
اصولگرايان حتي از اين نيز پيشتر رفته و سعي كردند با جوسازي رسانهاي انتخاب افشاني را حاصل «زد و بند»هاي حزبي يكي دو حزب اصلاحطلب نشان دهند كه ازقضا چندان هم به مذاق بعضي از ديگر احزاب اصلاحطلب بيرون از اين زد و بند، خوش نيامده و حالا دست به «افشاگري» زده است.
هفتهاي كه گذشت، هفته بخت و اقبال محمدعلي افشاني، شهردار جديد پايتخت بود. لااقل ميتوانست چنين باشد و اين هفته، هفته شانس افشاني و افشاني، مرد خوشاقبال هفته باشد اما چنين نشد. اصولگرايان و جريان رقيب افشاني كه در دوره ١٢ ساله قاليباف و همچنين يكي، دو سال پيش از آن، كه محمود احمدينژاد كليددار تهران بود، به زير و زِبر شهرداري رخنه كردهاند، موج تخريب شهردار اصلاحطلب جديد را بسيار زودتر از آنكه انتظار ميرفت، كليد زدند.
به گزارش اعتماد، تخريبي كه از ابتداي شهريورماه سال گذشته تا همين اواخر، تيزي پيكانش را بهسمت محمدعلي نجفي نشانه گرفته بود و حالا هنوز افشاني قدم به «بهشت» نگذاشته، ميخواهد اوضاع را براي او «جهنم» كند. علي اعطا، سخنگوي شوراي شهر تهران حدود ساعت ١٦ ديروز در توييتي از ابلاغ حكم محمدعلي افشاني توسط عبدالرضا رحمانيفضلي در ساختمان وزارت كشور خبر داد تا شهردار جديد پايتخت رسما كار خود را آغاز كند.
حال آنكه چنانچه گفتيم، روند تخريب افشاني ازسوي رسانههاي اصولگرا از ساعتها پيش از ابلاغ حكمش و به بيان دقيقتر تنها ٤٨ ساعت پس از انتخاب او توسط شوراي شهر تهران آغاز شد و جالب آنكه اين رويه تخريبي درمورد محمدعلي نجفي، شهردار مستعفي تهران كه چهرهاي نسبتا سرشناستر از افشاني بود و به اين اعتبار به عنوان رقيب انتخاباتي احتمالي آينده، جديتر، چند صباحي ديرتر كليد خورد. آنجا كه اصولگرايان لااقل چندروزي به نجفي مهلت دادند كه به اتاق كار جديدش عادت كند و بعد آتش تيربار رسانههايشان را به سمت «بهشت» نشانه رفتند.
عمليات تخريبي عليه افشاني اما فارغ از آنكه بسيار زودهنگام آغاز شد، ويژگيهاي ديگري نيز داشت و در اين ميان شايد ويژگي اصيل اين حملات، چندجانبه و چندوجهي بودن آن بود. حملاتي كه از يكسو به گرايشات جناحي و تعلقات حزبي آقاي شهردار مربوط بود و از ديگرسو، به ويژگيهاي مديريتي و فني او. اينجا، افشاني مديري نالايق براي اداره پايتخت بود؛ چراكه زماني از سمتش در فلان معاونت وزارت آموزش و پرورش به عنوان يك مدير دولتي استعفا داده بود و آنجا، افشاني سياستمداري بود، ناتوان؛ زيرا زماني ديگر، درمقابل استعفاي ١٨ نماينده استان فارس كه مخالف حكم وزير كشورِ حسن روحاني براي افشاني و تصدياش در راس استانداري اين استان بودند، ايستاد و حاضر به كنارهگيري نشد.
