
عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي گفت: ولايت فقيه بزرگترين كانون اميدي است كه ميتواند در هر سطحي از قدرت سياسي و اداره حاكميت، زندگي مردم را به مسير واقعي خود برگرداند.
محمد عطريانفر در نشست مطبوعاتي كه مقدمه آن را با قرائت آياتي از قرآن كريم آغاز كرد، با يادآوري اينكه " به شكرانه فروپاشي رژيم سلطنتي الفت و اتحادي ميان مردم شكل گرفت كه به انقلاب اسلامي حول رهبري حضرت امام(ره) انجاميد و زمينههاي امنيت و معيشت را فراهم كرد" خاطرنشان كرد: امروز بايد به آسيبشناسي بحراني كه در عرصه سياستورزي گرفتار آن شدهايم بپردازيم؛ طبق قرآن كريم اصل مهمي كه بر آن تاكيد شده، ايجاد يك اصل پايدار و امنيت مردم و جامعه است، متاسفانه اين اصول مورد خدشه قرار گرفته و تا سطحي پيش رفته كه ميتوان گفت نسبتا فراگير است. هرچند كه در برابر استقامت نظام، زندگي مردم چندان تحت تاثير قرار نخواهد گرفت، اما به هر حال به عنوان پديدهاي كه بايد كنترل شود و نيز يك عيب بايد مورد توجه قرار بگيرد.
وي ادامه داد: وقتي امنيت با بحران مواجه ميشود كارگزاران و نهادهاي مجري كه در صدد تامين رفاه مردم هستند كارشان تحت تاثير قرار خواهد گرفت؛ بنابراين معيشت مردم نيز به طور جدي خدشهدار خواهد شد. عليرغم آنكه اقتصاد ملي ما در سطحي است كه دولت مستقر ميتواند آن را حل كند، اما به دليل آنكه امنيت ملي ما دچار خدشه شده، معيشت نيز به خطر افتاده است.
وي با بيان اينكه " بر پايه اين منطق به ديدگاههايي دست پيدا كردهام كه صادقانه آن را ارائه ميدهم" خاطرنشان كرد: علت برگزاري اين مصاحبه نيز روشن است؛ تاكيد بر ضرورت حضور نخبگان همان موضوعي كه چندي پيش رهبري نظام نيز بر آن تاكيد داشتند و چهرههايي كه در موضع سياسي و نخبگي قرار دارند در برابر گفتهها و ناگفتههاي خود مسوولند و من متكي بر اين پيام رهبري بر اين باورم كه اظهارنظر امروز من مصداق بارزي است از آنچه كه بايد بگويم و اگر نگويم از نظر وجداني معاقب خواهم بود.
اين عضو حزب كارگزاران سازندگي ادامه داد: با شناختي كه جامعه سياسي از من دارد و اينكه در حوزه اصلاحات تلاشهاي پررونقي داشتهام، اين اظهارات حتما مورد توجه قرار خواهد گرفت و تلقي من اين است كه اگر بخواهيم اصلاحات در مسير نظام پايدار بماند رمز بقاي آن آسيبشناسي است و مخاطب من هر دو جريان سياسي متعادل امروز يعني اصولگراي متعادل و اصلاحطلب متعادل است.
وي افزود: نكته ديگري كه در اين مقطع زماني اهميت كار را روشنتر ميسازد، ناآراميها و اغتشاشاتي است كه در سطح شهرهاي بزرگ رخ داده و اين تكليف را براي چهرههاي شناخته شده قطعيتر ميكند. شايد تحليل حوادث اخير مي توانست در زمان ديگري صورت بگيرد اما به دليل آنكه در اين مقطع شرايط مخاطرهآميز شده است، بايد درباره آن تحليل صورت بگيرد، تا شايد بتوان اين اغتشاشات را كنترل كرد. به هرحال در انتخاباتي كه گذشت اختلاف خانوادگي در سطح جريانات سياسي رخ داد كه در حاشيه آن حوادثي اتفاق افتاد كه نتايج آن را هنوز پس از شش ماه ميبينيم. اين براي كسي كه دلبسته نظام و انقلاب است، قابل قبول نيست؛ چراكه ادامه اين روند با شالودهشكني همراه است و آثار بسيار زشتي را از خود برجاي خواهد گذاشت كه حتي مورد تاييد منتقدين انتخابات نيز نيست.
