
"به نظرم شرایط امروز آمریکا برای بسیاری از مردم، یک علامت سوال است. و من از این موضوع احساس تنفر میکنم. به عنوان کسی که تلاش زیادی کرده تا آمریکا در جهان، رهبر باشد و در امور جهانی، شرکتکنندهای اصولی باشد و به صورتی بالغانه رفتار کند، ناراحت میشوم که وضعیت کنونیمان را میبینم. این مشکلی واقعی است. و من میخواهم که این شرایط تغییر کند و خودم هم سخت تلاش خواهم کرد تا به هر طریق ممکنی، این تغییر را ایجاد کنم."
جان کری، وزیر امور خارجه سابق در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، کسی است که در سال ۱۹۷۱ از جنگ ویتنام، به کشورش بازگشت. او وقایع زیادی را به چشم دیده که متحیرکننده است. او جملات معروفی دارد. یکی از آنها مربوط به سال ۱۹۷۱ است، زمانی که از جنگ برگشته و به مخالفت با جنگ ویتنام برخاسته بود: «چطور از یک مرد میخواهید که آخرین نفری باشد که در ویتنام میمیرد؟ چطور از یک مرد میخواهید که آخرین مردی باشد که به خاطر یک اشتباه میمیرد؟».
به گزارش شفقنا، آیدا ادمریم در گاردین نوشت: او در کتاب خاطراتش به نام «هر روز موهبتی دیگر است» در مورد روزهای سختی نوشته است که در ویتنام گذرانده.
سوار بر قایقهایی در رودخانهها و مردابهای گلآلود، ماهها را سپری کرده؛ در جنگ زخمی شده و شاهد مرگ دوستانش بوده است. او شاهد مرگ یک سرباز زخمی ویتنامی در چادر آمریکاییها به خاطر شدت خونریزی بوده است. سربازی که در کشور خودش، در میان آمریکاییهایی که حتی سادهترین کلمات ویتنامی را هم بلد نبودند، جان باخت.
همه اینها نگرش او را تا حد زیادی به مسائل سیاسی، از جمله جنگ تغییر داد. پدر او یک وکیل بود و مادرش که خانواده بزرگی داشت، صاحب املاکی در بریتانیا، فرانسه و ماساچوست بود. او در کودکی در مدارس سوئیس و آمریکا درس خوانده و سپس مدرک دانشگاهی خود را از دانشگاه ییل در رشته علوم سیاسی کسب کرد.
با این حال اما آرامش هنوز در چهرهاش وجود دارد؛ نوعی سکوت در تمام جسم او دیده میشود: یک دقیقه او به عقب تکیه میدهد، و بعد انگار خسته میشود و جلو میآید و به پرسشها با دقت فکر میکند و پاسخ میدهد. او به هیچ وجه از گذشتهاش پشیمان نیست. او یکی از مخالفان جنگ آمریکا با عراق بود، تا جایی که سوابق حضور او در جنگ ویتنام از سوی رسانههای جعلی در سال ۲۰۰۴ در کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری، مورد سوال و چالش قرار گرفت.
او هنوز هم بابت این موضوع ناراحت است که چرا پاسخ این شایعات را نداد. او همه آنها را آماده کرده بود: «ما همه مدارک را آماده کرده بودیم. فیلمهایی از من و دوستانم بر روی قایقهای تندرو وجود دارد.» او کمی به جلو خم میشود و میگوید: «حقیقت را میگویم.»
او در انتخابات با فاصله کمی به جورج بوش باخت.
کری در مواجهه با دروغ، اعتقاد زیادی به حقیقت و شواهد دارد: «شما باید دروغ را افشا کنید!» اما این کار را با کسی مثل دونالد ترامپ نمیتوان کرد؛ کسی که به گفته جان کری ۶ هزار دروغ مستند از او وجود دارد و زمانی برای افشای این دروغها نیست.
کری میگوید که شما همواره باید نسبت به این مسائل واکنش نشان دهید؛ اما انتخاب واکنش مناسب، بسیار حیاتی است.
کاری که به نظر نمیرسد تاکنون نه از سوی رسانهها و نه از سوی دموکراتها به خوبی انجام شده باشد. البته جان کری با گزاره دوم موافق نیست. او میگوید: «من گمان میکنم که در انتخابات اخیر، ثابت شد که کارهای زیادی انجام شده. ما دموکراتهای بیشتری را به کنگره فرستادیم؛ بیش از هر انتخابات دیگری از ۱۹۷۴ تاکنون.»
