشد هم معمولاً به دلیل ترس از قضاوت شدن سعی در پنهان کردن این مسئله دارند به همین دلیل ناچار به عمل ترمیم بکارت روی میآورند.
در این نوشتار به بررسی این موضوع از منظر حقوقی میپردازیم که آیا پنهان کردن عمل ترمیم بکارت از شوهر موجب تحقق جرم فریب در ازدواج است یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، فریب در ازدواج چه آثاری دارد؟
قبل از پاسخ دادن به این سوال لازم است ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که اساساً منظور از فریب در ازدواج چیست؟به موجب
ماده ۶۴۷ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل: داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم میگردد.
مصادیق ذکر شده برای امور واهی در این ماده جنبه احصائی نداشته بلکه تمثیلی بوده، به عبارتی دیگر هر امری که موجب فریب دیگری شود را شامل میشود بنابراین کتمان ازدواج قبلی یا رابطه نامشروع منجر به پارگی بکارت و یا هر امر دیگری که منجر به پارگی بکارت شده باشد را هم میتواند دربرگیرد.
لازم به ذکر است وقتی که مردی به زعم دوشیزه بودن دختری به خواستگاری او میرود و دختر و خانواده او تظاهر به دوشیزگی وی میکنند و مرد به این اطمینان و این مبنا که با دختری با شرایط موصوف ازدواج میکند و در عمل متوجه شود که فریب خورده است، جرم فریب در ازدواج واقع شده است.
بیشتر بخوانید
به نوعی میتوان گفت که در غالب موارد به غیر از مواردی که بکارت در اثر حادثه، ورزش و… از بین رفته است ترمیم کردن بکارت ممکن است نشانهای باشد برای پنهان کاری و فریب طرف مقابل خاصه وقتی پای رابطه نامشروع قبلی و کتمان ازدواج قبلی در میان است.
توجه به این نکته ضروری است که در جرم فریب در ازدواج بایستی قصد فریب دادن طرف دیگر عقد وجود باشد و در عمل هم طرف مقابل یعنی شوهر فریب بخورد و ازدواج نیز بر همین توافق و مبنا تحقق پیدا کند.
به عبارت دیگر برای تحقق این جرم ۳ جزء حیاتی و مهم به شرح ذیل وجود دارد:
۱- توسل به امور واهی و متقلبانه مثل عمل ترمیم
۲- فریب خوردن شوهر
۳- وقوع ازدواج بر مبنای دختر بودن و بکارت زوجه چه آنکه در عمل ممکن است در مواردی این موضوع در زمان عقد برای مرد موضوعیت کامل نداشته باشد.
رسیدگی به این جرم در صلاحیت دادسرای عمومی است که در صورت تشخیص جرم قرار جلب به دادرسی صادر میکند و پرونده را به دادگاه کیفری ۲ ارسال مینماید. قاضی پس از استماع اظهارات و دفاعیات طرفین رای صادر میکند.
مجازات جرم فریب در ازدواج ۶ ماه تا ۲ سال حبس است که البته دست قاضی دادگاه با توجه به شرایط متهم برای تخفیف، تعویق و یا تعلیق مجازات باز است.
فریب در ازدواج از منظر قانون مدنی
به موجب
ماده ۴۳۸ قانون مدنی تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود و به موجب ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.
منظور از متبانیا این است آن صفت به صراحت در عقد ذکر نشده است، اما عقد بر مبنای آن واقع شده باشد فرض کنید اگر مردی به خواستگاری دختری برود بعد نگوید که قبلاً ازدواج کرده است در اینجا با وجود سایر شرایط عمل مرد تدلیس است، چون غالباً فرد وقتی به خواستگاری میرود اصل بر این است که مجرد است در خصوص دختران هم معمولاً وقتی مردی به خواستگاری دختری میرود با توجه به شرایط و عرف جامعه اصل بر این است که دختر باکره است؛ بنابراین عمل ترمیم بکارت اگر منجر به فریب زوج شود علاوه بر مجازات مقرر در قانون مجازات اسلامی منجر به فسخ نکاح هم میشود.
آثار فسخ نکاح۱- انحلال نکاح
حق فسخ از موجبات و علل انحلال ازدواج محسوب میگردد، خواه ازدواج دائم باشد خواه موقت. حق فسخ و نیز اعمال آن که بر مبنای جلوگیری از زیان همسری است که حق فسخ برای او شناخته شده است، با هر لفظ یا فعلی واقع میشود، لذا اعمال آن نیازمند به رعایت تشریفات خاصی از جمله رعایت تشریفات طلاق نمیباشد.
علاوه بر آن برای تحقق فسخ و انحلال نکاح از این طریق، حکم دادگاه نیز شرط نمیباشد؛ بنابراین کسی که دارای حق فسخ میباشد (در این مورد زوج) باید اراده خود را بر فسخ به گونهای اعمال کند. به طور مثال این امکان را خواهد داشت تا از طریق ارسال اظهارنامه رسمی یا پست سفارشی این کار را انجام دهد. البته به منظور آن که بتواند انحلال نکاح را در دفتر رسمی و در شناسنامه خود به ثبت برساند و نیز برای حل اختلاف که اغلب در این گونه موارد پیش میآید رجوع به دادگاه لازم میشود.
اختیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع، نکاح را فسخ نکند خیار فسخ او ساقط میشود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است؛ بنابراین اعمال این حق بدون رعایت فوریت آن واجد آثار قانونی نخواهد بود.
۲- به
ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن (ناتوانی جنسی مرد) باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است؛ بنابراین در صورت ترمیم بکارت اگر زوجین رابطه جنسی نداشته باشند در صورت فسخ نکاح مهریه به زوجه تعلق نمیگیرد.