وي با تاكيد بر اينكه " استمرار نقد هر جريان سياسي رمز بقا و پايداري آن خواهد بود" گفت: اگر در طول حيات سياسي هر گروه اين فرصت براي چهرههاي جريانساز آن فراهم شود كه خود را نقد كنند، مي توانند پايدار بمانند. من به عنوان كسي كه در جبهه اصلاحات در گذشته نقشي داشتهام، معتقدم كه نقد اين جريان به حيات آن كمك خواهد كرد، نقد در واقع محكزني و انطباق رفتارهايي است كه به آنها اعتقاد داريم. از اين جهت ورود من به نقد برخي از اقدامات گذشته به معناي شكستن خود نيست بلكه به معناي احياي خود است.
عطريانفر به تبارشناسي جريان چپ سياسي پرداخت و خاطرنشان كرد: در دوران حيات حضرت امام(ره) جريان چپ سياسي شكل گرفت و متولد شد و نسبت خود را با مباني حكومتي حضرت امام(ره) انطباق داد، در واقع اين جريان خود را ملزم به دفاع از تز ولايت فقيه و حكومت مورد نظر حضرت امام(ره) ميدانست. اين تز همان مباني نظري و تئوري بود كه حضرت امام(ره) در دوران قربت در نجف آن را ارائه و پس از پيروزي انقلاب متفكرين بر روي آن كار و امام نيز در فرازهاي درخشان و بر پايه يك بررسي عقلاني آن را اثبات كردند؛ حاكميت ولايت فقيه به عنوان يك امر مستمر ميتواند جلوي ديكتاتوري را بگيرد؛ بنابراين كساني كه مفهوم و مصداق ولايت فقيه را به سمتي تعريف ميكنند كه ديكتاتوري از آن متبادر ميشود در واقع مفهوم حقيقي ولايت فقيه را درك نكردهاند.
ولايت فقيه عادلانه در موضع حق نشسته و از حقوق ملت صيانت ميكند؛ بنابراين چنين انديشهاي نه تنها ديكتاتور نيست، بلكه در برابر ديكتاتوري نيز ميايستد و بزرگترين كانون اميدي است كه ميتواند در هر سطحي از قدرت سياسي و اداره حاكميت زندگي مردم را به مسير واقعي خود برگرداند.
وي معتقد است: پس از رحلت امام(ره) جريان چپ سياسي و يا همان جريان اصلاحطلب به صورت كاملالعيار اين التزام را به ولايت فقيه در رفتارهاي خود نشان نداد و با توجه به برآوردهاي ذهني من واقعيت قضيه اين بود كه بين ذهن و عمل سياسيون اصلاحطلب فاصلهاي وجود داشت و امروز اين انتظار ميرود كه سياسيون اين جناح بين ذهن و عمل سياسيشان انطباقپذيري خود را ابراز كنند. اگر از ياد نبرده باشيم وقتي امام(ره) بحث ولايت فقيه را مطرح كردند، آن را شعبهاي از ولايت رسول اكرم(ص) دانستند؛ بنابراين اين امر غيرقابل عبور است.
وي همچنين به بررسي برخي اقدامات پس از انتخابات 88 پرداخت و يادآور شد: در اين انتخابات افتراقاتي رخ داد كه عمدهترين خسارت را متوجه اصلاحطلبان كرد. در واقع اين جناح ناخواسته به ورطه خطرناكي رسيد و طبيعي است كه ضربه نگرانكنندهاي كه در پوشش به دست آوردن برخي از مطالبات سياسي صورت گرفت، به طور درازمدت آثار نگران كننده خود را داشته باشد. اين حادثه تلخ چيزي نيست، جز اينكه در لايههاي تفكري خودمان دچار استحاله شده بوديم.
