ترانه یلدا* در روزنامه اعتماد نوشت: خبر تصمیم شورای شهر تهران مثل بمب در شبکههای خبری و اجتماعی پیچید و عکسالعملهای شدیدی را درپی داشت و هنوز هم بعد از سه روز، خاطر جامعه شهری تهران آزرده و در آتش است. تصمیم شورا در دادن رای مثبت به پرسش شهرداری در مورد صدور مجوز برای ۶۲ باغی که گویی پارسال به اشتباه پروانه گرفتهاند و عوارضشان را نیز پرداخت کردهاند، دم خروسی است که به این سادگیها پنهان نمیتوانیمش کرد.
افشین حبیبزاده، معاون نظارت شورای شهر با بیان اینکه متاسفانه بعد از فروردینماه ۱۳۹۷ نیز برخی شهرداران مناطق نسبت به دریافت عوارض برج باغ اقدام کردند و بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان بعد از لغو مصوبه پول گرفتهاند به رسانه میگوید: برایمان جای سوال است که چرا شهرداریهای مناطق آن هم بهطور سیستمی از مالکان عوارض گرفتند و ما حالا باید در این اوضاع اقتصادی این پولها را برگردانیم؟ پاسخ خیلی پیچیده نیست، اگرچه رسیدن به یک راهحل موثر و پایدار از قرار هنوز مورد وفاق و توجه دوستان در شهرداری و شورا قرار نگرفته است:
بیشتر بخوانید: درخواست حکم حکومتی برای باغهای تهران
۱- شهرداری برای هزینههای بسیار بالایش به پول نیاز دارد و این هزاران میلیاردی را از زمان آقای کرباسچی تاکنون از راه فروش تراکم و صدور مجوز برج باغ به دست آورده است.
۲- اگرچه به گفته چند ماه پیش خانم صدراعظم نوری، رییس کمیسیون محیط زیست شورا...
درآمد از برج باغ برای شهرداری تنها یک درصد درآمدهایش بوده است، اما اکنون که تمام شهر تهران ۵ طبقه شده و در این شرایط رکودی اقتصادی، دیگر کمتر کسی راغب به ساخت و ساز است، به هر حال کاچی به ز. هیچی! و تا پیدا نشدن راهحلی موثر، باقیمانده باغها نیز محکوم به فنا هستند.
۳- ما از چندین دهه قبل قوانینی داشتهایم که ساختوساز را در باغهای شهری ممنوع کردهاند. منتها یکسره از سوی شهرداری نادیده انگاشته شدهاند.
۴- شهرداری و شورای پنجم از پارسال به صرافت افتادند، چارهای برای بیشتر از پیش قربانی نکردن باغها بیابند و گامهای قابل تحسینی هم برداشتند تا اینکه طلسم مصوبه برج باغ شکست و شبح آن مدتی از روی سر تهران کنار رفت. البته در این مدت برجسازی همچنان بر اساس مجوزهای قبلی ادامه داشت و دارد...
۵- حال با پیش آمدن این قضیه اخیر، همه متوجه شدیم که هنوز چاره درستی برای کسب درآمدهای پایدار برای شهرداری پیدا نشده است. یعنی کسب عوارضی که بتواند کفاف هزینههای بسیار بالای شهرداری را بدهد.
۶- اعضای شورای شهر عنوان کردهاند که ناچار بودهاند بین بد و بدتر انتخاب کنند، چرا که اگر به این ۶۲ باغ مجوز ساخت و ساز در باغ را نمیدادند، مالکان میتوانستند در دیوان عدالت اداری کل مصوبه را زیر سوال ببرند، در حالی که برخی کارشناسان حقوقی معتقدند که لزوما رای دیوان عدالت اداری به همه پروندهها با این موضوع، تایید حکم ساخت و ساز نباید باشد. یعنی اینگونه نیست که با ارجاع پروندهها به دیوان عدالت اداری، دیوان مصوبه قانونی و درراستای حقوق همگانی شورای پنجم در ۲۲ اسفند ۹۶ مبنی بر لغو مصوبه برج باغ را نقض کند و برای ۶۲ پرونده موجود، رای به ساخت و ساز بدهد بلکه رای دیوان، پرونده به پرونده و پلاک به پلاک متناسب با شرایط متفاوت است.
۷- گمان بر این است که شهرداری خودش هم در فاصله اسفند ماه سال گذشته که مصوبه برج باغ لغو شد تا فروردین که مالکان ۶۲ باغ چند صد میلیارد را به حسابش ریختند (احتمالا به تشویق خود شهرداری) و نیز پس از آن - که صدور مجوز نهایی معلق مانده بوده- دچار شک و تردید بوده است! و بالاخره در نیمه اسفند و مصادف با روز درختکاری تصمیم گرفته است، باقیمانده باغهای تهران را به دست ساخت و ساز بسپارد.
۸- به هر حال، شهرداری با اعلام بودجه ۹۸ خود، که چند هزار میلیارد هم بیشتر از بودجه سال قبلش است! نشان داد که هنوز خیال تغییر در رویکردش به شهر را ندارد و حاضر نشده است در شرایط رکود به وضعیت خود سروسامانی بدهد و سبکسازی در تشکیلاتش را به فعل درآورد یا از بودجههای ولخرجانه دست بکشد و به نگهداری و ارتقای کیفیت شهر موجود و رسیدگی به مسائل و آسیبهای واقعی شهر تهران بپردازد. (البته نیتش هست و نشانهاش پیوستن دکتر حناچی به جنبش دوچرخهسواران!)، اما هنوز راهکارها پیدا نشدهاند یا اگر پیدا شدهاند، هنوز جا نیفتادهاند! و رنگ رخسار بودجه هم نشان از همین داشت.
الهام فخاری عضو شورای شهر هم در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه میشود با کمک مشاوران حقوقی با مالکان باغها مذاکره کرد و بدون نقض حقوق عمومی، راهحل دیگری جز ساخت و ساز در باغها اتخاذ کرد، گفته است: باور دارم ما مسوولیت داریم با همراه کردن نهادهای مدنی در راستای تامین حقوق عمومی و حتی چارهجویی قضایی راهحلهای کم هزینهتر و کم خطرتری را برای شهر تهران پیدا کنیم.
یکی از دوستان نیز امروز برایمان نوشته است: من دو سالی بود که از خیابان زعفرانیه رد نشده بودم تا دیروز کهای کاش باز هم رد نمیشدم! خیابان عملا تبدیل به کارگاه ساختمانی شده و یک درختکشی بزرگ به راه افتاده. شهرداری مجوز داده که خانههای ویلایی یکی، دو طبقه با باغهای بزرگ چند صد متری تبدیل به ساختمانهای ده، دوازده طبقه بشوند، اما حتی نیم متر عقبنشینی نداده و در نتیجه هر جا که دیواری بالا رفته، شاخ و برگ درختان را قطع کردهاند که مزاحم کارشان نباشد! بگذریم از درختانی که برای عبور ماشینآلات و خاکبرداری از بن قطع شدهاند. شهردار محترم که مشغول دوچرخهسواری سهشنبه هستند و اعضای شورا هم در حال جنگ و جدال با یکدیگر! ما ماندهایم و آخرین نفسهای شمیرانی که شاید همین الان هم مرده باشد.
بله، شورای ما مردم شهر را مأیوس کرد، اما شاید هنوز وقت داشته باشد، جبران کند و حرفش را پس بگیرد؟! الله اعلم!
*معمار و شهرساز
فضای سبز تهران در حال نابودی است.