
در کشوری که سیل به بسیاری از زیرساختهای آن در این یک ماه اخیر آسیب جدی وارد کرده است، کدام کارشناسی میتواند قبول کند آب از سواحل خزر به سمنان برسد، کل مسیر را تخریب کند و روزی از خطرات سیل و زلزله در امان باشد؟ ضمن آنکه تخریبهایی که ایجاد میکند، خود عامل سیلهای مخرب در منطقهای است که از بالاترین ریسک حوادث طبیعی برخوردار است. کشور ایران از نظر محیطزیستی کشوری بسیار آسیبپذیر و حساس است. نبود قطعیتها بسیار بالا است.
حسین آخانی. استاد دانشگاه تهران در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: مدتهاست از دست رئیسجمهور عصبانیام؛ بهویژه از زمانی که به گلستان رفت و پروژه گردشگری آشوراده را در سفر استانی تصویب کرد. حتی در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ که از دست ایشان جایزه ملی محیط زیست گرفتم، گفتم این کار عقلانی نیست، درست به همین دلیلی که بعد از دیدن فاجعه سیل متوجه آن شد.
بگذارید کمی عقبتر بروم. دومین رئیسجمهور سفرهای استانی – بعد از ابوالحسن بنیصدر – محمود احمدینژاد، در اولین سفر استانی خود در اسفند ۱۳۸۴ به استان گلستان ساخت پتروشیمی را در منطقه تالاب صوفیکم در نزدیکی آققلا تصویب کرد. بلافاصله اوراق مشارکت فروخته شد و کلنگ آن را به زمین زدند. نگارنده با استفاده از فضای رسانهای محدودی که داشتم، تلاش کردم جلوی آن را بگیرم. نامهای به رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست نوشتم.
ایشان برخلاف همه رؤسای سازمان که معمولا به این نامهها توجهی ندارند، از نگارنده دعوت کرد تا به صورت حضوری برایشان توضیح دهم. در جلسهای با حضور آقای دکتر مدبری، رئیس وقت دفتر آب و خاک سازمان، توضیح دادم که ارتفاع این منطقه بسیار پایین و آب زیرسطحی آن بالاست. ساخت صنعتی مانند پتروشیمی در این دشت خطرناک است. چون منطقه مستعد سیل است، با بالاآمدن آب، کل دشت آلوده میشود. ایشان را به خدا و وجدان سپردم و خواهش کردم جلوی ساخت این مجتمع را بگیرند. چون خودشان زمینشناس بودند، متوجه حرفم شدند. در حضور من به آقای شاعری، استاندار وقت، تلفن کرد و گفت: جلسهای با حضور امامجمعه بگذارند تا به حرفهای من گوش کنند. آن جلسه هرگز برگزار نشد. محل پتروشیمی چند کیلومتر جابهجا شد و البته الان هم خوشبختانه بعد از ۱۴ سال ساخته نشده است! اگر ساخته شده بود، معلوم نبود چقدر آسیب دیده بود و مردم و دولت چه خسارتهای سنگینتری به خاطر مشکلات بعد از سیل تحمل میکردند.
در سیل امسال رئیسجمهور بعد از دیدن دشت ترکمنصحرا از آسمان، به همان نکته پی برد. انجام طرحهای عمرانی همیشه برای مقامات محلی شیرین است. همه استانها دنبال آبادانی، ایجاد شغل و بهرهمندشدن بیشتر از درآمدهای نفتی هستند.
مشکل آنجاست که تصمیمات سیاسی بر کارشناسی غلبه میکند. آنقدر فضا سنگین میشود که مجریان دولتی فکر میکنند متخصصان محیط زیست دشمن آنها هستند. هم طرح آشوراده و هم طرح انتقال آب خزر، هر دو فاقد توجیه فنی- اقتصادی و بهشدت مخرب محیط زیست هستند.
در کشوری که سیل به بسیاری از زیرساختهای آن در این یک ماه اخیر آسیب جدی وارد کرده است، کدام کارشناسی میتواند قبول کند آب از سواحل خزر به سمنان برسد، کل مسیر را تخریب کند و روزی از خطرات سیل و زلزله در امان باشد؟ ضمن آنکه تخریبهایی که ایجاد میکند، خود عامل سیلهای مخرب در منطقهای است که از بالاترین ریسک حوادث طبیعی برخوردار است. کشور ایران از نظر محیطزیستی کشوری بسیار آسیبپذیر و حساس است. نبود قطعیتها بسیار بالا است.
