فرارو- دور از ذهن نبود که با ابلاغ قانون منع به کار گیری بازنشستگان برخی افرادی که مشمول این قانون میشوند به دنبال راهکاری باشند تا بتوانند در مسند خود باقی بمانند و حالا به نظر میرسد که اخذ سهمیه جانبازی بالا ۵۰ درصد گزینه مناسبی برای این هدف است.
بالاخره قانون منع به کارگیری بازنشستگان برای اجرا به رئیس جمهور ابلاغ شد، اما همانطور که انتظار میرفت، استثناهایی که در این قانون اعمال شده است، حواشی به همراه داشته است. زیرا بنا بر گفته قاضی زاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی، برخی افراد به دلیل اینکه جانبازان بالای ۵۰ درصد از این قانون مستثنا شده اند، حالا به دنبال اخذ مدرک جانبازی هستند تا بتوانند به نوعی این قانون را دور بزنند؛ بنابراین حالا پای بنیاد جانبازان نیز به میان کشیده شده است و بنابر گفته برخی مقامات در صورت وقوع چنین مسائلی، این بنیاد شخصا باید پاسخگو باشد. با اینحال بازنشستگان دوماه فرصت دارند که از شغل خود کنار بروند و بنا بر گفته قاضی سراج رئیس سازمان بازرسی در صورت بیتوجهی به قانون با آنها برخورد خواهد شد. اما همچنان استثناهای این قانون به حدی زیاد است که خیلی نمیتوان روی تغییر نسل مدیریتی کشور حساب باز کرد و حالا مسئله سهمیه جانبازی هم به آن افزوده شده است.
قدرت طلبی و نگرانی از آینده معیشتی
امان الله قرائی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران طی گفتگو با فرارو در خصوص رویکرد مدیران برای دور زدن این قانون، اظهار کرد: «یکی از عللی که موجب چنین رویکردی در جوامعی مانند ایران می شود و بر خلاف جوامع پیشرفته و توسعه یافته که بازنشستگی یکی از آرزوهای مدیران می باشد، این است که معمولا افراد بعد از بازنشستگی در حوزههای مختلف به ویژه اقتصادی با مشکل مواجه میشوند. متاسفانه در ایران نتوانستهایم شرایطی را ایجاد کنیم که افراد بعد از بازنشستگی نیازمند شغل دیگری نباشند. واقعیت این است که وقتی افراد به دوران بازنشستگی خود میرسند دیگر درآمد سابق را ندارند. یعنی به عنوان مثال یک مدیر که علاوه بر حقوق از مزایای مختلفی استفاده میکرد از همه آنها محروم میشود و به همین دلیل میبینیم که بعضا برخی تلاش میکنند یا بازنشستگی خود را به تاخیر بیاندازند و یا بعد از دوران بازنشستگی در سمت دیگری مشغول به کار شوند. البته این در خصوص مدیران پایین و متوسط صدق میکند.»
وی ادامه داد: «دلیل بعدی بیشتر به روحیات افراد برمیگردد. زیرا نگرانی از اینکه فراموش شوند یا دیگر جایگاه اجتماعی قبل را که به واسطه جایگاه حرفهای ایجاد شده بود را نداشته باشند، موجب میشود که از بازنشستگی گریزان باشند. این گروه بر این باورند که بعد از دوران بازنشستگی به دلیل اینکه سمت قبلی را ندارند حتی از سوی نزدیکان و آشنایان خود کمتر مورد توجه قرار میگیرند و به همین دلیل تلاش میکنند به هر نحوی شده، به فعالیت خود در دستگاههای مختلف ادامه دهند.»
او افزود: «اما دلیل دیگری هم برای این رویکرد مدیران وجود دارد و این است که متاسفانه در کشور ما و به طورکلی کشورهای در حال توسعه، میزان قدرت طلبی بسیار بالا است. زیرا کلا قدرت برای همه لذت بخش است و حالا برخی به دلیل مصالح اجتماعی و کشوری حاضر میشوند خود را از این لذت محروم کنند و برخی دیگر حاضر نیستند از قدرت کنار بروند. این مورد برخلاف علت نخست در لایههای مدیریتی بالا وجود دارد. یعنی مدیران عالی از اینکه در جایگاه پرنفوذ و پرقدرتی قرار دارند، لذت میبرند و حاضر نیستند به این راحتی کنار گذاشته شوند.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «به همین دلیل است که میبینید تا زمانی که قانونی برای ممانعت از حضور آنها در مسندهای بالای تصویب نشده بود، سن مدیران ما بسیار بالا بود. دلیلش این بود که آنها نمیخواهند کنار بروند و برای این هدف هم حاضر هستند هرکاری انجام دهند. یعنی تا پیش از این قانون ممکن بود با زد و بند و پارتی بازی جایگاهشان را حفظ میکردند و حالا که قانونی در خصوص آنها به تصویب رسیده است، سعی دارند با راهکارهای دیگری که مثلا همین مدارک جانبازی است، سمت خود را حفظ کنند.»