کری ادامه میدهد: «یکصد و سیزده میلیون آمریکایی در انتخابات شرکت کردند. چیزی که تاکنون شاهد آن نبودهایم و این رقم هیچگاه به صد میلیون شرکتکننده نرسیده بود. این همان حس مسئولیت است و من فکر میکنم که این نشان میدهد شما جنبشی را حول محور حقیقت تشکیل دادهاید.»
جنگ ویتنام، جان کری را فعال سیاسی کرد؛ این جنگ همچنین او را یک دیپلمات ساخت؛ فردی که به گفتوگو، گوش دادن سخنها و هرآنچیزی که مانع جنگ میشود و میتواند به توافق ختم شود، و برای کشور سازنده باشد، باور دارد.
جان کری از این موضوع ناراحت است که در مجلس سنا، احترام و ابتکار و امکان فعالیت بین حزبی در حال از بین رفتن است: «این احساس در مورد سناتورها از بین رفته است که این مجلس، مکانی برای مصالحه بود. این یک فقدان بزرگ است. سنا برای همین لحظهها ایجاد شده است. چیزی که پدران بنیانگذار آمریکا میخواستند.»
افرادی مثل تد کروز، سناتور تگزاس یا دیوید ویتر، سناتور سابق لوئیزیانا که حتی همکاران خود را در کنگره تهدید میکنند و میگویند اگر این اقدام را انجام ندهید، کسی را پیدا میکنیم که علیه شما فعالیت کند!»
با این حال اما جان کری حضور زنان و جوانان و اقلیتهای مذهبی دموکرات را تاکتیک موفق دموکراتها و به قول خودش «طبقه باورنکردنی» در مجلس سنا میداند که باید راهی برای مقابله با ترامپ بیابند: رد کردن خشم و افراط، توئیتها و جدیت در قانونگذاری. جان کری میگوید این، همان چیزی است که کشور به آن احتیاج دارد، و جهان نیز به آن نیاز دارد: «مقابله با تغییرات آبو هوایی، حملات و تهدیدات سایبری، چالش ۲ میلیارد جوان ۱۵ تا ۲۴ ساله، ۱.۸ میلیارد ۱۵ ساله یا بیشتر، ۳۰۰ میلیون نفری که حتی به مدرسه نرفتهاند، و موضوع ۵۱ درصد از درآمد آمریکاییها که در دست ۱ درصد آنهاست.»
کری میگوید: «ما باید جامعه آمریکا را دوباره عادلانه کنیم. باید کاری کنیم که مردم بتوانند از پس مخارج خود بربیایند و فرزندانشان را به مدرسه بفرستند و با شأن و منزلت، بازنشسته شوند و بیمه درمانی داشته باشند. اولویتها کاملا مشخصند. ما به شدت نیازمند بازسازی آمریکا هستیم.»
اما چه کسی میخواهد آمریکا را رهبری کند؟ قطعا حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ به شدت نیازمند یک چنین فردی است. کری میگوید: «مردم میخواهند بدانند، آن کسی که انتخاب میکنند، قدرت پیروزی در انتخابات را دارد. اما هیچ وضوحی در این میان وجود ندارد. در هر جال هرکسی میتواند تصمیم به نامزد شدن در انتخابات را بگیرد.»
شاید این تردید جان کری از این واقعیت نشات میگیرد که او خودش درنظر دارد برای انتخابات ریاستجمهوری پس از ۱۴ سال، دوباره نامزد شود. او میگوید: «من هنوز این موضوع را رد نکردهام… فقط میخواهم در موردش فکر کنم که آیا حضور من ضروری است یا نه. باید به این نتیجه برسم که میتوانم کاری بکنم که دیگران از عهده آن برنمیآیند. باید ببینم دوستانم، مثل جو بایدن، یا مایک بلومبرگ چه کاری میخواهند انجام دهند. فضای زیادی برای کاندیداهای واقعی و توانا وجود دارد. اما اگر میخواهید بپرسید که من توانایی ریاستجمهوری را دارم، باید بگویم بله. فکر میکنم ۱۴ سال پیش من کاملا توانایی و آمادگی ریاستجمهوری را داشتم و تنها یک ایالت با رئیسجمهور شدن فاصله داشتم.» (آقای کری در ایالت اوهایو تنها ۲ درصد کم آورد و مغلوب شد.)
