
نیمه بهمن امسال بود که بیژن نامدار زنگنه از عزم وزارت نفت برای کنترل مشعلهای آلاینده در خوزستان و عسلویه خبر داد تا اینگونه عزم وزارت نفت برای حفظ محیطزیست را به رخ بکشد.
سال ٩٠ بود که مقام معظم رهبری نیز در بازدید خود از عسلویه به حفظ محیطزیست و بهخصوص کنترل مشعلهای عسلویه به موسی سوری مدیرعامل وقت نفت و گاز پارس تأکید کرد.
به گزارش شهروند، نیمه بهمن امسال بود که بیژن نامدار زنگنه از عزم وزارت نفت برای کنترل مشعلهای آلاینده در خوزستان و عسلویه خبر داد تا اینگونه عزم وزارت نفت برای حفظ محیطزیست را به رخ بکشد.
مسألهای که امروزه با توجه به شرایط خشک اقلیم فلات ایران و آلودگیهای به وجود آمده حاصل از مصرف سوختهای فسیلی به بحران شماره یک کشور ایران تبدیل شده است.
البته این نخستینبار نیست که تلاش برای حفظ زیستمحیط منطقه نفتی ایران مورد تأکید مسئولان قرار میگیرد. سال ٩٠ بود که مقام معظم رهبری نیز در بازدید خود از عسلویه به حفظ محیطزیست و بهخصوص کنترل مشعلهای عسلویه به موسی سوری مدیرعامل وقت نفت و گاز پارس تأکید کرد. بعد از آن زمان بود که طرحی جهت توسعه پایدار و جمعآوری گازهای مشعل در عسلویه در دولت دهم تعریف شد؛ در آن زمان تنها فازهای یک تا ١٠ توسعه یافته بودند و هنوز حجم عظیم مشعلهای چند ١٠متری فازهای جدید سقف آسمان عسلویه را نمیخراشید.
با وجود اراده وزرای مختلف نفت طرح مذکور به دلایل مختلف مانند تحریمها، در اولویتنبودن طرحهای زیستمحیطی و تخصیص بودجه لازم، اختلاف برای انتخاب سازوکاری مناسب جهت همکاری با سرمایهگذار و البته ضعف مدیریت پروژه تا به امروز به نتیجه مطلوبی دست پیدا نکرده است.
در اواخر تابستان امسال، خبر امضای قراردادی بین تیم مدیریتی طرح توسعه پایدار عسلویه و شرکت سفره گس فرانسه برای تولید محصول از مشعل نرمال فازهای ٢ و٣ تیتر اول خبرگزاریها شد، طرحی که پس از اتلاف سالهای متمادی و آن هم به صورت پایلوت برای ٣٠ماه آینده قرار است اجرا شده و به بهرهبرداری برسد.
شاید دانستن این موضوع که براساس ترازنامه انرژی سال ٩٤ (آخرین ترازنامه منتشرشده) و با تخمینی برای حجم مشعل فازهای ١٩، ٢٠-٢١ که در آن به ثبت نرسیده است و همچنین پیشبینی احتمالی حجم مشعل فازهای ١٣، ١٤، ٢٢-٢٤ در یک حالت خوشبینانه حجم مشعل فازهای ٢و٣ تنها ٤درصد از حجم کل گازی است که روزانه در عسلویه میسوزد و اینکه پس از اجرای طرح ٣٠ماهه گفتهشده، شرایط مخزن پارسجنوبی و متعاقب آن شرایط مخزنی فازهای مختلف، وضع سلامت پرسنل و محیطزیست منطقه چه شرایطی خواهد داشت، خود محلی از ابهام بوده و شاید گزاف نباشد که عنوان شود این طرح پس از سالها اتلاف زمان و بیتفاوتی نسبت به تأکیدات وزرا و سران عالیرتبه نظام، نوش دارویی پس از مرگ سهراب است.
اما در این میان وضع آلودگی در عسلویه، نخل تقی، بیدخون و نایبند به حدی وخیم شده که صدای کلانتری رئیس سازمان حفظ محیطزیست را نیز درآورده است. کلانتری در اظهارات اخیر خود گفته است که با وجود سرمایهگذاری ٥٠٠میلیارد دلاری در عسلویه به دلیل عدم اهتمام لازم به محیطزیست و صرفهجویی تلقیشدن کاهش هزینههای زیستمحیطی در مگا پروژهها، زندگی و کار در عسلویه و دو شهر مجاورش در معنای خودکشی است.تخمین زده میشود که حجم گاز درحال سوختن سالانه چیزی بالغ بر ٤میلیارد مترمکعب است و اینکه آیا میتوان آسیبهای حاصل از این حجم عظیم آلودگی را محاسبه کرد یا خیر؟ خود محلی از سوال است.
براساس مدرک API ٥٢١ در زمینه طراحی، ساخت و نصب مشعلهای فشار بالا یا HP Flare عنوان شده است که اگر طراحی سیستم یک مشعل با حجم و مشخصات سیال ارسالی جهت سوختن متناسب باشد، عواملی چون خام سوختن و باقیماندن بخشی از سیال خروجی پس از احتراق در مشعل، تشعشعات که باعث لرزش خصوصا در شیشهها و پنجرهها در فواصل چندکیلومتری دورتر از مشعل شود، همگی از نشانههای طراحی غلط در مشعل است.همچنین الگو و طراحی تمامی پالایشگاههای گازی در عسلویه کموبیش مشابه و نشأتگرفته از یک یا دو طرح مادر با اندکی تفاوت در تعداد و حجم واحدهاست.
حال اگر فرض شود که از همان یکدهه قبل که طرح توسعه پایدار در عسلویه کلید خورد، این طرح به صورت نظارت و بازطراحی واحدها و مشعلهایی که متاسفانه تنها کپی از طراحی مادر است، در فازهای جدید فعال میشد، قطعا تنها با تغییراتی در مهندسی طراحی امروزه با این حجم از آلودگی مواجه نبودیم، ضمنا بررسی و امکانسنجی یک طرح که شامل به وجود آوردن سیستمهای اشتراکی با احداث خط لوله بین پالایشگاهها باشد تا اینکه در موقع لزوم جریان مشعل یک فاز بتواند جریان ورودی فاز پالایشگاهی دیگری باشد، لازم و ضروری است و پیشبینی میشود که بتواند تا ٥٠درصد از حجم فعلی فازهای جدید را بکاهد.
مدیریت جزیرهای و عدم توجه به ضرورت موضوع و اهمیت آن برای سلامت و حیات انسانها و محیط زیست منطقه باعث شده است که امروز کلانتری از وقوع فاجعه سلامت در عسلویه خبر دهد.اما در پایان میتوان گفت که مسأله محیطزیست در عسلویه و اجرای طرح توسعه پایدار بیش از هرچیز دیگر به یک تیم مدیریتی دلسوز و کارا نیازمند است. باشد که روزی اولویتبندیهای شخصی بر ضرورت کشور تفوق و برتری نیابد.