قرائی مقدم در پایان تاکید کرد: «این درحالی است که اگر نظام بروکراسی ما از ابتدا به صورت قانونمند پایه ریزی میشد و ادامه پیدا میکرد، امروز نسل جوان کارآمدی بر روی کار بودند. زیرا این مدیران به دلیل همین قدرتطلبی که دارند حاضر نشدند به نیروهای جوان میدان بدهند و آنها را برای دوران بعد از خود آماده کنند. الان یکی از نگرانیهای من این است که ما قرار است به یکباره نیروهای بسیاری را جایگزین کنیم که این یک موج جدیدی از تغییرات را به همراه خواهد داشت. زیرا تئوری ساختاری هرگاه یکی از عناصر تاثیرگذار تغییر میکند، زنجیرهای از تغییرات در آن محدوده ایجاد میشود. شاید ماهیت این مسئله خوشایند باشد، اما اگر به درستی انجام نشود کشور را با مشکلات بسیاری مواجه خواهد کرد.»
برخی با کنار رفتن از قدرت دچار پوچی میشوند
همچنین اردشیر گراوند یکی دیگر از جامعهشناسان در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «بخشی از این قانونگریزی مدیران کشور به مسئله شرایط بعد از دوران بازنشستگی مربوط میشود. زیرا متاسفانه در کشور ما سیستم تامین اجتماعی به گونهای نیست که شرایط را برای افراد در دوران بازنشستگی به شکل مناسبی فراهم کند. معمولا افراد از بازنشستگی گریزان هستند و نمیخواهند با کاهش درآمد مواجه شوند یا تورم آنقدر رشد میکند که دریافتیهای آنها کفاف نمیدهد. الان اگر وضعیت بازنشستگان طی یکسال گذشته را مورد بررسی قرار دهید میبینید که میزان نارضایتی میان آنها تا چه حد بالا است. گاهی حقوقها دیر پرداخت میشود، گاهی دریافت حقوق که مبلغ زیادی هم نیست با حواشی و مشکلات بسیاری همراه میشود و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، منطقی است که کسی تمایل به بازنشستگی نداشته باشد.»
وی ادامه داد: «علاوه بر این یکی دیگر از مشکلاتی که در کشور وجود دارد که باعث شده تمایل به بازنشستگی کاهش پیدا کند این است که ما در ایران تنوع مشاغل نداریم. یعنی یک فرد بازنشسته گزینههای زیادی برای انتخاب ندارد و به همین دلیل بعضا به سمت سوی حضور دوباره در پستهای مدیریتی در دستگاههای دولتی و خصولتی میرود؛ لذا اگر میخواهیم مشکل فعلی را رفع کنیم باید کمی به فکر تنوع شغلی باشیم. یعنی نمیتوان انتظار داشت با توجه مورد اول که اشاره کردم و تا امروز هم راهکاری برای آن ارائه نشده، افراد بعد از دوران بازنشستگی به خانههایشان بروند. ما باید زمینه را برای دوران بازنشستگی فراهم کنیم که اگر برخی تمایل به کار دارند گزینههای متعدد و متنوعی داشته باشند.»
او افزود: «اما در کنار همه اینها باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که ما در کشور دچار نوعی فساد اخلاقی هم هستیم که برای حفظ مقام و قدرت دست به هرکاری میزنیم. یعنی برخی از افراد در هر نقطهای قرار دارند از اختیارات و نفوذ خود سواستفاده میکنند تا بتوانند شرایط را برای خود بهتر کنند. حالا ممکن است این سواستفاده مالی باشد گاهی هم به همین صورت است که افراد برای ادامه حضورشان در دستگاههای مختلف تلاش میکنند مدرک جانبازی بالای ۵۰ درصد بگیرند. واقعیت این است که برخی مانند اختاپوس بر نظام مدیریتی ایران خیمه زده اند حاضر نیستند دست بردارند کنار بروند.»
گراوند در پایان تاکید کرد: «آنها دیگر برایشان نه عملکرد اهمیت دارد و نه نگران آینده هستند؛ این افراد صرفا قدرت طلب به شمار میآیند. آنها اصلا برایشان اهمیتی ندارد که طی ۴۰ سال که در پستهای مختلف حضور داشته اند و دستاوردی نداشتهاند، صرفا اولویتشان این است که قدرت و مسند خود را از دست ندهند. حتی به عقیده من این افراد تا حدی وابسته مسند و جایگاهشان هستند که اگر از این جایگاهها کنار بروند دچار پوچی و خلاء میشوند. زیرا هیچ چیزی برای ارائه ندارند و صرفا ۴۰ سال وابسته به جایگاهشان زندگی کرده اند؛ بنابراین انچه این روزها شاهدش هستیم و یا میشونیم بنا به دلایل مختلف رخ میدهد و نگرانی از معیشت آینده خود و خانواده و همچنین قدرت طلبی و فساد اخلاقی علل این ماجرا است.»
که ایزد گشاده است باب لحد
چنانکه نبی (ص) از اسامه بگفت،
که باید زمان جوانان رسد،
گذارم مقام و عبادت کنم،
شناسم حد جاه و نام و حسد!