فرارو- پس از مطرح شدن پیشنهاد دیدار بدون پیششرط با ایران از سوی ترامپ، نزدیکان ترامپ که از به کارگیری دیپلماسی با ایران حمایت نمیکنند، برای کنترل بیشتر منبع اطلاعات ترامپ درباره ایران گروه اقدام ایران را تاسیس کردند.
به گزارش فرارو، مقارن با شصت و پنجمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد که محمد مصدق، نخستوزیر منتخب، را به نفع محمد رضا شاه پهلوی برکنار کرد، وزارت خارجه آمریکا از تاسیس یک مجموعه ویژه به نام "گروه اقدام ایران" برای هماهنگسازی اقدامات واشنگتن علیه تهران خبر داد.
برایان هوک، که از سوی وزیر خارجه آمریکا به ریاست این گروه منصوب شده، همزمانی تاسیس این گروه با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد را یک "تصادف محض" توصیف کرد. مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، به هنگام اعلام تاسیس گروه اقدام ایران، هدف آن را اینگونه توصیف کرد:" گروه اقدام ایران مسئول هدایت، بازبینی و هماهنگسازی همه جنبههای فعالیت مرتبط با ایران در وزارت خارجه (آمریکا) خواهد بود".
این گروه چندین عضو دارد، اما هوک از نام بردن هیچ یک از اعضای آن خوداری کرد و گفت:" ما تیمی داریم که جمع شده و به وقت آن، خوشحال خواهیم بود که درباره آن گفتگو کنیم". این محرمانگی گروه، گمانهزنیهای متعددی درباره اهداف نهان و آشکار آن مطرح کرده است. کارشناسان و تحلیلگران هر کدام درباره این گروه دیدگاههایی را مطرح کردهاند. برای فهم بهتر این گروه، بهتر است به تاریخچه گروه مشابه دیگری پرداخته شود تا در پرتو آن، اهداف و مقاصد این گروه روشن شود.
پروژه آینده عراق
در اکتبر سال ۲۰۰۱، وزارت خارجه آمریکا به منظور تهیه برنامهای برای عراق پس از صدام حسین، گروهی به نام پروژه آینده عراق (Future of Iraq Project)، تاسیس کرد. این گروه سرانجام گزارش مفصلی درباره آینده عراق پس از صدام به دولت آمریکا ارائه کرد.
اما وظیفه این پروژه صرفا ارائه گزارش نبود بلکه در تابستان سال ۲۰۰۲ کنفرانسی با حضور تعدادی از معارضان عراقی (۵۰ تا ۶۰ تن) و ۱۰ تا ۲۰ کارشناس بین المللی مسائل عراق در اروپا برگزار کرد. طبق گزارشی که الی لیک (خبرنگار وقت وزارت خارجه در خبرگزاری یونایتد پرس اینترنشنال و ستون نویس کنونی بلومبرگ که دیدگاههای سختگیرانهای درباره ایران دارد) در پنجم ژوئن ۲۰۰۲ منتشر کرده، بر اساس پروژه آینده عراق، دولت آمریکا از نشستهای پنج گروههای کاری درباره این مسائل عراق حمایت میکند: نیازهای عمومی انسانی و بهداشتی، محیط زیست، کشاورزی و آب، عدالت گذار و ارتباط با افکار عمومی.
صفحه اول گزارش طولانی پروژه آینده عراق
بر اساس آرشیو امنیت ملی آمریکا در دانشگاه جورج واشنگتن، زمینه شکلگیری پروژه عراق در سال ۲۰۰۱، پدید آمد. کمتر از یک ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، وزارت خارجه آمریکا در اکتبر ۲۰۰۱، برنامهریزی برای براندازی نظام صدام حسین را آغاز کرد. تحت هدایت توماس وارویک، وزارت خارجه آمریکا ۲۰۰ عراقی معارض صدام را جمع کرد و آنها را برای تهیه استراتژی درباره مسائل مختلف عراق به ۱۷ گروه کاری تقسیم کرد. سرانجام در ماه مارس ۲۰۰۲، پس از اختصاص ۵ میلیون دلار به پروژه آینده عراق، نخستین جلسه این پروژه در اندیشکده انستیتوی خاورمیانه در آویل ۲۰۰۲ برگزار شد.
