شکلگیری «هسته سخت» یا «هسته نرم» برای راهبری جریان اصلاحات، بازتاب دیدگاه دو جریان فکری برای بازنگری در جبهه اصلاحات است. منتقدان البته در یک موضوع اشتراک نظر دارند و آن انتقاد به عملکرد اصلاحطلبان در نهادهایی انتخابی است که آن را به دست آورند.
محمدرضا تاجیک در گفتوگو با اعتماد آنلاین در سخنانی که به نظر میرسد نقطه مقابل پیشنهاد سعید حجاریان درباره شکلگیری هسته سخت در جریان اصلاحات است، گفته است: «من فکر میکنم اتفاقا این هسته باید هسته نرم باشد. منظورم از هسته نرم این است که باید از پوسته مرکزی ژنرالهای اصلاحطلبی عبور کرده و برای ورود یک نسیم، فکر جدید و نخبگان جدید فضایی باز کنیم؛ اجازه دهیم در آن هسته چرخش نخبگان صورت بگیرد و فکر و گفتمان تازه به وجود آید و نیروهای باطراوت و شاداب وارد قضیه شوند».
نقدها به جریان اصلاحطلبی را خود اصلاحطلبان کلید زدند و روی سخنشان با عملکرد شورای سیاستگذاری و ریاست آن یعنی محمدرضا عارف است. فهرستهای امید برای مجلس و شورای شهر اگرچه با همراهی مردم به پیروزی رسید، اما نوع عملکرد اصلاحطلبان راهیافته به مراکز قدرت نتوانست افکار عمومی و حتی بدنه جوان این جریان را با خود همراه کند. نقدها که بالا گرفت و برخی از اصلاحطلبان هم خواستار تغییر عملکرد اصلاحات، بهویژه شورای سیاستگذاری شدند.
سعید حجاریان در اینباره در گفتوگو با شبکه اینترنتی عصر ما گفته بود: «اگر اصلاحات یک هسته سخت -نه به شکل فردی؛ ممکن است خاتمی باشد یا نباشد- داشته باشد، سالم و پاک و قدرتمند؛ هسته سختی که عدهای باشند، میشود حتی انواع هالهها یا حلقههایی را دور آن کشید، حتی برسد به اعتدالگراها و راستها (اشاره به اصولگرایان) ما میخواهیم کار جبههای کنیم؛ کار جبهههای اگر هستهاش سخت نباشد، وا میرود. قرار شده است که هستهای سخت شکل بگیرد؛ هسته، آدمهایی هستند که برای اصلاحات هزینه دادند، کار کردند، فهمیدند اصلاحات یعنی چه و چشمی هم به قدرت ندارند».
هسته سخت دیگر جواب نمیدهد
تاجیک اما در توضیح بیشتر نظر خود گفته است: «بسیار معتقدم که آن هسته سخت دیگر جواب نمیدهد. در واقع سختتر و سنگینپاتر از آن است که بتواند برای شرایط کنونی الگوی مناسب ارائه کند. اگرچه حضور آنها را پاس میدارم و مغتنم میدانم اما کاملا معتقدم که باید یک نوع امتزاج و اختلاط ایجاد شود تا نیرویهای جوان و باطراوت ضمیمه شوند و این ترکیب میان نیروهای جوان و نیروهایی با تجربیات گذشته بتوانند همدیگر را تکمیل کنند. بنابراین به نظر من چنین چیزی باید به هسته اصلاحطلبی امروز بنشیند».
