مقتول در زمان جنایت شلوار آبی و پیراهن سفید رنگی به تن داشت و من با دو ضربه چاقو به گردنش او را به قتل رساندهام. مشخصات مقتول و لباسهایی که در زمان جنایت به تن داشت درست با اظهاراتی که آرمان در مهمانی شبانه مطرح کرده بود مطابقت داشت. همچنین نحوه به قتل رسیدن مرد خیاط همانطوری بود که مرد جوان در مهمانی آن را بیان کرده بود. سرنخها و مدارکی که تیم تحقیق در این بررسیها بدست آوردند فرضیه دست داشتن آرمان در این جنایت را پررنگ کرد.
مرد جوان، وقتی در میهمانی شبانه راز جنایتی را که مرتکب شده بود برای دوستانش فاش می کرد، نمی دانست به زودی پشت میله های زندان خواهد افتاد.
به گزارش ایران، صبح اول بهمن سال گذشته زن میانسالی در تماس با پلیس از کشف جسد مرد همسایه خبر داد. وی گفت: از دیشب بوی تعفن شدیدی ساختمانمان را پر کرده و هر لحظه هم این بو بیشتر میشد. به همراه همسایهها به جست و جوی علت بو پرداختیم که متوجه شدیم بو از اتاقی میآید که مرد خیاط در آن زندگی میکند. چند باری در اتاقش را زدیم اما او پاسخگو نبود. با هماهنگی صاحب خانه در را شکستیم و وارد شدیم. با ورود به اتاق با جسد مرد جوان مواجه شدیم.بدنبال تماس زن همسایه، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با حضور بازپرس جنایی و تیم تحقیق در محل، آنها با جسد مرد جوان در حالی که با دو ضربه چاقو به گردن به قتل رسیده بود مواجه شدند. بررسیها نشان میداد که مرد جوان به نام مراد از مدتی قبل برای کار به تهران آمده بود.
ردپای یک آشنا
از آنجایی که در ورودی اتاق مقتول سالم بود و آثاری از سرقت به چشم نمیخورد فرضیه جنایت به خاطر سرقت رنگ باخت اما این احتمال مطرح شد که قاتل با مرد جوان آشنا بوده است.در ادامه تحقیقات مشخص شد جوانی به نام آرمان آخرین فردی بوده که به خانه مرد خیاط رفت و آمد داشته است. این احتمال که آرمان از ماجرای قتل با خبر باشد وجود داشت و با همین احتمال تحقیقات برای دستگیری وی آغاز شد.در حالی که ردیابیها ادامه داشت کارآگاهان به سرنخ مهمی در این پرونده دست یافتند. طبق اطلاعات بدست آمده، آرمان در یک مهمانی شبانه در جمع دوستانش گفته بود: چند روز قبل مرد خیاطی را که از دوستانم بود به قتل رساندم.
مقتول در زمان جنایت شلوار آبی و پیراهن سفید رنگی به تن داشت و من با دو ضربه چاقو به گردنش او را به قتل رساندهام. مشخصات مقتول و لباسهایی که در زمان جنایت به تن داشت درست با اظهاراتی که آرمان در مهمانی شبانه مطرح کرده بود مطابقت داشت. همچنین نحوه به قتل رسیدن مرد خیاط همانطوری بود که مرد جوان در مهمانی آن را بیان کرده بود. سرنخها و مدارکی که تیم تحقیق در این بررسیها بدست آوردند فرضیه دست داشتن آرمان در این جنایت را پررنگ کرد.
انکار قتل
به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، مرد جوان بازداشت شد. او در تحقیقات اولیه منکر جنایت شد و در رابطه با اطلاعاتی که در مهمانی شبانه بیان کرده بود گفت: مقتول دوستم بود و به خانه او رفت و آمد داشتم، اما قتل را من مرتکب نشدم. من از طریق یکی از آشنایانمان متوجه شدم که او به قتل رسیده است.درحالی که مرد جوان منکر جنایت بود، بررسیها در رابطه با اظهارات او ادامه یافت. اما تناقض گوییهای متهم، اطلاعات کاملی که از لباسهای مقتول در زمان جنایت داشت و تعداد ضرباتی که با آن قتل رخ داده بود باعث شد تا درنهایت مرد جوان به قتل اعتراف کند. او در رابطه با انگیزه جنایتش گفت: مدتها قبل در شهرستانمان با دختر جوانی به نام مینا آشنا شده و به خواستگاریاش رفتم. بعد از مدتی هم نامزد کردیم و قرار و مدارهایمان را برای ازدواج گذاشته بودیم که به خاطر اختلافات خانوادگی و مشکلاتی که پیش آمد این نامزدی بهم خورد.
مقتول از ماجرای جدایی ما با خبر بود و چند باری هم مینا را دیده بود. روز حادثه مقتول با من تماس گرفت و خواست به دیدنش بروم. زمانی که به خانهاش که اتاق کوچک استیجاری بود رفتم او بعد از کلی مقدمه چینی به من پیشنهادی داد که خون جلوی چشم هایم را گرفت. او از من خواست واسطه شوم تا با نامزد سابقم ازدواج کند. اصلاً برایم قابل قبول نبود که چنین پیشنهادی به من داده باشد، نمیتوانستم تحمل کنم. ناخودآگاه دست به چاقو شدم و دو ضربه به او زدم. بعد از آن هم از خانه خارج شدم. چون کسی ورود و خروجم را به خانه ندیده بود مطمئن بودم که راز این قتل هرگز برملانمیشود. از طرفی فکرش را نمیکردم که صحبتهای آن شبم در مهمانی شبانه که تنها برای خودنمایی در میان دوستانم بود کار دستم دهد.با اعتراف متهم جوان و تکمیل تحقیقات از سوی بازپرس دشتبان، کیفرخواست متهم به اتهام قتل عمد صادر شد. متهم جوان نیز بزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه خواهد رفت.