اين عضو حزب كارگزاران سازندگي همچنين با اشاره به بحث قانون و نگرش جريان اصلاحات به اين نكته اظهار كرد: جريان اصلاحات در كشور ما به حق بر قانون تاكيد ميكرد و تمام تلاش خود را انجام ميداد تا در دورهاي كه به قدرت رسيده بود قانونگرايي را اصل قرار دهد اما با نگاهي به عملكردها معتقدم برخي از لايههاي جريان اصلاحطلب به مواردي از حركت قانونمند توجه نكردند و در واقع نوعي قانونگريزي را در پيش گرفتند. اين چيزي بود كه در ظاهر شكل قانوني داشت اما در مقام عمل رخ نداد كه يكي از آنها فاصله گرفتن از مواد اول و دوم قانون اساسي است كه با بياعتنايي از كنار آن عبور شد.
وي همچنين ابراز عقيده كرد: محور ديگري كه در نقد جريان اصلاحات وارد است، اينكه به گونهاي اظهارات بيان و چيزهايي را از زبان و قلم ساطع كرديم كه نمود آن تقابل با رهبري بود. در حالي كه من بر اين باورم كه در ظرفيت ساختاري و قانوني، قانون و ولايت فقيه به هم پيوستهاند.
وي با بيان اينكه " سياستهاي چندگانه در مورد برخي از مواد قانون اساسي، بيتوجهي به برخي از اصول انقلاب و همچنين موضوع حقوق بشر وارداتي به دليل نوعي خودباختگي در مقاطعي وحدت ملي را تضعيف كرده است" گفت: جريان اصلاحطلب در فرآيند ارتباطات جهاني اسلام و حمايت از حقوق مستضعفان دچار انفعال شده بود و دشمني آمريكا با ما و دشمني ما با او و نيز نامشروع بودن رژيم اشغالگر قدس به نوعي مورد بيتوجهي قرار ميگرفت در حالي كه همه و همه بر پايه منافع نظام بوده و هست و با واقعبيني سياسي و موازين اسلامي كشورمان انطباق دارد و در عرصه سياستورزي نيز بسيار پرمعناست. اما جريان مورد اشاره من در هر دو زمينه دچار نوعي تسامح شده بود كه امروز ميتواند مورد نقد قرار بگيرد.
عطريانفر همچنين به بحث درباره ديپلماسي خارجي پرداخت و خاطرنشان كرد: ديپلماسي خارجي معتقد است آمريكا بر اصول جهان حاكم است و ما بايد خود را با آن سازگار كنيم و همين اعتقاد ما در معرض خودباختگي قرار داد، در حالي كه در خاورميانه هرچند كه اسراييل از نظر جغرافيايي با ما فاصله دارد، اما دشمن ديوار به ديوار اعتقادي ماست و قطعا از نظر مباني ارزشي، نظام منزلتي فراتر از جغرافياي زمين دارد و اين چيزي نيست كه به سادگي بتوان از آن عبور كرد. متاسفانه در دوره سياستورزي اين موضوع نيز تحت الشعاع قرارگرفت.
وي با بيان اينكه " در اينجا ميخواهم به برخي از شعارها در حوادث اخير اشاره كنم" ادامه داد: از جمله اگر بخواهيم شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران را كالبدشكافي كنيم، بايد گفت ريشهها و مباني اين شعارها در كانون ذهني برخي از افراد شكل گرفته و ريشه در عدم باور و اعتقاد به دشمني اسراييل با ايران دارد. اگر دشمنشناس باشيم، در عرصه سياسي شعارهاي انقلابي ما نيز متناسب با اين شناخت صادر خواهد شد. متاسفانه جرياني كه اين شعار را ميدهد نه تنها به دشمني اسراييل اعتقادي ندارد، بلكه حركتهاي حماس و حزبالله را زير سوال ميبرد و اين ناشي از فراموشي همان مباني ارزشي است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اينكه " سوءاستفاده بيگانگان از سادهانديشيهاي سياسي ماست" گفت: اگر به مجموعه آثار حضرت امام(ره) مراجعه كنيم، ميبينيم كه ايشان همواره تذكرات خود را نسبت به سوءاستفاده بيگانگان مطرح ميكردند كه البته اين رويكرد به سخنان هوشمندانه حضرت امام(ره) در مقاطعي رنگ باخت و امروز در ناآراميها و اغتشاشاتي كه رخ ميدهد نوعي همراهي رهبران خصم جهاني و رسانههاي بيگانگان را احساس ميكنيم و اين سوال مطرح است كه آيا طبق فرمايشات امام(ره) اين نوع همراهي مسالهدار نبايد ما را به هوش بياورد و آن چنان موضع بگيريم كه نيروهاي دشمن نتوانند از آن استفاده كنند؟
اين عضو حزب كارگزاران سازندگي با بيان اينكه " رهبري در حوزه سياست خارجي بر سه اصل عزت، حكمت و مصلحت تاكيد كردهاند" تاكيد كرد: رهبري نظام فردي اديب هستند و سه اصلي كه ايشان فرمودهاند بسيار قابل توجه است و در كنار هم معنا مييابد؛ اگر يك ديپلمات به اعتبار اينكه ميخواهد از منافع ملي دفاع كند، اين سه رويكرد را با هم در نظر نگيرد، به عزت ايران كمكي نكرده است. كما اينكه در دولت فعلي برخي از سياستمداران ميخواهند به عزت كشور كمك كنند، اما كلمهاي به حكمت و مصلحت نميگويند و من به عنوان كسي كه در مقام نقد عملكرد خود صحبت ميكنم، ميگويم؛ زماني هم بود كه رويكردي عزتمدارانه و از باب مصلحتانديشي نداشتيم.