اصولگراياني كه ١٢سال تمام در قبال مديريت بحثبرانگيز محمدباقر قاليباف، اين مدير عمرانيِزاده طرقبه مشهد تعريف و تمجيد كرده و هرگز از ذهنشان نگذشته بود كه چرا يك غيرتهراني شهردار تهران است، حالا اما ناگهان به اين فكر افتادهاند كه چگونه ميشود كليد تهران را به يك غيرتهراني سپرد و در شرايطي كه بيش از يك دهه، در برابر لابيهاي جناحي قاليباف و مديران قاليبافي سياستي جز سكوت يا همراهي پيش نگرفته بودند، ناگهان نگران اين شدهاند كه مبادا حمايت يك حزب اصلاحطلب پشت سر افشاني باشد و نكند، لابي زاگرسنشينان حلقه كليد تهران باشد.
اصولگرايان حتي از اين نيز پيشتر رفته و سعي كردند با جوسازي رسانهاي انتخاب افشاني را حاصل «زد و بند»هاي حزبي يكي دو حزب اصلاحطلب نشان دهند كه ازقضا چندان هم به مذاق بعضي از ديگر احزاب اصلاحطلب بيرون از اين زد و بند، خوش نيامده و حالا دست به «افشاگري» زده است.
آنچنان كه خبرگزاري تسنيم در گزارش روز گذشته خود تيتر زد: «افشاگري كارگزاران درباره زدوبند اتحادملت و اعتمادملي بر سر انتخاب شهردار تهران» حال آنكه محمدعلي افشاني در حالي با ١٩ راي شوراي شهر ٢١ نفره تهران به عنوان شهردار جديد انتخاب شد كه از ٢ راي باقي مانده، يك راي سفيد بود و تنها يكي از اعضاي شوراي شهر به ديگر گزينه پيشنهادي راي داد و به اين اعتبار، بيراه نيست اگر افشاني را نتيجه انتخاب تمام شوراي شهر تهران بدانيم و شهردار موردحمايت كليت شوراي شهر. اين حمايت قاطع شوراي شهر تهران اما درحالي رقم خورده كه علاوه بر اين ٢١ عضو اصلاحطلب، بسياري از نمايندگان مردم تهران در مجلس نيز از اين انتخاب استقبال كرده و رضايت دارند. تا آنجا كه محمود صادقي و احمد مازني دو نفر از اين نمايندگان در گفتوگوهايي جداگانه با «اعتماد» از اين موضوع سخن گفته و معتقدند افشاني ميتواند تهران را اداره كند.
در ادامه، مشروح گفتوگوي «اعتماد» با اين دو نماينده مردم تهران در مجلس را ميخوانيم.
صادقی: عملكرد افشاني بهترين پاسخ به تخريبهاست
رسانههاي اصولگرا بسيار زودتر از آنچه انتظار ميرفت روند تخريب شهردار جديد پايتخت را آغاز كرده و درحالي مواردي ازجمله اينكه آقاي افشاني زاگرسنشين است و اهل تهران نبوده را مطرح ميكنند كه قاليباف نيز همين وضعيت را داشت. همين ديروز هم شاهد طرح سوال نادر قاضيپور، نماينده اصولگراي اروميه درمورد روزنامه همشهري بوديم، حال آنكه ايشان در ١٢سال حضور آقاي قاليباف سوالي درباره موسسه همشهري نداشت. به نظر شما انگيزه اين تخريبها يست؟
(باخنده) اصولگريان كه در تخريب بسيار حرفهاي هستند و معمولا دست به چنين دستاويزهايي براي تخريب ميزنند اما فارغ از شوخي، فكر ميكنم آقاي افشاني هم بايد مراقب باشد. به هر حال اين شايبهاي كه درمورد ايشان مطرح شده كه زاگرسنشينان در انتخاب ايشان فعال بودهاند، بايد توسط خود آقاي افشاني مرتفع شود. درواقع شهردارجديد بايد در عمل وارستگي و استقلال خود را نشان دهد. عملكرد آقاي افشاني ميتواند بهترين پاسخ به اين شايبهها باشد.
