فرارو- با گذشت یک سال از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی ایران به این جمعبندی رسیده است که برای اولین بار به تحریمهای آمریکا از طریق بازنگری در اجرای برخی تعهداتش در توافق هستهای پاسخ عملی بدهد. در آستانه اعلام این پاسخ، که چندی پیش به اطلاع اروپاییها رسیده است، آمریکا با هیاهوی بسیار تجهیزات نظامی جدیدی به خلیج فارس اعزام کرد تا محاسبات مقامات ایران را تغییر دهد.
به گزارش فرارو، روز دوشنبه تنشها میان ایران و آمریکا به سطح جدیدی رسید. دولت آمریکا با متهم ساختن ایران و گروههای نزدیک به آن به تهدید کردن نیروهای آمریکایی در منطقه، یک ناو هواپیمابر و تعدادی بمبافکن به خلیج فارس اعزام کرد. در همین روز، رسانههای دولتی ایران گزارش کردند که روز چهارشنبه آینده، این کشور در واکنش به خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، بخشی از فعالیتهای هستهای، که در چارچوب برجام متوقف شده بود، را از سر خواهد گرفت. منابع ایرانی دقیقا مشخص نکردهاند که کدام فعالیتها از سر گرفته خواهد شد. اما دیپلماتهای اروپایی، که با مقامات بلندپایه تهران در تماس هستند، میگویند به احتمال زیاد، ایران پژوهش در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته را دوباره شروع و محدودیتهایی بر برخی بازرسیهای هستهای اعمال خواهد کرد.
در این شرایط، جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، با صدور بیانیهای شدیدالحن علیه ایران، اعزام ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» و تعدادی بمب افکن به خلیج فارس را اعلام کرد. بولتون در بیانیه کوتاه خود، اعزام این تجهیزات را «پیام واضحی» به جمهوری اسلامی دانست مبنی بر اینکه هرگونه حمله به منافع آمریکا یا منافع متحدان آن، با «نیروی بیرحمانه» مواجه خواهد شد. در واکنش به این اقدام آمریکا، کیوان خسروی، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، بولتون را «فاقد فهم نظامی و امنیتی» دانست که دنبال «خودنمایی» است. خسروی افزود: «براساس رصد دقیق نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن ۲۱ روز قبل وارد دریای مدیترانه شده است و بیانیه بولتون استفاده ناشیانه از یک رویداد سوخته برای جنگ روانی است.»
جان بولتون و مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا، مدعی شدند که بروز نشانههایی از احتمال حمله نیروهای ایران یا نیروهای شبهنظامی نزدیک به آن به منافع آمریکا، دلیل اعزام ناو هواپیمابر به خلیج فارس است. تعدادی دیگر از مقامات ناشناس آمریکایی در گفتگو با رسانههای غربی تاکید کردهاند که افزایش احتمال حمله گروههای شبهنظامی نزدیک به ایران در عراق و یمن به اهداف آمریکایی، دلیل اصلی اعزام آبراهام لینکلن به خلیج فارس است. اما نقشه حضور نیروهای آمریکایی در منطقه نشان میدهد که دلیل اعلامشده آمریکاییها، قانعکننده نیست. چرا که اولا ناو هواپیمابر لینکلن از چند هفته پیش در دریای مدیترانه مستقر بود و طبق برنامه قبلی، ممکن بود به خلیج فارس اعزام شود. ثانیا، آمریکا در پایگاههای نظامی خود در منطقه، خصوصا در پایگاه العدید قطر، به اندازه کافی نیرو و تجهیزات نظامی برای مقابله با تهدیدات محدود را دارد. بنابراین، بایستی دلایل دیگری برای اعزام ناو به خلیج فارس وجود داشته باشد.
