فریدون مجلسی. تحلیلگر روابط بینالملل در روزنامه شرق نوشت: برجام تحریمهای الزامآور هستهای بینالمللی را از میان برداشت و از آن در داخل و خارج ایران استقبال شد. در آمریکا محافظهکاران که وابستگی سیاسی و اقتصادی بیشتری به اسرائیل دارند، از آن راضی نبودند؛ زیرا اسرائیل از آن راضی نبود و آن را برای تضمین بقای خود کافی نمیدانست. در ایران نیز برخی محافل و جریانات از آن ناراضی بودند و آن را مانعی برای رفتارهای خود میدانستند. اما شرایط منطقهای، داستانی متفاوت دارد.
سوریه با تحدید ناشی از دخالتهای عربی محافظهکار و آمریکا مواجه شد و عراق نیز که خطر داعش را از نزدیک لمس کرده بود، از حمایت جمهوی اسلامی برای بقای خود سود برد. یمن در چالش میان دو گروه مذهبی درگیر جنگ داخلی شد که با دخالت عربستان و برخی کشورهای دیگر بهزودی وارد چهارمین سال درگیری میشود و این وضعیت ادامه دارد. در لبنان حزبالله دوست مورد حمایت و متحد جمهوری اسلامی است و از زمانی که به قدرتی سیاسی تبدیل شده است، آمریکا و اروپا آن را تروریست نامیدهاند و کسانی را که با او تعامل داشته باشند، به داشتن تبعاتی تهدید کردهاند.
در فلسطین گروه حماس، برخلاف تمایل دولت خودگردان فلسطین، همسو با ایران است. دولت عمان رابطه محترمانهای را با ایران حفظ کرده است تا بتواند سلطهطلبی عربستان را تعدیل کند. قطر نیز در حال جداکردن خرج خود از سایر کشورهای عربی است. بقیه کشورهای عربی، اما به درجاتی، تابع عربستان هستند.
در میان کشورهای عرب، رابطه با عراق به دلایل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی از همه برای ایران مهمتر است. جمهوری اسلامی در دفاع از عراق در جنگ داخلی متحمل هزینههای مالی و انسانی بسیار شده است؛ به همین دلیل کشورهای عربی رقیب ایران و آمریکا نسبت به روابط جمهوری اسلامی با عراق بیش از همه حساس و خواهان تخریب آن هستند؛ بهویژه باید توجه داشت عراق همچنان تحت اشغال نظامی آمریکاست و ناچار است تعاملات و سازگاریهایی با آن کشور داشته باشد.
ضمنا به درآمد حاصل از فروش نفت خود نیازمند است و در روابط خود با ایران تا حدی محافظهکارانه عمل میکند. عراق حتی برای خرید گاز و برق از ایران ناچار است از آمریکا کسب اجازه و تمدید مهلت کند. کشورهای دیگر منطقه مانند ترکیه، در روابط خارجی خود به سودآوری اقتصادی میاندیشند.
مرحله اقتصادی جنگ آمریکا، اسرائیل و عربستان علیه ایران از مدتی قبل آغاز شده و تجارت خارجی ایران را تحت فشار قرار داده و همراهی ایران با برخی کشورهای عربی را دشوارتر کرده است. سایر کشورهای عربی که متحد عربستان هستند، اغلب جزء کشورهای ثروتمند به شمار میروند و پارهای اختلافات از نوع خانوادگی در میان آنان خللی در اتحادشان علیه ایران ایجاد نمیکند.
عربها به سرزمین ایران چشمداشتهایی دارند و غالبا در انتظار جنگی هستند که شاید نصیبی هم از آن ببرند. آمریکا و اسرائیل هم خواهان و مشوق درگیری با ایران هستند، منتها هرکدام مایل است هزینههای جنگ را بر عهدی دیگران بیندازد. در واقع آمریکا و اسرائیل منتظر بهانهای هستند که به تهدید خود رنگ قانونی دهند تا از هزینههای غرامت بپرهیزند و بتوانند غرامتخواهی کنند.
خروج از برجام، یا عملیات پیشگیرانه ایران علیه مواضع اسرائیل و آمریکا، یا برانگیختن اقدامات نظامی علیه کشتیها و پایگاههای آنان در خلیجفارس میتواند بهانه آغاز تنش تلقی شود. بر خلاف تمایل عربی در باب «کوبیدن سر مار» که در زمان سفارت الجبیر در ایالات متحده دنبال میشد، تصور نمیشود استراتژی آمریکا درگیرشدن در چنین جنگی باشد. آنها هدفشان کشاندن ایران و حتی عربستان به جنگهای نیابتی فرسایشی، محاصره اقتصادی، تهیکردن خزانههای ایران و عربستان و ضعیفکردن بنیه اقتصادی هر دو کشور تا جایی است که از درون ناتوان و بیخطر شوند.
حادترین عملیاتشان نیز همانطور که درباره یوگسلاوی نشان دادند، کوبیدن زیربناهای اقتصادی است که باید بهشدت از افتادن به چنین دامی پرهیز کرد. عربها که چندینبار در جنگ با اسرائیل ناکام مانده و زیان دیدهاند، ترجیح میدهند به جای آن به توسعه اقتصادی و صنعتی خود بیندیشند و با تبدیلکردن مسئله عرب- اسرائیل به مسئله ایران- اسرائیل، هم هزینههای مالی و انسانی را به گرده ایران بیندازند و هم ایران را ضعیف و ناتوان کنند.
تا زمانی که اینگونه طرز فکر بر اعراب حاکم باشد و تازمانی که ایران به سمت استفاده از ظرفیتها و قطعنامههای بینالمللی در مورد حقوق فلسطینیان نرود، عربها که به دلائل اقتصادی و امنیتی دوستی با آمریکا را به نزدیکی با ایران ترجیح میدهند، هرگز قدمی در اصلاح روابط بر نخواهند داشت.
باید مراقب بود در ایران، راهکارهایی که نظیر آن در حمله به سفارت عربستان دیده شد، جای دیپلماسی و رفتارهای عقلایی برای حل مسئله با اعراب نرود. اینها همسایگان ایراناند و نمیتوان از این جغرافیا، خلاص شد.
باید تنشهای منطقهای و جنگهای نیابتی را به شکلی پایان داد که هیچ طرفی احساس شکست نکند و این جز از مسیر مذاکره و توجه به دغدغههای یکدیگر نمیگذرد.