گروه پروژه عراق در ماههای قبل از حمله آمریکا به عراق گروههای کاری متعددی تاسیس کرد و در شهرهای مختلف جهان، از جمله لندن، جلساتی برای ساماندهی نیروهای اپوزیسیون در اروپا و آمریکا انجام داد. اقدامات تبلیغی این پروژه در کنار ارائه گزارشها و برنامههای عملیاتی برای آینده عراق نقش مهمی در پیشبرد حمله آمریکا به عراق داشت.
در کتابی که راجیف چاندراسکاران، تحت عنوان "زندگی امپریالی در شهر زمردی؛ درون منطقه سبز عراق"، نوشته، به نقل از افراد آگاه از برنامهریزیهای دولت آمریکا برای دوره پس از جنگ عراق، آمده است که پروژه آینده عراق، نمایانگر بهترین تلاشهای واشنگتن برای آمادهسازی دوران پس از صدام است.
اهداف گروه اقدام ایران
آیا دستور کار گروه اقدام ایران، مشابه پروژه آینده عراق است؟ پاسخ به این پرسش دشوار است. زیرا مقامات آمریکایی درباره گروه اقدام ایران اطلاعات بسیار کمی ارائه کردهاند. آنها میگویند این گروه فعالیتهای مرتبط با ایران در دولت آمریکا را هماهنگ و هدایت میکند.
با این حال، با نگاه به اظهارات برایان هوک و سابقه پومپئو در سازمان سیا میتوان خطوط کلی اهداف گروه جدید را شناسایی کرد. به گفته نشریه آتلانتیک، هوک به هنگام اعلام تاسیس این گروه گفته گروه مزبور بر ۱۲ شرط پومپئو، که در ماه می گذشته مطرح شده بود، تمرکز خواهد کرد. احیای این شروط توسط هوک، در حالی صورت میگیرد که چندی پیش دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دیدار بدون پیششرط با ایران را مطرح کرده بود. هوک که زمانی معاون جان بولتون در سازمان ملل بود، برخلاف ترامپ، صریحا پیششرطهای برای هرگونه گفتگو با ایران تعیین کرد:" اگر رژیم ایران به انجام تغییرات بنیادین در رفتارش تعهد نشان دهد، در آن حالت، رئیسجمهور (ترامپ) برای یافتن راه حلهایی آماده است وارد گفتگو شود".
هوک افزود:"، اما رفع تحریمها، برقراری دوباره روابط کامل دیپلماتیک و تجاری و همکاری اقتصادی با آمریکا تنها زمانی آغاز میشود که ما ببینیم رژیم (ایران) درباره تغییر رفتارش جدی باشد".
بنابراین، تعیین پیششرطهایی از سنخ شروط پومپئو، هرگونه امکان گفتگو بین ایران و آمریکا را از بین میبرد. باربارا سالوین، پژوهشگر مسائل ایران در شورای آتلانتیک، در این باره به نشریه آتلانتیک گفت:" هر کسی که چیزی درباره ایران بداند، میداند که به هیچ وجه امکان ندارد دولت (ایران) تحت چنین شروطی با آمریکا گفتگو کند".
به نظر میرسد که پومپئو با تاسیس گروه اقدام ایران، مایل است ضمن کنترل اطلاعات رئیس جمهور آمریکا درباره ایران، از تکرار پیشنهاد ترامپ درباره گفتگوی بدون پیششرط با ایران جلوگیری کند. در همان روزی که ترامپ دیدار بدون پیش شرط را مطرح کرد، پومپئو و جان بولتون به سرعت برای تعیین پیششرط برای گفتگو با ایران اقدام کردند. با توجه به اینکه این گروه تمام فعالیتها و گزارشهای مرتبط با ایران را هدایت میکند، از این به بعد پومپئو منبع اطلاعات ترامپ درباره ایران را به طور انحصاری در اختیار خواهد داشت.