هنوز دانش ما قادر به پیشبینی بسیاری از رخدادهای آینده نیست. نه سیل و نه زلزله را کسی نمیتواند پیشبینی کند. آنچه همه میدانند، این است که این دو پدیده امکان رخداد بالایی دارند. وقتی این احتمال میرود که زمانی به دلیل بالاآمدن آب ساکنان آشوراده مجبور به تخلیه آن شدهاند، مجددا رفتن و در آنجا تأسیسات بناکردن، نادرست است. اگر بخواهند زیرساختی بسازند که بتواند در مقابل بالاآمدن آب ایستادگی کند، آن موقع باید حجم بالای بتون و آهن به جزیره برده شود که همانها باعث نابودی جزیره و مسیر آن میشود.
اگر هم بخواهند تأسیسات سبک بنا کنند، در مقابل آب مقاوم نیست؛ پس عقل حکم میکند به آنچه طبیعت قرار داده، احترام بگذاریم. آشوراده برای پرندگان مکان خوبی است؛ چون آنها قدرت پرواز دارند؛ ولی برای آدمیان نه. در حرفهای رئیسجمهور نکته بسیار مهم دیگری بود که بهدرستی متوجه شده رودخانههای استان گلستان قادر به انتقال آب سیل نیستند.
این درست همان نکته مهمی است که از سوی ما سالهاست بیان میشود که باید مسئولان از دخالت بیرویه در نظام هیدرولوژیک کشور منع شوند. رودخانه، خانه رود است، نه خانه بتون و ویلا و پارک و کارخانه. این خانه برای آنکه زنده بماند، به آب نیاز دارد. سدسازهای بزرگ و کوچک (بزرگها را وزارت نیرو و کوچکها را آبخیزداران سازهای منابع طبیعی میسازند) با عملیات خود بسیاری از روانابها و رودخانه را خشک کردهاند. اگر در مسیلهایی که قبلا رودخانه دائمی بوده است، آب در طول سال جریان داشته باشد، هم عمق روخانه کاهش پیدا نمیکند، هم آب پالایش میشود و هم گیاهان حاشیه روخانه مانند سدی محکم مانع فرسایش خاک در هنگام سیلاب میشوند.
سدها و تشتکهای تبخیر و رسوب آبخیزداری، هم حجم بالای پولهای خزانه را میکشند، هم سهم آب رودخانه را با تبخیر از دسترس طبیعت خارج میکنند. با آرامشدن رودخانهها بهسرعت بستر آنها بر اثر فرسایش پر میشود؛ بهطوریکه وقتی آب زیاد در زمان پربارانی جریان پیدا کرد، نمیتوانند آن را عبور دهند. نکته مهم دیگر دستکاریهای بسیار وحشتناک در بسیاری از رودخانهها برای معدنیکاوی و برداشت شن و ماسه است. وقتی بستر رودخانهای تخریب میشود، بر اثر بارش شدید، حجم بالای خاک و سایر اجزای تخریبشده را با خود به جریان میاندازد که در نتیجه باعث افزایش قدرت تخریب سیل میشود. آقای رئیسجمهور، پیام سیلهای اخیر در یک کلام آن است که محیط زیست نه برای مقالهنویسی و نه برای دلخوشی غربیهاست.
شما نیاز دارید در نگاهتان به محیط زیست تجدید نظر کنید. لطفا دستور دهید حفاظت از رودخانهها و مسیلها و کوهها با تصویب قوانین محکم تضمین شود و هیچکس حق نداشته باشد به هر بهانه و حیلهای آب و خاکش را تصاحب کند. در سفرهای استانی آتی از تصویب طرحهایی که توافق کارشناسی مستقل و پیوستهای محکم محیطزیستی ندارند، پرهیز کنید. اگر جای شما بودم، در اولین اقدام دستور ابطال طرح گردشگری آشوراده و طرح انتقال آب خزر به سمنان را صادر کرده و معدن بوکسیت شاهوار را تعطیل میکردم.
ایرانی که بر شانههای ادب، تاریخ و ادبیات غنی بزرگانی مانند فردوسی نشسته است که هزار سال پیش گفت: به جویی که روزی بگذشت آب/ نسازد خردمند از او جای خواب؛ حتما شایسته رئیسجمهوری است که از حفظ حقوق رودخانهها و رعایت توصیههای محیطزیستی در قرن بیستویکم طفره نمیرود و نمیگوید، چون دیگران محیط زیست را خراب میکنند، ما هم حق داریم خراب کنیم؛ چون دیگران گازهای گلخانهای تولید میکنند، ما هم حق داریم تولید کنیم. چالشی که امروز کشور را گرفته است، اتفاقا همین است که شما و دیگر همکارانتان به مقالات و پژوهشهای علمی توجهی ندارید.