وي همچنين به رابطه جمهوريت و اسلاميت نظام پرداخت و خاطرنشان كرد: امام(ره) فرمودند جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. امروز هر دو اين پديدهها آسيبهايي را در كنار خود دارد. فراموش نكنيم كه برخي شعارها تحت عنوان جمهوريتزدايي داده ميشود و ميخواهند حكومت اسلامي برپا كنند و نقش مردم را تشريفاتي مطرح ميكنند و يا برعكس آن شعارهايي در زمينه اسلاميتزدايي گفته ميشود با اين هدف كه در دنيا ديدگاهي وجود دارد كه ميخواهد جمهوريت را آنقدر بزرگ كند كه اسلاميت را تحت شعاع قرار دهد. احساس من اين است كه اجحاف سنگيني در حق جمهوريت نظام صورت گرفته كه يكي از مصاديق آن حوادث اخير پس از انتخابات است.
وي افزود: انتخاباتي برگزار شد كه ميتواند در آن تخلفي نيز رخ دهد، اما قانون ميگويد مكانيزم و سازوكار رسيدگي وجود دارد و اساسا پايبندي به قانون حكم ميكند كه اگر در رقابت انتخاباتي احساس كرديد كه حقي از ما ضايع شده با پرداختن به متن آن(قانون) به استيفاي حق خود بپردازيد. به نظر من انتخابات گذشته ما حضور شكوهمند مردمي و اقبال بسيار نيرومند آنها به نظام بود كه يك نقطه درخشان و خطير محسوب ميشود و نشان ميدهد كه نظام جمهوري اسلامي از حمايت مردمي قاطع برخوردار است.
عطريانفر ادامه داد: اين انتخابات يك نكته را به كارگزاران نظام يادآوري ميكند؛ كساني كه از طريق اين انتخابات به قدرت رسيدند، تكليفشان با حضور نيرومند مردمي مضاعف شده است و از اين حيث بايد بيشتر دقت كنند. از اين حيث وقتي كليت اقتدار تحت عنوان تقلب و تخلف زير سوال ميرود، بزرگترين ظلم به جمهوريت است. طرح شايبهانگيزي و ابهامآفريني از موضعي صورت گرفته كه همواره افتخارش پايبندي به قانون بوده است، البته بدان معنا نيست كه كسي نبايد به دنبال استيفاي حق خود باشد، بلكه روي صحبت من با كسي است كه با طرح بر هم زدن انتخابات و برگزاري دوباره آن ميخواهد تعادل سياسي را بر هم بزند.
وي خاطرنشان كرد: به نظر من به اعتبار اينكه جريان انتخابات در وزارت كشور و شوراي نگهبان ـ كه جايگاه و حجيت خود را دارند و كانديداها نيز نمايندگاني از خود داشته باشند ـ پس از پايان يافتن اگر نقدي هم باشد، بايد از طريق سازوكارهاي قانوني دنبال شود. با وجود آنكه پس از انتخابات در شرايطي ويژهاي بودم، اما متاسفانه شنيدهام كه اعتراض قانوني انجام نشده و حتي با اينكه مجريان و ناظران ـ البته با تاخير ـ درصدي از آرا را بازشماري كردهاند، متاسفانه همچنان اين روند ادامه يافته تا جايي كه موضوع انتخابات فراموش شده و بحث ثبات سياسي آن هم به دليل تندرويهاي غيرموجه مورد آسيب قرار گرفته است.