آيا اين تخريبها موقتي و درحكم واكنش اوليه پس از شكست است يا بايد منتظر تداوم اين رويه باشيم؟
شهرداري جايگاهي است كه مرتبط با منافع افراد بسيار زيادي بوده و بعضا گفته ميشود كه حجم كار شهرداري، به اندازه سه وزارتخانه است. بنابر اين ممكن است، منافع افراد زيادي با تغيير شهردار به خطر بيفتد و قطعا كساني كه منافعشان به خطر بيفتد، ساكت نمينشينند. درواقع فارغ از ابعاد سياسي، كساني كه منافع اقتصاديشان را در خطر ميبينند، در درازمدت فعال خواهند بود و درمجموع فكر نميكنم تخريبها كوتاهمدت باشد.
اصلاحطلبان درحالي بعد از بيش از يك دهه به قدرت بازگشتهاند كه به نظر ميرسد، شهرداري تنها نهاد اجرايي است كه اين جريان سياسي در آن شريك ندارند. فكر ميكنند اين مساله چقدر در اين تخريبها موثر است؟
قطعا موثر است. درواقع به دليل حجم عملياتي گستردهاي كه در شهرداري وجود دارد و در پروژههاي مختلف، افراد زيادي ذينفع هستند، اين جايگاه در معرض هجمه بيشتري نيز قرار ميگيرد. ازطرفي شهرداري ميتواند به لحاظ قدرت اجرايي پايگاه مهمي باشد و اگر خوب عمل شود و رضايت مردم را جلب كند، در موفقيت آينده اصلاحطلبان نقشي تعيينكننده دارد. ضمن آنكه شوراي شهر تهران يكدست اصلاحطلب است و اگر در خدمترساني به شهروندان كوتاهي شود، مردم هيچ بهانهاي را نميپذيرند.
درگذشته تاكيد ميشد كه يك چهره ملي بايد به عنوان شهردار انتخاب شود. در مقطع اخير انتخاب اخير شهردار، تقريبا هيچيك از گزينهها، چهره درجه يك سياسي نبودند. درحالي كه همواره اين شائبه مطرح بوده كه شهرداري نردباني براي رياستجمهوري است. آيا شوراي شهر به دليل اين ملاحظه به سمت چنين انتخابي رفته است؟
به هر حال، آقاي افشاني سوابق زيادي دارد و اتفاقا چهره دستهچندمي نيست و در سطوح بالا و حتي در سطح استانداري و معاونت وزير عمل كرده است. شخصا معتقدم شهردار بايد در عمل به صورت تخصصي ورود كند و جنبههاي سياسي و جناحي بر كارش غلبه نكند. نبايد به فكر جايگاههاي بالاتر باشد كه احيانا وسوسه مقامات بالاتر اثرگذار شده و كار شهرداري را تحتالشعاع قرار بدهد. درنتيجه فكر ميكنم اينكه آقاي افشاني فردي متخصص در حوزه مديريت شهري و شهرسازي است، نگراني از اين حيث درباره ايشان وجود ندارد.
اتفاقا گفته ميشود باتوجه به حوزه تخصصي آقاي افشاني، ممكن است تهران همچون دوران قاليباف با كارگاه تبديل شده و فعاليتهاي عمراني بر كار شهرداري غلبه كند.
فكر ميكنم در برنامه ايشان اين نگاه خاص مديريتي درمورد رعايت جوانب انساني و زيستپذيري شهر قيد شده و اتفاقا ايشان انتقاداتي نيز نسبت به اين نگاه كه شهر به كارگاه تبديل شود، مطرح كردهاند. البته شوراي شهر نيز بايد بر اين موضوع مراقبت كند و ما در مجلس نيز به عنوان نمايندگان شهر تهران مراقب باشيم.