به عقیده تریتا پارسی، رئیس سابق گروه نایاک، تاسیس این گروه برای جلوگیری از به کارگیری دیپلماسی در دولت ترامپ است. او در توئیتر خود نوشت:" گروه اقدام ایران به سرپرستی هوک، تضمین خواهد کرد که ترامپ مانند کره شمالی، به دیپلماسی با ایران متمایل نشود".
در همین رابطه جمال عبدی، رئیس گروه نایاک، هم علاوه بر انتشار بیانیهای به نام گروهش، که در آن تاسیس این گروه را به زمینهسازی آمریکا برای حمله عراق تشبیه کرده است، گفته گروه جدید، تلاشی برای دور زدن کانالهای معمولی وزارت خارجه، جهت اجرای دیدگاه خطرناک پومپئو برای بیثبات کردن ایران و بستن گزینههای دیپلماتیک است.
علاوه بر این، علیرغم آنکه مقامات آمریکایی جزئیاتی درباره اعضای گروه اقدام ایران بیان نکردهاند، پارسی در توئیتر خود اعلام کرد، یکی از افرادی که با گروه جدید ارتباط دارد، براون بک، سناتور سابق و کارمند کنونی وزارت خارجه است. براون بک، در سال ۲۰۰۳، طرحی را برای تامین مالی گروههای اپوزیسیون ایران، مانند کمک مالی آمریکا به احمد چلبی، ارائه کرده بود. اگر براون بک در قالب گروه جدید به اپوزیسیون ایران کمک مالی کند، این اقدام میتواند وجه تشابه گروه اقدام ایران با پروژه آینده عراق باشد.
روزنامه الشرق الاوسط نیز در تحلیلی مدعی شد که دولت ترامپ با تاسیس این گروه به دنبال حل کردن سه مشکل است. بنا به ادعای این روزنامه، مشکل اول به حضور پیوسته عناصری در دستگاههای مختلف آمریکا مربوط میشود. این افراد در وزارت خارجه، کاخ سفید، وزارت دفاع و حتی سازمان سیا حضور دارند و هنوز بر اساس استراتژی اوباما در قبال ایران عمل میکنند. این گروه جدید، تمام گزارشهایی که از نهادهای مختلف دولت آمریکا به ترامپ میرسد را "پالایش" خواهد کرد.
مشکل دوم، اختلاف میان جان بولتون و مایک پومپئو است. بولتون تقریبا برای دو دهه، خواستار اجرای سیاست تغییر رژیم در ایران بوده است، این درحالی است که به گفته الشرق الاوسط، پومپئو اخیرا در برابر ایران "میانهرو" شده است. ترامپ با انتصاب هوک به ریاست این گروه، سعی کرده اختلاف میان بولتون و پومپئو را کم کند. هوک زمانی معاون بولتون در سازمان ملل بود و در ماههای اخیر تحت هدایت پومپئو، رئیس بخش برنامهریزی وزارت خارجه آمریکا بوده است. بنابراین، تنها کسی که میتواند دیدگاههای بولتون و پومپئو را به هم نزدیک کند، هوک است.
هدف سوم تاسیس گروه اقدام ایران، با الزامات تهیه یک استراتژی جدی در مقابل ایران مرتبط است. هوک که یکی از دیپلماتهای کهنهکار جمهوریخواه است، در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ یکی از منتقدان رویکرد بوش درقبال ایران بوده است. در آن زمان بوش اطلاعات مرتبط با ایران را منابع ناشناس دریافت میکرد. این درحالی است که هوک معتقد است برای تهیه یک استراتژی کارآمد علیه ایران باید به اطلاعات دقیق و موثق دست یافت. علاوه بر این، از دیدگاه هوک، موفقیت هرگونه استراتژی آمریکایی علیه ایران، به همکاری با متحدان و سایر دوستان آمریکا منوط است. به همین دلیل است که هوک اخیرا با متحدانی همچون بریتانیا، فرانسه و آلمان تماسهایی برقرار کرده و چند روز پیش به لندن سفر کرده بود.