وي همچنين به تضعيف انسجام اجتماعي در اثر حوادث اخير پرداخت و با بيان اينكه " حياتيترين امر در يك جامعه اعتماد و انسجام اجتماعي است" ادامه داد: اعتماد در پرتو ثبات سياسي، در درون حاكميت و با هدف تقويت و وحدت ملي شكل ميگيرد. اين رابطه اعتمادآميز و ضرورت حفظ وحدت امروز مخدوش شده كه بخشي از آن برعهده قسمت راديكال جريان اصلاحطلب است و موضعگيري برخي از احزاب و يا ديدگاههاي شخصي افراد نه تنها وحدتي را تدارك نميبيند، بلكه به انسجام اجتماعي نيز كمكي نميكند و اين كاهش اعتماد در ميان مردم متقابلا به گستاخي و رفتارهاي مدعيانه بدخواهان و بيگانگان ختم ميشود كه ايجاد بلوا و آشوب در مقاطعي در كشورمان ناشي از همين رويكرد است.
اين عضو حزب كارگزاران سازندگي همچنين از فرصتسوزي جريان اصلاحات انتقاد كرد و گفت: به نظر من ما در مقطعي قرار گرفتهايم كه به دليل آنكه قدرت اهم و فيالاهم نداشتيم فرصتهاي تاريخي را از دست داديم. در جريان اصلاحات كساني كه مدعيانه سخناني را مطرح ميكنند و احتمالا بخش راديكال و محدودي هستند، با رفتاري فزاينده، راديكاليستي فرصت حضور اصلاحطلبان را براي حضور رقابتي در عرصه قدرت از آنان سلب كردهاند.
وي افزود: ما در گذشته تحت تعابير برخي از دوستان در يكي از گروههاي سياسي از جمله در پيش گرفتن سياستهاي دوگانه، رفراندوم و تعابيري از اين قبيل فرصتهاي ارزشمندي براي حضور معنادار سياسي را از دست داديم و اين از جمله خسارتهاي مشهود و نامشهودي است كه توسط برخي به جريان اصلاحات وارد شد و آثار آن را هم در برافروخته شدن آتش فتنهاي كه كشور ما را گرفتار كرده ميتوانيم احساس كنيم.
وي با بيان اينكه " ممكن است جريان اصلاحات در دفاع از منافع نظام، دوباره فعاليت كند" خاطرنشان كرد: البته به شرطي كه بزرگان اصلاحات در حوادث اخير كه از آن تعبير به فتنه ميشود، به كاهش بحران و بازگرداندن آرامش در كشور تلاش كنند. ممكن است در ايفاي اين نقش بزرگان اصلاحات هم مورد نقد قرار بگيرند، اما چه باك. اگر نظام و صيانت از آن اصليترين موضوع مطرح در زمان حاضر است، چه اشكالي دارد محمد عطريانفر گذشته خود را نقد كند، حتي اگر كساني كه ديروز ستايشش ميكردند امروز دريغ بدانند. رمز حيات و احياي جريان اصلاحات بازگشت به اصل نظام وحمايت از بيانات امام(ره) و پشتيباني از ولايت فقيه است.
عطريانفر همچنين به ارائه راهكار براي حل بحرانهاي موجود پرداخت و با طرح اين سوال كه " نكته مهم ديگر اينكه در بحرانهاي موجود چه بايد كرد؟" اظهار كرد: به نظر من اولين گام اين است كه همه كساني كه دل در گروي انقلاب دارند، با پرهيز از حركتهاي تند به تفاهم و همدلي بپردازند. يعني به نفع طرف مقابل عقب نشيني كنند ـ حال به حق است يا ناحق ـ و زير چتر ولايت فقيه گرد هم بيايند. گام دوم اينكه در هر سطحي و توسط هر كسي هر نوع رفتار ساختارشكنانه محكوم شود؛ يعني در يك اغتشاش خياباني نيروهاي نظامي نيز بايد قانونمند حركت كنند و به گونهاي در برابر ساختارشكنيها بايستند كه بتوانند از عمل خود دفاع كنند كه نمونه بارز آن حادثه كهريزك است كه روزي به عنوان يك مشكل در نظام ما مطرح شد و به دليل عملكرد بد برخي از مسوولان مجبور شديم از رهبري هزينه كنيم.