درمورد آقاي نجفي گفته ميشد كه خيلي مديران شهرداري پيشين را تغيير نداد و از بين اصلاحطلبان انتخابي نداشت. آيا اين شيوه خوبي بود؟
آنچه در افكار عمومي و تبليغات مطرح ميشد، خيلي با واقعيتها منطق نبود. بنابر آماري كه شخصا مطالعه كردم، آقاي نجفي درصد قابلتوجهي از مديران را تغيير داده بود. ولي اگر مديري از تيم قبلي خوب كار كند و بتواند با سياستهاي جديد هماهنگ باشد، نياز به تغيير نيست. اتفاقا اصل بايد بر عدم تغيير باشد. اينكه دايما مديران مياني و صف را تغيير دهيم، به كار ضربه ميزند. ضمن آنكه در بدنه شهرداري گذشته هم مديراني با گرايش مستقل يا اصلاحطلبي حضور داشتند اما مجالي براي فعاليت نداشتند و هنر آقاي نجفي اين بود كه اين افراد را شناسايي كرد و به آنها ميدان داد. بنابراين فكر ميكنم، اين انتقادها بيشتر جوسازي ناشي از نوعي سهمخواهي بود كه نبايد چندان به آن توجه كنيم.
در پايان اينكه نظر شخصيتان درمورد آقاي افشاني چيست؟ آيا توصيه مشخصي براي ايشان داريد؟
من نسبت به هيچيك از كانديداها تعلقخاطر شخصي نداشتم و آنچه در حال حاضر نسبت به آن احساس رضايت دارم، فرآيند دموكراتيكي است كه طي شد و برخي شايبههايي كه درمورد تاثير عوامل بيروني مطرح بود كه به خصوص در روز آخر به اوج خود رسيد، مرتفع شد.
منظورتان بحث راي سفيد است؟
بله. اينكه چنين اتفاقي نيفتاد، خوب است و بسيار خوشحالم و از آنجا كه اكثريت قريب به اتفاق شوراي شهر هم نهايتا راي دادند، جاي خوشبيني دارد كه آقاي افشاني بتواند موفق باشد. ضمن آنكه تا حدي كه شناخت داريم، مديري موفق بوده است. اتفاقا شنيدم روز سهشنبه نيز در نشستي كه مقام معظم رهبري در بحث آسيب اجتماعي داشتند، آقاي افشاني دعوت شده بود. اين امر حسن مطلع خوبي براي كار شهردار جديد است.
مازنی: افشاني، مديري اصلاحطلب با سوابق انقلابي است
درحالي شاهد تخريبهاي گسترده عليه افشاني هستيم كه طرح مسائلي همچون غيرتهراني بودن شهردار كه درمورد قاليباف هم صدق ميكرد آيا اين تخريب استراتژي كوتاهمدت اصولگرايان است يا تداوم مييابد؟
روندي كه در شوراي شهر تهران منجر به انتخاب شهردار شد، روند خوبي بود. آقاي افشاني هم فردي با سوابق انقلابي است و در ذيل گفتمان انقلاب و گرايش اصلاحطلبي تعريف ميشود. گرايشهاي افراطي هم از او سراغ ندارم و فكر نميكنم دوستان اصولگرا نتوانند با ايشان كار كنند. البته آقاي افشاني هم بايد بتواند با همه كار كند؛ چون كار در شهرداري تهران نياز به همگرايي دارد. من اين استنباط را ندارم كه «اصولگرايان» افشاني را تخريب ميكنند؛ بلكه بخشي از دوستان افراطي در جبهه اصولگرايي كه تماميتخواه هستند، تخريب را شروع كردهاند. براي آنها فرقي ندارد كه آقاي نجفي باشد يا افشاني يا هركس ديگري، آنها ميخواهند شهردار تهران كسي مثل احمدينژاد يا در بدترين حالت، قاليباف باشد و در غير اين صورت، گويي آسمان به زمين آمده است. البته تعدادشان محدود است ولي اين تخريبها كوتاهمدت نيست و تا زماني كه تمام آنچه در حوزه قدرت است را به دست نياورند، قانع نميشوند. درصورتي كه بايد رقيب را به رسميت بشناسند، احترام بگذارند و حقوق اقليت را رعايت كنند. البته رعايت اين موضوعات در ذات گروههاي تندروي اصولگرا نيست.
