زن جوان که با همدستی همسرش سناریوی قتل مرد همسایه را اجرا کرده بود از سوی خانواده مقتول بخشیده شد اما شوهرش با درخواست قصاص این خانواده رو به رو شد.
به گزارش «ایران»، این زوج صبح دیروز از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری منتقل شده وپای میز محاکمه ایستادند.
رسیدگی به این پرونده از هجدهم مهر سال 95 بهدنبال تماس تلفنی زن جوانی با اداره پلیس شروع شد. او گفت: همسرش، توسط زن و شوهر همسایه به قتل رسیده است. این اتفاق به مأموران 132 کلانتری نبرد، گزارش شد.
پساز حضور مأموران در محل، زن جوان در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: حدود یک هفته قبل همسرم رسول که از اتباع افغانستان است، ناپدید شد تا اینکه امروز نازنین به خانه ما آمد و اظهار داشت که شوهرش احمد، رسول را به قتل رسانده است؛ نازنین گفت شوهرم، رسول را به خانه آنها کشانده و با ضربات آجر، او را به قتل رسانده و پساز قتل نیز جسد را به بیابان های ورامین برده است.
پس از اظهارات زن جوان، مأموران نازنین را بازداشت کردند و جسد رسول را که داخل پتو پیچیده شده بود در زمینهای کشاورزی فیروزآباد ورامین کشف و توسط همسرش نیز شناسایی شد.
احمد نیز چند روز بعد دستگیر شد و همراه با همسرش به دادسرای امور جنایی تهران منتقل و به جنایتی که مرتکب شده بودند اعتراف کردند.
صبح دیروز این زوج از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده منتقل شدند و پای میز محاکمه ایستادند. در آغاز جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند آنگاه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و از قصاص زن جوان گذشت کردند اما برای شوهر این زن تقاضای قصاص کردند.
زن جوان در حالی که اشک میریخت به قضات دادگاه گفت: حدود پنج سال قبل با احمد در افغانستان ازدواج کردم، به ایران آمدیم و در تهران ساکن شدیم، مدت زمانی پس از ازدواج متوجه شدم او دختر دیگری را نامزد کرده است تا اینکه احمد به افغانستان رفت و همسر دومش را آورد، او پیش من زندگی میکرد، این اتفاق باعث ایجاد فشار روحی و روانی به من شد وقتی اعتراض میکردم، فقط کتک میخوردم.
رسول و همسرش با ما همسایه بودند و من تصمیم گرفتم موضوع بدرفتاری احمد را به او بگویم و از او تقاضای کمک کردم؛ از رسول خواستم برای ایجاد مهر و محبت دوباره احمد به من، از دعانویسی برایم دعا بگیرد، رسول دعایی گرفت و در قبال این کارش 700 هزار تومان از من پول خواست، اما من به او گفتم پولی ندارم؛ رسول هم با دیدن این وضعیت از من سوءاستفاده کرد و از من خواست که با او ارتباط برقرار کنم به او گفتم شوهر دارم اما تهدیدم کرد اگر به خواستهاش تن ندهم موضوع دعا نویس را به شوهرم میگوید.
نازنین در ادامه اظهاراتش گفت: مدتی نگذشت که شوهرم به رفتارهای من مشکوک شد به ناچار قضیه ارتباطم با رسول را به او گفتم خیلی عصبانی شد. چند روز بعد او رسول را به بهانه کشیدن قلیان به خانه مان کشاند و با آجری که از قبل تهیه کرده بود، سه ضربه به سر رسول زد بعد دست و پای او را با طناب بست و از من خواست بالشتی را روی دهان رسول بگذارم، بعد یک روسری دور گردنش پیچید و از من خواست که آن طرف روسری را بگیرم و فشار دهم.
در نهایت نیز جسد را حدود ساعت 9 شب داخل یک گونی پیچیدیم و احمد جسد را پشت موتورسیکلتش گذاشت و به بیابان های بین شهرری و ورامین برد و در آنجا رها کرد؛ بعد از قتل نیز همسر رسول نزد ما آمد و سراغ شوهرش را گرفت، اما من و احمد منکر اطلاع از او شدیم، اما در نهایت با توجه به اینکه همچنان از سوی احمد طرد شده بودم، سراغ همسر رسول رفتم و قضیه را به وی گفتم.
سپس احمد در جایگاه قرار گرفت وگفت: همسرم با آجر به سر رسول زد او باعث قتل شده نه من. این مرد جنایتکار قتل دوستش را به گردن همسرش انداخت و او را مجرم دانست.... پس از اظهارات تکان دهنده دو متهم پرونده قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.