
مرحله آخر ماراتن انتخاب شهردار جدید آغاز شده است و هر پنج گزینه مشغول تلاش و رایزنی و لابی هستند و اعضای شورا نیز روزهای شلوغی را پشتسر میگذارند. پنج گزینه نهایی که با رأی اعضای شورای شهر تهران انتخاب شدند، بهترتیب رسول کشتپور، عباس آخوندی، پیروز حناچی، سیدکامل تقوینژاد و غلامرضا انصاری با ۱۴، ۱۱، ۱۱، ۱۰ و ۱۰ رأی بودند.
به گزارش شرق؛ اگرچه آقای افشانی ۵۹ ساله به دلیل بازنشستگی و قانون منع بهکارگیری بازنشستگان باید از سمت خود کنار برود، اما گزینههای نهاییشده هم بهلحاظ سنوسال بهترتیب رأیآوری چنین وضعیتی دارند: کشتپور ۵۷ساله است، آخوندی ۶۲ساله، حناچی ۵۵ساله، تقوینژاد ۵۴ساله و انصاری ۶۳ساله. بر اساس برنامهریزی انجامشده در شورای شهر باید این پنج گزینه هفته آینده برنامههای خود را به صحن شورا ارائه دهند و در ادامه نیز در یک جلسه فوقالعاده رأیگیری صورت گرفته و دو نفر از بین پنج گزینه انتخاب خواهند شد و از بین آنها شهردار منتخب که سومین شهردار دوره پنج شورای شهر تهران است، برگزیده میشود. محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران که خود یکی از گزینههای اصلی برای شهردارشدن بود، باز هم رأی نیاورد و به جمع پنج نفر نهایی نرسید.
او که در دوره قبلی انتخاب شهردار در مجموع پنج رأی کسب کرده بود، در این دوره هشت رأی به دست آورد، اما به فهرست پنج نفر نهایی نرسید. هاشمی درباره انتخاب این پنج گزینهها در شورا در همان روز جلسه اینطور گفت: «فضای انتخابات سالم بود و بحثهای خوبی نیز در جلسه صورت گرفت و اعضا نظرات خود را مطرح کردند. یکسری از گزینهها در فهرست پنجنفره رأی نیاوردند و امکان دارد در آینده اسمشان در این فهرست بیاید، ولی امیدواریم آخرین شهردار در این دوره باشد. بنده اسم خود را به عنوان نامزد شهرداری اعلام نکردم، ولی از سوی برخی از اعضای شورای شهر تهران معرفی شدم و یک اتفاق خوب نیز صورت گرفت که دفعه قبل پنج رأی داشتم، اما در این مرحله هشت رأی کسب کردم».
در روزهای گذشته و پس از مشخصشدن اسامی پنج نفر بحثهایی درباره بازنشستهبودن تعدادی از گزینهها مطرح و رسانهای شد. یکی از کسانی که این موضوع دربارهاش خبری شد، علی کشتپور ۵۷ ساله است. خود او روز گذشته در گفتوگویی با تسنیم دراینباره اینطور گفت: «بنده در سال ۹۲ با ۳۱ سال و سه ماه بازنشست شدم که در ادامه و باتوجه به ۲۰ درصد جانبازی به دیوان عدالت اداری شکایت کردم و بر اساس رأی دیوان تا سه سال و شش ماه دیگر بازنشسته میشوم».
او در این روزها فعال بود و با بسیاری از خبرگزاریهای رسمی کشور مصاحبه کرده و خودش و برنامههایش را معرفی کرده است. تا اینجای کار اگرچه او با ۱۴ نظر موافق اعضای شورا بیشترین رأی را آورد، اما بعید است در ادامه و برای مرحله نهایی باز هم وضع به همین منوال باشد. علاوه بر این، عباس آخوندی که از گزینههای با شانس بالا برای شهردارشدن است و البته مخالفان بسیار سفت و سخت و سمجی هم دارد و در همین روزها بارها و بارها علیه او مطلب منتشر کردهاند، بیکار نبود و روز گذشته با انتشار مطلبی با عنوان «شهردار تهران در دو آینه نامتقارن» خواستههای خود از مدیریت شهری و شهردار آینده را بیان کرد.
او در بخشی از نامهاش نوشته است: «سال گذشته که داستان انتخاب شهردار تهران در دستور کار شورای منتخب بود، تعدادی از اعضای شورا با من ملاقات داشتند و دراینباره مشورت کردند. من به دوستان گفتم از شهردارتان چه میخواهید؟ در ابتدا از شدت وضوح و سادگی این سؤال موجب جاخوردن دوستان شد. بلافاصله به دوستان گفتم بیش از ۳۰ سال است که به همین سؤال ساده پاسخ داده نشده است، اگر شهر به جنگل ساختمانی و بیهویت تبدیل شده، اگر همه خاطرات مردم شهر و بافتهای باارزش آن ویران شده، اگر باغهای شهر نابود شده، اگر از شدت آلودگی شهر دچار تنگینفس شده، اگر سرعت حرکت ماشین در ساعات اوج در آزادراهها و بزرگراههای شهری به کمتر از هفت کیلومتر در ساعت رسیده است و اگر در عمل عابران پیاده بهویژه زنان، کودکان، سالخوردگان و معلولان حقی بر شهر ندارند، اگر اسکان غیررسمی برابر با ۵۰ درصد اسکان رسمی شده و مشکلات ساختاری دیگر، همه اینها بهدلیل پاسخندادن به همین سؤال بسیار ساده است. نشان آن هم نوع شهردارانی است که تاکنون انتخاب شدهاند».
او در ادامه ۱۰ پیشنهاد و خواسته خود برای شهردار تهران را ذکر کرده است؛ خواستههایی به این شرح: «اول، ملیکردن باغهای باقیمانده و پادگانهای تهران با حفظ حقوق مالکان آنها. دوم، شهر حتما نیاز به عمران و آبادانی دارد لیکن، شهر کارگاه نیست. شهر یک سازمان اجتماعی است. سوم، خواسته من از شهردار این است که به شهروندان، سلامتشان، کیفیت زندگیشان و حقوقشان بیش از ساختمانها اهمیت دهد. چهارم، شهرداری نهاد حکمروایی شهری است و نه ابزار اعمال اراده سوداگران. پنجم آنکه شهری که در آن نمیشود نفس کشید بهجای اجرای پلهای متعدد در آن باید به فکر توسعه حملونقل عمومی ریلپایه بود. ششم، مدیریت یکپارچه مرکز-حومه از جمله حملونقل یکپارچه درونشهری و حومهای. هفتم توسعه مبتنی بر توسعه حملونقل عمومی با تأکید بر ریل (TOD). هشتم امکان انتقال مراکز لجستیکی، انبارها و... به بیرون شهر، نهم، اداره اقتصادی شهر و دهم داشتن اندیشهای برای مدیریت بحران در تهران».