او گفته است: «معتقدم که باید اصلاحطلبی را از انحصار عدهای خاص بیرون کشید. هم بهلحاظ گفتمانی و هم بهلحاظ راهبری باید واقعا اجازه داد که این بدنه شاداب، فراخ و گسترده اصلاحطلبی در تدبیر جریان اصلاحطلبی، در راهبری جریان اصلاحات، در بازتولید اصلاحات حضور فعال داشته باشند. ما نمیتوانیم جریان اصلاحطلبی را بهعنوان فرزند خلف زمانه خود و آلترناتیو هژمونیک حفظ کنیم و بهعنوان روح زمانه آن را بارور کنیم مگر اینکه به نیروهای جوان و نسل جدید اجازه دهیم که وارد پیکره تصمیمگیری و مدیریت جریان اصلاحطلبی شوند و از آن بالا بتوانند نیازها و تقاضاها و فرهنگ خود را قالب و کلیشهشکنی کنند. این کلیشه اگر میخواست جوابگو باشد نباید میگذاشت جریان اصلاحات به این بنبستها برسد. اگر آن هسته سخت میتوانست طراوت و شادابی داشته باشد باید تاکنون نمودونمادهایی از آن دیده میشد و اجازه نمیداد که به لحاظ تاریخی از جریان اصلاحطلبی عبور شود. بنابراین چندان امیدی ندارم و معنایش آن نیست که بهصورت رادیکال از نخبگان جدی جریان اصلاحطلبی عبور میکنم؛ نه آن را با نیروهای جوان ترکیب میکنم و خیلی این نیاز را میبینم که نیروهای جوان وارد پیکره شوند و با طراوت خود بتوانند حرکتی را در جریان اصلاحطلبی ایجاد کنند».تاجیک البته مدت زیادی است که از نوسازی در جریان اصلاحطلبی سخن میگوید و تأکید دارد که برای اصلاح این عملکرد باید حلقه بسته جریان اصلاحات باز شود. بااینحال برخی دیگر از اصلاحطلبان که گویا از این نقدها دل خوشی ندارند، از شکلگیری جریان منتقد گلایه دارند.
انصاری: جریان سوم جوانان تندرو و احساسی اصلاحطلب هستند
مجید انصاری در مصاحبهای که با روزنامه ایران داشته، گفته است: «این یک واقعیت است که آقای خاتمی با اینکه ممنوعالتصویر بودند اما پخش یک دقیقه کلیپ دعوت ایشان از مردم برای حضور در انتخابات همه تبلیغات انتخاباتی جناح رقیب را به هم ریخت. جریان خارج از کشور که با اساس نظام مخالف هستند و قصد براندازی نظام را دارند، فکر میکنند باید براندازی دومرحلهای را انجام دهند. مرحله اول اینکه اصلاحات را مورد حمله قرار دهند و آن را بیاعتبار نزد مردم جلوه دهند و بعد از آن نظام اسلامی را ساقط کنند. آنها به این انگیزه اصلاحات را میکوبند و تخریب اصلاحات در کانون توجه آنهاست. فلذا هر اقدامی که آقای خاتمی از سر دلسوزی برای این نظام انجام میدهد، شروع به هجمه تبلیغاتی علیه او میکنند. به موازات آنها جریان افراطی و تندرو در داخل کشور است که براساس برداشت غلطی که دارند و اصلاحات را منحرف میدانند، با انگیزههای بعضا خیرخواهانه و انتقادی یا بعضا از روی حسادت و احیانا از سوی عناصر نفوذی دشمن در میان آنان، مدام اصلاحطلبان را میکوبند و شخصیتهای بانفوذ و محبوب مردم را تخریب میکنند. البته جریان سومی هم در داخل کشور وجود دارد و آن جوانان تندرو و احساسی اصلاحطلب هستند، بدون اینکه از محذوراتی که اصلاحطلبان و آقای خاتمی با آن روبهرو هستند، مطلع باشند. آنان انتظارات فراتر از توان یا مصلحت ملی از آقای خاتمی و اصلاحات دارند».
محذورات اصلاحطلبی همان بایدها و نبایدهایی است که مدتهاست اصلاحطلبان بعد از حضور نیمبند خود در قدرت در برابر هر ناکامی و محققنشدن وعدههای انتخاباتی، پای آنها را به میان کشیده و بیعملی خود را به این موضوعات نسبت میدهند.
حجاریان و تاجیک دو تحلیلگر متفکر و اندیشمند هستند، اما جناب انصاری یک کارگزار سیاسی است که عمدتا در جستوجوی یک شغل سیاسی است.