مارک دوبوویتز، رئیس اندیشکده دستراستی بنیاد دفاع از دمکراسیها، که بشدت مخالف توافق هستهای است، به مناسبت اعلام تاسیس گروه اقدام ایران، طی گفتگویی با وبگاه بازفید، به طور تلویحی یکی از اهداف تاسیس این گروه را افشا کرد. دوبوویتز گفته تشکیل این گروه، منعکس کننده توجهی است که رونالد ریگان و تیمش، از جمله ویلیام کیسی، رئیس اسبق سیا، به اتحاد جماهیر شوروی داشتند.
در میان مورخان و تحلیلگران مشهور است که رونالد ریگان در برابر شوروی سابق، استراتژی صلح از طریق قدرت (Peace Through Strength) را به کار گرفت که نهایتا به تغییر رژیم و تبدیل شوروی به چندین کشور منتهی شد. به گفته اندیشکده هریتج، هیچ رهبری به اندازه ریگان در پیروزی غرب در جنگ سرد، نقش نداشت. طرح تفصیلی سیاست ریگان دربرابر شوروی از حوصله این گزارش خارج است، اما این سوال همچنان پابرجاست که آیا منظور دوبوویتز تغییر رژیم ایران و مبتلا کردن این کشور به سرنوشت شوروی است؟
واکنشها در ایران
محمد جواد ظریف، که یکی از چهرههای اصلی امضای توافق هستهای میان ایران و کشورهای ۵+۱ است، اخیرا چند بار هشدار داده که هدف آمریکا، براندازی نظام است. امروز در واکنش به گروه جدید واشنگتن علیه تهران، مجددا درباره این طرح آمریکا هشدار داد. به گزارش شبکه الجزیره، وزیر خارجه ایران در واکنش به تاسیس گروه اقدام ایران گفته این گروه جدید فشارهایی اعمال میکند و افکار عمومی را گمراه میکند. اما شکست خواهد خورد. ظریف اعلام کرد:" هدف گروه ویژه ایران که به تازگی تاسیس شده، ساقط کردن کشور ایران است".
تحلیلگران ایرانی نیز دیدگاه مشابهی مطرح کردهاند. مهدی محمدی، تحلیلگر اصولگرا، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:"تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا که برایان هوک رفیق جان بولتون را بالای سر آن گذاشتهاند چیزی جز آشکارسازی نصفه نیمه یک تلاش پنهان نیست. گروه اقدام ایران نسخه آشکارسازی شده ‘مرکز عملیات ایران’ در سازمان سیا است که مایک دی آندریا آن را اداره میکند و ماههاست در دوبی بیتوته کرده است. آشکارشدن این تلاشها نشان دهنده افزایش سهم عملیات روانی، دیپلماسی و اقدام دیپلماتیک در کنار عملیات پنهان در راهبرد آمریکا است".
علاوه بر این، فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل بین المللی و استاد دانشگاه تهران در گفتگو با شبکه راشاتودی، تاسیس این گروه را تکرار تاکتیکهای پومپئو دانست و گفت:" زمانی که پومپئو رئیس سیا بود، او گروه مشابهی به نام مرکز عملیات ایران تاسیس کرد. هدف آن، پیگیری یک سیاست خارجی ضدایرانی و سختگیرانه بود... . اکنون او وزیر خارجه است و همان چیز را تکرار میکند".
ایزدی، برایان هوک را یک نوچه جان بولتن دانست که فکر میکند ماموریت زندگیاش براندازی حکومت ایران است. با این حال، ایزدی معتقد است که آمریکا نخواهد توانست رژیم ایران را تغییر کند.
تحلیل کرده یا فحش داده؟
بیتوته و نوچه و... اینها کلماتی هست که باید از دهان یک تحلیلگر خارج بشه؟