قدرتنمایی دیپلماتیک با ابزارهای نظامی
در یک سال گذشته، آمریکا پس از خروج از برجام، تحریمهای گسترده و سنگینی علیه ایران اعمال کرده است که آخرین مورد آن لغو برخی معافیتهای هستهای و کل معافیتهای نفتی بود. فقط در ماه آوریل گذشته، آمریکا سه اقدام مهم کمسابقه یا بیسابقه علیه ایران انجام داد. ابتدا کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی قرار داد، سپس کل معافیتهای فروش نفت ایران به هشت کشور را لغو کرد و در آخرین مورد، صادرات اورانیوم غنیشده مازاد ایران و توسعه بیشتر نیروگاه بوشهر را ممنوع کرد. در چنین شرایطی، طبیعی است که ایران به فکر پاسخ دادن به این اقدامات یکجانبه بیافتد. در ماههای اخیر، آژانسهای اطلاعاتی غربی، ضمن تایید پایبندی ایران به برجام، هشدار داده بودند که ایران ممکن است در اجرای برجام تجدید نظر کند. اما بازنگری در برجام، تنها گزینه ایران نیست. برخی مقامات ایران در هفتههای اخیر نشان دادهاند که بستن تنگه هرمز میتواند یکی از گزینههای اصلی ایران در پاسخ به آمریکا باشد. امری که اگر اتفاق بیافتد، یکی از مسیرهای اصلی تامین انرژی جهان را به خطر خواهد انداخت و قیمتهای نفت را به صورت نجومی بالا خواهد برد. دقیقا همان چیزی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از آن بیزار است.
واکنشهای مقامات آمریکایی به تهدیدهای ایران برای بستن تنگه هرمز، نشان میدهد که آنها به شدت از امکان اجرایی شدن تهدید ایران نگران هستند. از میان سه حوزهای که ایران ممکن است در آنها به آمریکا پاسخ دهد - از سرگیری غنیسازی اورانیوم با درصد بالا، تقابل نظامی نیروهای نزدیک به ایران در کشورهای عربی با نیروهای آمریکایی و بستن تنگه هرمز-، احتمال مختل شدن عبور و مرور نفت در هرمز بیش از سایر حوزهها مقامات آمریکا را نگران میکند. احتمالا به همین دلیل است که آمریکا تصمیم گرفته است که یکی ابزارهای دیپلماتیک سنگین خود را به خلیج فارس اعزام کند تا گزینه مسدودسازی تنگه هرمز را خنثی کند.
آمریکا حدود دو هفته پیش دقیقا از همین ناو هواپیمابر به عنوان یک ابزار دیپلماتیک یاد کرده بود. در آن زمان، لینکلن در دریای مدیترانه بود و پیامهایی به روسیه ارسال میکرد. جان هانتسمن، سفیر آمریکا در روسیه، در اقدامی نامتعارف، در حالی که روی ناو هواپیمابر لینکلن ایستاده بود، به سیانان گفت: «زمانی که شما ۲۰۰۰۰۰ هزار تُن از دیپلماسی دارید که در مدیترانه حرکت میکند -این (ناو هواپیمابر) چیزی است که من آن را دیپلماسی مینامم. این دیپلماسی عملیات متقدم است- نیازی به گفتن چیزهای دیگر نیست. شما با کمال اعتماد به نفس مینشینید و جهت پیدا کردن راهحلهایی برای مشکلاتی که برای سالهای زیاد بین ما تفرقه ایجاده کردهاند، تلاش میکنید.»
این اظهارات هانتسمن پیام واضحی به روسیه بود که در سوریه تجهیزات نظامی قابلتوجهی مستقر کرده است. حال، به نظر میرسد که آمریکا تصمیم گرفته از همین ابزار دیپلماتیک به ایران پیامهایی ارسال کند. پیامهایی که ضرورتا به جنگ ختم نمیشوند و هدف اصلی آنها ممکن است منصرف کردن ایران از مسدود کردن تنگه هرمز باشد. درست است که مقامات آمریکایی میگویند تهدیدات احتمالی گروههای شبه نظامی نزدیک به ایران باعث اعزام ناو هواپیمابر لینکلن شد، اما برخی منابع روایت دیگری را مطرح میکنند. طبق این روایت، محافل اطلاعاتی نزدیک به دولت ترامپ هنوز نمیدانند که ایران دقیقا چه پاسخی به آمریکا خواهد داد. فقط میداند که در اثر تشدید فشارها بر ایران، آستانه تحمل مقامات این کشور کمتر شده است.
وبگاه خبری آمریکایی «آکسیوس» در خبری اختصاصی، مدعی شد که اسرائیل اطلاعاتی درباره طرحهای ادعایی ایران برای حمله به مواضع آمریکایی به کاخ سفید داده است. به گفته یک مقام بلندپایه اسرائیلی، حدود دو هفته پیش، مئیر بن شابات، مشاور امنیت ملی اسرائیل، در کاخ سفید با بولتون دیدار کرد و یافتههای موساد درباره طرحهای ایران را به بولتون داد. با این حال، حتی خود اسرائیلیها هم اذعان میکنند که در مرحله کنونی، طرحهای ادعایی ایران واضح نیست. همین امر این گمانهزنی را تقویت میکند که آمریکاییها و اسرائیلیها در خصوص نوع واکنش ایران سردرگم شده و نمیدانند که ایران چه واکنشی نشان خواهند داد؛ لذا این احتمال را مطرح میکنند که ایران تنگه هرمز را ناامن یا مسدود کند. در همین رابطه یک مقام اسرائیلی به آکسیوس گفت: «هنوز برای ما واضح نیست که ایرانیان تلاش میکنند چه کاری انجام دهند و برای انجام آن چگونه برنامهریزی میکنند. اما واضح است که در نتیجه افزایش فشار آمریکا بر ایران، درجه حرارت آنها رو به افزایش است. آنها در حال بررسی انتقامگیری از منافع آمریکایی در خلیج (فارس) هستند.»
هر چند که این روزها برخی ناظران درباره احتمال جنگ میان ایران و آمریکا هشدار میدهند، اما به نظر میرسد که وقوع جنگ بین دو کشور در کوتاه مدت بعید است. دو طرف تمایلی به ورود به یک نزاع مسلحانه ندارند و حتی تحرکات آنها، در واقع تلاشی برای کسب اهرم بیشتر در هرگونه مذاکرات محتمل در آینده یا تغییر محاسبات طرف مقابل به نفع خود است. جان بولتون، در بیانیه خود، صریحا گفته است که آمریکا «دنبال جنگ با ایران نیست.» البته این بدین معنا نیست که احتمال درگیری محدود و محاسبهنشده بین دو طرف بعید است، بلکه ممکن است یک سوء محاسبه یا یک اقدام برنامهریزینشده، آتش جنگ بین ایران و آمریکا را برافروزد.
دولت دونالد ترامپ، به طرز واضحی از سیاست رونالد ریگان، معروف به «صلح از طریق قدرت» استفاده میکند. سیاستی که بر مبنای آن آمریکا برای اجبار طرف مقابل به پذیرش خواستههای خود، تا سرحد تقابل نظامی پیش میرود، اما در نهایت از این قدرتنمایی برای اهرمسازی دیپلماتیک استفاده میکند. دقیقا همین استراتژی در برابر کره شمالی به کار گرفته شد. ترامپ حتی کره شمالی را به حمله هستهای و نابود کردن کل آن کشور تهدید کرد. اما طولی نکشید که ترامپ یکباره با تغییر رویکرد خود، «عاشق» کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، شد؛ لذا این احتمال مطرح است که آمریکا با اعزام ناو هواپیمابر به خلیج فارس، بیش از آنکه دنبال ورود به تقابل نظامی با ایران باشد، به دنبال معتبرسازی «گزینه نظامی» است. گزینهای که در یک سال گذشته، دولت ترامپ، به رغم لفاظی علیه ایران، به طرز قابلتوجهی آن را مطرح نکرده است. مقامات آمریکایی از زمان خروج از برجام تاکنون، انواع تهدیدها را علیه ایران بیان کردهاند، اما به ندرت از جمله «همه گزینهها روی میز است» استفاده میکنند. اصولا آنها نیازی به استفاده از این جمله، که تلویحا به حمله نظامی اشاره میکند، نمیبینند. بسیاری از ناظران بر این باور هستند که هدف نهایی کارزار فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران، فراهم کردن زمینهای برای فروپاشی از درون است. امری که به شلیک یک گلوله هم نیاز ندارد.
ما سرمون به اینکه جنگ نظامی بشود یا نشود گرم هست ولی دشمن جنگ اقتصادی ویرانگری را شروع و داره پیش میبره که مسیولین هم همه آچمز و الآن مهمترین دغدغه پخش آهنگ ساسی در مدارس هست !!!
صدام حسین با ایران و کویت در فاصله کم جنگید ولی از بین نرفت اما جنگ اقتصادی نابودش کرد..
مسئولین بدور از هیجان و احساسات باید کار اصولی انجام بدن.
جنگ اقتصادی بسیار ویرانگرتر از جنگ نظامی هست..