فرارو- صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی درباره اینکه برخی تحلیلها حاکی از تنزل سرمایه اجتماعی است به فرارو میگوید: بعضی مفاهیم مثل سرمایه اجتماعی در جامعه مطرح میشوند، دانشگاهیان درباره آنها صحبت میکنند، اما بعد از مدتی هم بحثها درباره آن ساکت میشود. زمانی بحث توسعه سیاسی و گفتگوی تمدنها مطرح بود. من فکر میکنم برای این موضوع دو دلیل وجود دارد. اول اینکه به نظر میرسد حاکمیت مقدار زیادی اعتبار اجتماعی اش را در اقشار و لایههای تحصیل کرده از دست داده و به نظر میرسد یک جور شکاف بین دولت و ملت به وجود آمده است.
چرا مردم از یارانهها انصراف ندادند؟
او ادامه میدهد: امروز که آقای روحانی محبوبیتش سقوط آزاد کرده نه، اما اگر یادتان باشد زمانی که سال ۹۲ انتخاب شد، در جامعه شور و نشاطی به وجود آمده بود. همان موقع مساله یارانهها مطرح شد. دولت، ائمه جمعه و جماعات، نویسندگان و ... از مردم میخواستند که اگر این رقم خیلی در زندگی آنها تاثیر ندارد از آن بگذرند. واقعا خیلی از اقشار و بخشهای شهرنشین به این ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان نیازی ندارند. بگذارند این یارانه فلهای که یادگار دوران احمدی نژاد بود جمع شود و دولت بتواند به یارانه اقشار محرومتر اضافه شود. با جوی که بعد از انتخابات به وجود آمده بود تصور میشد، خیلیها از خیر یارانهها بگذارند. اما چیزی حدود ۷۵ میلیون نفر یارانه دریافت کردند. رقم آنقدر بالا بود که مسئولان دیگر درباره آن ادامه ندادند، چون آبروریزی بود. این از بین رفتن سرمایه اجتماعی بود که دولت به عنوان قوه مجریه در دست داشت. این در حالی بود که دولت ۱۹ میلیون رای آورده بود.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: تصویر دیگر رفتار مردم در دهه ۶۰ است. بارها اتفاق افتاده بود که از نقاط مختلف کشور برای جبههها کمک جمع آوری میشد. خیلی از خانوادهها که درآمد آنچنانی هم نداشتند اگر ۵ عدد تخم مرغ داشتند آن را برای کمک به جبهه میدادند.
زیباکلام با بیان اینکه در ۳۰ سال گذشته شکاف بین دولت و ملت افزایش پیدا کرده است به بحران ارزی ترکیه اشاره میکند و میگوید: نمیگویم در ترکیه همه موافق آقای اردوغان هستند، اما در همین مساله ارز دیدیم وقتی اردوغان از مردم خواست ارز نخرند، صفهای طولانی جلوی صرافیها تشکیل شد. مردمی که ارز داشتند همه ارز خود را میفروختند که به پول ملی کمک کنند. یعنی مردم ترکیه حداقل ۴۰ درصد از روحیهای که مردم ایران در دهه ۶۰ در ایران وجود داشت را به مسئولان خود دارند.
اگر بگویند آب تهران مسوم شده است ...
این تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی میگوید: معنای شکاف یا بحران اجتماعی این است که اعتباری نهادهای اجتماعی یا چهرههای رسمی دچار افت بسیار زیادی شده است. ما این ماجرا را در زلزله سال گذشته کرمانشاه هم مشاهده کردیم. مگر صادق زیباکلام کیست که ظرف ۴۸ ساعت مردم حدود یک میلیارد تومان به حساب او پول واریز کردند؟ همین روز گذشته که من اعلام کردم حسابم باز شده مردم مجددا پول واریز میکنند. او میگوید: اینکه ۷۵ میلیون نفر یارانه میگیرند یک وجه این ماجراست. من همان زمان با خیلی از کسانی که یارانه دریافت میکردند و حتی به روحانی رای داده بودند صحبت میکردم. با وجود آنکه این ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان برای آنها رقمی نبود، اما میگفتند ما خودمان این یارانه را به فقرایی که میشناسیم میدهیم. این یک فاجعه است. اگرحداقلی از اعتبار اجتماعی وجود نداشته باشد، شما نمیتوانید به زور سیاستهای درست را هم اجرا کنید.
او با اشاره به روزهای اولیه انقلاب میگوید: در همان روزهای نخست انقلاب شایعه شده بود که آب تهران مسموم شده است. اما مهندس مهدی بازرگان و مرحوم هاشمی رفسنجانی به تلویزیون آمدند و یک لیوان آب خوردند. گفتند این آب لوله کشی تهران است. مردم به این شایعات توجه نکنید. ماجرا تمام شد. دیگر هیچ کس به آن شایعه توجه نکرد. اما متاسفانه اگر گفته شود آب تهران مسموم است مرجعی اجتماعی که برای مردم قابل قبول باشد وجود ندارد.
زیباکلام در بیان دلایل نزول این سرمایه اجتماعی میگوید: متاسفانه مفاسد اقتصادی و تنگناها بسیار زیاد است. خیلی از وعدههایی که مسئولان دادند تحقق پیدا نکرده است. مردم در موارد بسیاری عجز و ناتوانی دولت و مجلس را دیده اند که ماجرای ارز یکی از آنهاست.
برگرداندن اعتماد زمان میبرد
این تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی میگوید: برخی مسئولان انگشت اتهام را به سمت شبکههای فارسی زبان خارج از ایران میگیرند و میگویند اینها باعث شده اعتبار اجتماعی از بین برود. سرمایه اجتماعی در ایران متزلزل شود. در حالی که اصلا و ابدا اینگونه نیست. مردم به عملکرد نگاه میکنند و در نتیجه این عملکرد این سرمایه اجتماعی به هم میریزد. اگر مردم در عمل ببینند که مسئولان سوار بر امور هستند، ارز کنترل شده، فساد کنترل شده و بیکاری کاهش یافته، شبکههای فارسی زبان هرچه میخواهند بگویند. در این صورت اعتبار شبکههای فارسی زبان خلل پیدا میکند.
او ادامه میدهد: در همین داستان کمک به زلزله زدگان کرمانشاه دولت به جای آنکه بیاید بگوید آقای زیباکلام یا آقای دایی دست شما درد نکند یا بگوید کدام یک از نهادهای دولتی میتواند به شما کمک کند؟ مثل دشمن به آدم نگاه میکنند. طوری که من احساس میکنم میخواهند بگویند به شما چه مربوط است؟ شما چه کاره مملکت بودی؟ اینها خودش باعث میشود که بحران سرمایه اجتماعی در کشور نه تنها التیام پیدا نکند بلکه شدیدتر و عمیقتر شود.
این تحلیل گر سیاسی در پاسخ به اینکه چگونه میتوان سرمایه اجتماعی را افزایش داد میگوید: سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل / بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران. زمان زیادی طول کشیده اعتمادی به مسئولان در دهه ۶۰ به این اینجا برسد. طول میکشد که ما دوباره بتوانیم به حالت دهه ۶۰ برگردیم. نقطه آغازش آن است که مسئولان بپذیرند، مشکل را بپذیرند. نمیگویم بیایند آن را واضح بیان کنند، اما خودشان در خلوت خودشان بپذیرند، غرور و تکبر خود را کنار بگذارند و بپذیرند که اعتبار اجتماعی ما لطمه خورده است.