آيا يكدست بودن شورا و بهخصوص شهرداري كه بيش از شورا به كار اجرايي ميپردازد، ميتواند در روند اين تخريبها موثر باشد؟
بله تاثيرگذار است. معتقدم كه يكدست بودن شوراي شهر و شهرداري از نظر گرايش ميتواند در رفتار جناح رقيب تاثيرگذار باشد. البته اين مساله به نوع تعامل اعضاي شوراي شهر و شهردار تهران با جريان رقيب نيز بستگي دارد. درست است كه مردم تهران به ٢١ اصلاحطلب يا در مجلس به ٣٠ نفر عضو فهرست اميد راي دادند اما بقيه افراد و جريانها هم راي داشتند اما به اندازه كافي نبود و از همين روي انتخاب نشدند. براي مثال ٣٠ نفر دوم پشت سر ما در انتخابات مجلس نيز راي داشتند و منتخب تعداد ديگري از مردم بودند. بخشي از جامعه طرفدار آنها هستند؛ بنابراين نبايد كسي را ناديده يا دستكم گرفت. اساسا اين از اصول دموكراسي است كه بايد حقوق اقليت در مقابل اكثريت حاكم تامين شده و از آن دفاع شود. اگر اين شرايط رعايت شود هم دوستان اصولگرا همراهي بيشتري دارند و هم اگر عناصر تندرو بخواهند كاري كنند، تاثير چنداني نخواهد داشت.
سوال روز گذشته قاضيپور در مورد روزنامه همشهري درراستاي اين روند تخريبي نبود؟
خير! سوال قاضيپور را در اين راستا نميدانم. اولا بحث روزنامه همشهري و گستره توزيع آنكه آيا تهران است يا سراسر كشور سالها است كه مطرح ميشود. سوال قاضيپور هم امروز ارايه نشده است. امروز آقاي مطهري هم از وزير ارشاد سوال داشت. به نظر من اتفاقي بوده است.
بحث اين است كه اين سوالات را ميشد از قاليباف هم پرسيد اما زمان تصدي شهرداري ازسوي او، هيچوقت چنين بحثهايي مطرح نشد.
اين اشكال به همه جريانها و جناحها وارد است كه اگر شهردار رقيب ما باشد، شهر را سياه و اگر از جريان متبوع ما باشد، شهر را سفيد ميبينيم كه درست نيست. البته من تحقيق و تفحص از شهرداري دوران قاليباف را امضا كردم و هدفم از امضاي آن اين بود كه منصفانه اگر شبههاي وجود دارد، بررسي شود. ممكن است اصلا اشكالي هم وجود نداشته باشد اما بايد رسيدگي شود. اكنون نيز پروندهاي كه آقاي نجفي به قوه قضاييه تحويل داده، بايد رسيدگي شود. رسيدگي بدون اينكه قاضي سوگيري داشته باشد.
چه توصيهاي به شهردار تهران داريد؟
محمدعلي افشاني داراي سابقه انقلابي و گرايش اصلاحطلبي و تجربه مديريتي در مناطق مختلف و سطوح مختلف است. ايشان مدير موفقي بوده و تعامل خوبي هم با جريانهاي مختلف داشته است. همچنين با عبدالرضارحماني فضلي، وزير كشور به عنوان استاندار همكار داشته است و همين موضوع نشان ميدهد كه تعامل خوبي با جريانها و جناحهاي ديگر دارد. توصيه من به افشاني اين است كه شهردار تهران باشد، نه سياستمدار تهران. نگاه شهردار تهران بايد به معضلات و مسائل شهري باشد، نه سياست و كاري كه بايد انجام دهد نيز اين است كه هارموني شهر را رعايت كند و نظم را به تهران بازگرداند.