بخش آخر کتاب آقای کری به دوران سخت وزارت خارجه دولت اوباما اشاره میکند. ساعتها و هفتههای سختی از جلسات جهانی که سرانجام باعث توافقنامه اتمی با ایران شد؛ روزهای سختی که جان کری دو سال تمام برای توافقنامه پاریس تلاش کرد. ۶ ماه پس از تحلیف دونالد ترامپ، او آمریکا را از توافقنامه پاریس خارج کرد و در ماه مه نیز از توافقنامه اتمی با ایران خارج شد. اما این اتفاقات در مقابل آن همه زحمتها و سختیها، چه احساسی به انسان میدهد؟
کری میگوید: «احساس من این است و از آن مطمئنم: من این موضوع را به هیچوجه، شخصی نمیبینم. من بابت این اتفاقات برای جهان متاسفم. برای کشورم متاسفم که تا این اندازه مضحکه شده است. ببینید من در تمام عمرم این را آموختهام که سیاست، کار بسیار دشواری است و بالا و پایین دارد و اگر شما آن را شخصی کنید، هیچگاه موفق نخواهید شد.» با این حال آقای کری آنطور که بسیاری ناامید هستند و فکر میکنند، در مورد ترامپ فکر نمیکند: «چون ترامپ نمیتواند ۱۹۴ کشوری که هنوز در توافقنامه پاریس حضور دارند یا حتی ۳۸ ایالت آمریکا را که متعهد به استفاده از انرژی تجدیدپذیر هستند را تحت تاثیر قرار دهد. توافقنامه ایران، زخمی شده است، اما هنوز وجود دارد. در واقع، فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه و چین چند هفته پیش در نیویورک با وزیر امور خارجه ایران دیدار کردند تا در مورد حفظ این توافقنامه صحبت کنند.»
اما جان کری از یک موضوع عصبانی است: «میدانید من از چه چیزی عصبانی هستم؟ اینکه مردم به خاطر تصمیم ترامپ دارند میمیرند. فرزندان و نوههای من با شرایط سختی روبرو خواهند شد، فقط به خاطر کارهایی که ترامپ کرده است. اما اگر شما همیشه عصبانی باشید، مردم به حرف شما گوش نخواهند داد.»با این حال، جان کری هفته پیش توئیتی سختی را علیه ترامپ منتشر کرد که حاکی از عصبانیت او بود.
دونالد ترامپ، به فرانسه سفر کرده بود و قصد داشت در صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول، از قبرستان آمریکاییها در بخش بلو، واقع در شمال فرانسه دیدن کند اما بارش باران بهانهای شد تا کاخ سفید این بازدید را لغو کند.
جان کری در توئیتی نوشته بود: «برای ترامپ اهمیتی ندارد به سربازانی احترام بگذارد که گاها در شرایطی بدتر از باد و بارانی که تیم رئیسجمهوری اکنون در فرانسه با آن روبرو شدند، قرار داشتند. ترامپ بابت بارش باران به آنجا نرفته است؟ آن سربازان در باران، در گل، در برف جنگیدند و بسیاری در راه آزادی در سنگرها جان دادند.»
او میگوید: «شنیدن این خبر برایم خیلی ناراحتکننده بود. هم برای کشورم و هم رئیسجمهرو تاسف خوردم. رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا به مراسم مهمی نرفته، فقط به این خاطر که باران میباریده است؛ و احترام نگذاشتن به آنها، به نظرم رفتاری وحشیانه است.»
پس از دو سال از اتمام کار جان کری در دولت اوباما، حالا چه اخساسی نسبت به آمریکا دارد؟ صدای او کمی آرام میشود و میگوید: «به نظرم شرایط امروز آمریکا برای بسیاری از مردم، یک علامت سوال است. و من از این موضوع احساس تنفر میکنم. به عنوان کسی که تلاش زیادی کرده تا آمریکا در جهان، رهبر باشد و در امور جهانی، شرکتکنندهای اصولی باشد و به صورتی بالغانه رفتار کند، ناراحت میشوم که وضعیت کنونیمان را میبینم. این مشکلی واقعی است. و من میخواهم که این شرایط تغییر کند و خودم هم سخت تلاش خواهم کرد تا به هر طریق ممکنی، این تغییر را ایجاد کنم.»