وي با اشاره به اينكه " بحث ديگر وجود ابهام و در كنار آن ابهامآفريني است" گفت: در يك رقابت سياسي ممكن است ابهاماتي وجود داشته باشد كه كساني در زمينه رفع آن مسوول هستند، اما در حوادث سياسي و رقابتهاي خشن، برخي ابهامآفريني ميكنند و من بر اين باورم، كساني كه در اين مقام قرار ميگيرند تنها و تنها به خشونت ميانديشند كه البته خشونت جز خشونت توليد نخواهد كرد و اولين قرباني آن همان كسي است كه خشونت را توليد ميكند.
گام چهارم حفظ ارزشهاي اسلامي و ديني است كه اين تكليف نه تنها بر عهده مردم بلكه به صورت مضاعف بر دوش نخبگان است و من با صداي بلند حرمتشكني و موضعگيري عليه ارزشهاي ديني نظام و رهبري را يك فرايند ضدانقلابي و معاقب مينامم و اگر بگوييم طرفداران انقلاب و نظام بايد حرف خود را از اين حركتهاي ساختارشكنانه جدا كنند، سخني به گزاف نگفتيم. در اين راستا اتفاقاتي كه در روز عاشورا رخ داد و توهينهايي كه به ولايت فقيه صورت گرفت نيز بايد محكوم شود و البته عملكرد رسانه ملي نيز بايد مورد بررسي قرار بگيرد كه آيا لزومي داشت كه چندين بار اين موارد را پخش كنند؟
وي ادامه داد: گام ششم ايجاد وحدت در جامعه با محوريت رهبري است و گام هفتم جلوگيري از مداخلهجويي قدرتهاي بيگانه و گام هشتم پرهيز از هرگونه احساسات غيرعقلاني و برخوردهاي صادقانه با حوادث و نيز واقعبيني سياسي است. گام نهم و نهايي تجديد دعوت رهبري نظام است كه ايشان به دو امر دعوت كردند؛ يكي به آرامش و ديگري اعتماد به مسوولان.
خبرنگاري پرسيد: از بازگشت آرامش به كشور صحبت كرديد، ارزيابي شما از بيانيه هفدهم ميرحسين موسوي كه اغتشاشگران و هتاكان را ملت خداجو ناميده چيست؟
عطريانفر پاسخ داد: اين برداشت شما از بيانيه آقاي مهندس موسوي تلقي شماست. اما به نظر من صدر و ذيل محورهاي بيانيه مهندس موسوي دو رويكرد متفاوت را دنبال ميكند؛ اگر حسن ظن داشته باشيد ميبينيم محورهاي پاياني ايشان به خصوص دو بند از 5 بند ميتواند مورد توجه مسوولان نظام قرار بگيرد؛ يكي آنكه به صورت تلويحي دولت مستقر به رسميت شناخته شده كه به رسميت شناختن و مسوولپذير خواندن آن در بند يك بيانيه پيشدرآمدي هم داشته است و آن اينكه ـ چه از روي جبر باشد چه از اختيار ـ به نتيجه انتخابات تمكين كرده است. كما اينكه در انتخابات سال 84 آقاي هاشمي نيز در بيانيهاي در برابر هويت حقوقي كسي كه انتخاب شد، تمكين كرد؛ بنابراين اين بند را ميتوان به عنوان يك بند تامل برانگيز مورد مطالعه قرار داد.
وي افزود: نكته ديگر اينكه ايشان در بيانيه خود مطالباتي را مطرح ميكند و تاكيد دارند كه لزومي ندارد همه آنها همبند و هم عرض خواسته شود. آقاي مهندس موسوي خود بايد به روشني اين افق كمك كند و نيازي به توافق و مذاكره هم نيست، بلكه مي تواند از موضع حكمت و تدبير اين كار را انجام دهد.اما در مجموع بايد گفت صدر بيانيه ايشان تند به نظر ميرسد.