bato-adv
کد خبر: ۳۷۱۸۲۳

مسیح مهاجری: خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است

چرا به چند جزم اندیش اجازه داده می‌شود با استفاده از رانت‌های استفاده از رسانه ملی، امکانات متعلق به نظام و نفوذ در مراکز مهم فرهنگی و سیاسی هرچه می‌خواهند بگویند و هر کس را که نمی‌پسندند مورد حمله قرار دهند و حتی به قربانیان این برخورد‌های حذفی و جزمی و متحجرانه اجازه دفاع از خود نیز داده نشود؟

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۴ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۷
مسیح مهاجری: خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است
 
مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:  تخریب وقتی به نام دین و به بهانه دفاع از اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی باشد، خطرناک‌تر و ضربه زننده‌تر است.

خدا رحمت کند شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی را که می‌فرمود: جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت، از ویژگی‌های خط امام است.

در جامعه اسلامی و انقلابی ما، خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است. امام خمینی با سعه صدر و دوراندیشی کم نظیری که داشت، اقشار مختلف را جذب و با انقلاب و نظام اسلامی همراه می‌کرد. فقط اهالی قمارخانه‌ها و مشروب‌فروشی‌ها و زورگیر‌ها نبودند که با نَفَس گرم امام دست از این آلودگی‌ها برداشتند و به جبهه‌های دفاع مقدس رفتند و به انسان‌هایی با وصف زاهدان شب و شیران روز تبدیل شدند، بلکه بسیاری از تحصیل کرده‌های بی‌اعتنا به دین و ملیت هم جذب انقلاب و نظام شدند و تخصص و تجربه عملی خود را در اختیار نظام جمهوری اسلامی گذاشتند و نقش مؤثری در پیشرفت‌های کشور ایفا کردند. این، هنر امام خمینی بود که حتی تحصیل کرده‌های بیگانه از دین یا مخالف دین را به روشنفکران دینی تبدیل و آن‌ها را به صف لشکر خدمتگزاران به ملت و کشور وارد کرد.

در مقابل، عده‌ای سالهاست سیاست حذف را در پیش گرفته‌اند و هر کس که مثل آن‌ها فکر نکند را رمی می‌کنند. این افراد، خود را معیار اسلام می‌پندارند و با تفکر انحرافی «خود اسلام پنداری» و «خود انقلاب پنداری» هر کس را که به هر دلیل نپسندند و با خود همراه و همفکر ندانند طرد می‌کنند. نه فقط طرد، بلکه تخریب می‌کنند.

این، انحراف آشکار از مسیری است که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی برای تداوم این نظام ترسیم کرده است. کسانی می‌توانند خود را علاقمند به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزار کشور و مردم ایران بدانند که هنر جذب داشته باشند، ولی آنچه در اثر میدان‌دار شدن این افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تاکنون اتفاق افتاده، درست عکس این بوده است.
 
اینان، نه تنها کسی را به اردوگاه انقلاب و نظام و خدمت به کشور و ملت وارد نکرده اند، بلکه هر روز عده‌ای را از این اردوگاه خارج می‌کنند. دانشگاهیان متدینی که به دلیل آزاداندیشی حاضر نیستند دیکته‌های پرغلط چند نفر جزم اندیش را رونویسی کنند و فکر خود را تعطیل نمایند، چرا باید از تمام حقوق شهروندی محروم شوند و انگ‌های رنگارنگ اتهام به ضدیت با اسلام و نظام به آن‌ها زده شود؟
 
چرا به چند جزم اندیش اجازه داده می‌شود با استفاده از رانت‌های استفاده از رسانه ملی، امکانات متعلق به نظام و نفوذ در مراکز مهم فرهنگی و سیاسی هرچه می‌خواهند بگویند و هر کس را که نمی‌پسندند مورد حمله قرار دهند و حتی به قربانیان این برخورد‌های حذفی و جزمی و متحجرانه اجازه دفاع از خود نیز داده نشود؟

این روش خطرناک مدتهاست که بعد از دانشگاهیان شامل حوزویان هم شده است. در حوزه‌های علمیه هم مثل دانشگاه‌ها روشنفکران زیادی حضور دارند که با تمام وجود به کشور و انقلاب و نظام وفادارند، ولی به جرم تبعیت نکردن از همین چند نفر جزم اندیش همواره متهم به انقلابی نبودن و عدم همراهی با نظام می‌شوند.
 
در دهه‌های اخیر، صد‌ها کتاب تحقیقی درباره مسائل حکومتی، اجتماعی و اقتصادی نوشته و منتشر شده و تعداد مقالات علمی که در همین زمینه‌ها نوشته شده از هزار‌ها افزون است. پرداختن به فقه سیاسی از سال‌های آغازین نهضت روحانیت در حوزه علمیه قم شروع شد و اکنون این بخش از فقه، یکی از عمده‌ترین مباحث حوزوی در سطوح مختلف به ویژه در سطح اجتهادی را تشکیل می‌دهد. در چنین شرایطی همان افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تلاش می‌کنند حوزه و مراجع را به سکولار بودن متهم کنند چرا که می‌دانند حوزویان آزاداندیش و روشنفکر حاضر نیستند دیکته‌های آن‌ها را رونویسی کنند و فقه را به مسلخ جزم اندیشی ببرند.

خسارتی که متأسفانه در دهه‌های اخیر از رهگذر میدان‌دار شدن چند جزم اندیش «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» با حذف روشنفکران دینی حوزوی و دانشگاهی و خارج ساختن آن‌ها از چرخه مدیریت‌های فکری نظام وارد شده فاجعه بار است.
 
این روش، که به نام دین و با رنگ و لعاب دلسوزی برای اسلام و انقلاب و نظام درحال اوج گیری است، دست کمی از تخریب گسترده‌ای که دشمنان خارجی ملت ایران با میلیارد‌ها دلار علیه این ملت و این کشور و این نظام صورت می‌دهند ندارد. با وجود این افراد جزم اندیش و تخریب چی‌های ماهر، حتی نیازی به دشمنان خارجی برای گسترده کردن ریزش‌ها نیست.
 
ریزش روشنفکران دینی حوزوی و دانشگاهی، خسارت بزرگی است که قابل جبران نیست. این، همان نگرانی مهمی است که امام خمینی درباره خطر تحجر و جزم اندیشی ابراز می‌کردند و همواره درباره خسارت جبران‌ناپذیر آن هشدار می‌دادند. خود امام خمینی و یاران انقلابی ایشان در حوزه و دانشگاه در رأس روشنفکران دینی زمان خود قرار داشتند و با همین ویژگی بود که توانستند رژیم منحط شاهنشاهی را ریشه کن کنند و انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند. برای استمرار این انقلاب، تقویت نظام جمهوری اسلامی، پیشرفت کشور ایران و سعادت ملت باید به سلطه عناصر جزم اندیش پایان داده شود و راه تخریب مسدود گردد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین